Skip to main content

. در برابر آن سازمانی نظیر

. در برابر آن سازمانی نظیر
Anonymous

. در برابر آن سازمانی نظیر «نیاک» (4) را داریم که از حقوق و امکانات شغلی و تجاری مهاجرین ایرانی در خارج و برقراری روابط حسنه بین آمریکا وجمهوری اسلامی دفاع می کند و در میان مهاجرین ایرانی در آمریکا نیز بسیار ریشه کرده است و از نظر مالی نیز قادر بوده است مدیران حرفه ای استخدام کند و حقوق بدهد و حتی از آمریکا کمک مالی (5) بگیرد و تشکیلات خود را گسترش دهد. بحث های مربوط به لابی گری و برخورداری از کمک های حکومت اسلامی در واقعیتی که بیان شد تفاوتی بوجود نمی آورد و از دایرهء بحث کنونی خارج است. (6)

به عبارت ديگر، می توان گفت که سخنان تبعیدیان ایرانی در خارج از کشور بیشتر مورد توجه ایرانیان داخل بوده تا مهاجرین مقیم خارج و به همین دلیل هم هست که وقتی، در سال های اخیر برخی از فعالین داخل به خارج آمده اند از آنچه دیده اند جا خورده و بسیاری از امیدهای کاذب شان نسبت به خارج از بین رفته است.

درک وضعیت متزلزل و ضعیف فعالان اپوزیسیون خارج از کشور، و نیانداختن تقصیر این وضعیت به گردن این و آن، یا به گردن فقدان اتحاد و نفوذ عوامل رژیم، خود می تواند ـ هم برای خودشان و هم برای مبارزان داخل کشور ـ سرآغاز توهم زدائی و بنیاد نهادن حرکات سیاسی بر واقعیت باشد. در حال حاضر، بیشتر آن دسته از فعالین جنبش سیاسی که در زمان شاه رهبران تشکلات واقعی بودند، امروز دیگر رهبر چیزی جز خاطرات گذشتهء خود نیستند. در عین حال، دیگر چنان تشکلاتی که بتواند کار گسترده و مؤثری انجام دهد نه وجود دارد و نه وجودش امکانپذیر است. در نتیجه، مطرح کردن چهره های بازنشسته و دادن تصورهای کاذب حاصلی جز ایجاد بی اعتمادی نسبت به بازماندگان اپوزیسیون سابق در نزد نیروهائی که در گذشته بخشی از اپوزیسیون نبوده اند، نخواهد داشت و تصور نخواهد شد که اینها می توانند نظیر گذشته چنان جنبشی را سازمان دهند ولی نمیخواهند (7).

و حال ببینیم که بر بنیاد آنچه که نامش را نگاه واقع گرایانه به فضای اپوزیسیون خارج می گذارم، لااقل در کوتاه مدت، چه می توان کرد. بنظرم، در بهترین حالت، نیروهای متفرق اپوزیسیون باید در جستجوی آن باشند که چگونه می توانند در خدمت اهداف و کنش های جنبش مدنی داخل کشور باشند. (8) در این مورد هم نباید دست به ایجاد توهمات تازه زد و باید دانست که همین خدمت هم بسیار محدود خواهد بود. چرا که نیروهای جنبش مدنی در داخل کشور نه تنها قویتر، که گسترده تر نیز هستند و امکانات بهتری ـ چه از نظر مالی و چه از نظر فکری ـ دارند.

در عین حال نباید با غلوکاری و به رخ کشیدن امکانات مهاجرین ایرانی در خارج، که در فعالیت های اپوزیسیون شراکت نمی کنند و امکانات شان ربطی به تبعیدیان ندارد توهمی را ایجاد کنند که مآلاً همین فعالیت های مختصر را نیز بی حاصل خواهد کرد. چرا که اگر در ذهن داخل کشوری ها این توهم بوجود آید که دست تبعیدیان با دست مهاجران در یک کاسه است و با این همه اقدام مؤثری صورت نمی دهند، آنگاه این تصویر کاذب حاصلی جز نا امیدی و تنفر از تبعیدیان نخواهد داشت؛ چرا که مبارزین داخل تصور خواهند کرد که ما می توانیم اما نمی خواهیم به آنان کمکی کنیم.

توجه کنید که سخن از ناتوانی کامل اپوزیسیون نیست، بلکه حرف بر سر آن است که این اپوزیسیون نسبت به هویت و ماهیت خود دچار توهم است و در عین حال این توهم را به اپوزیسیون داخل کشور هم سرایت می دهد. توانائی این اپوزیسیون تنها زمانی قابل تحقیق و تحقق خواهد بود که تصورات و نگرش ها توهم زدائی شده و واقع گرائی بر آنان حکمروا شود.

در آن صورت ما، در خارج، دارای اپوزیسیونی خردمدار و واقع گرا خواهیم بود که قصد کرده است امکانات اندک خود را در خدمت مبارزه ای بگذارد که از جانب اپوزیسیون داخل کشور اجرا می شود؛ بی آنکه همین توان محدود را با سوء ظن های بی اساس در راستای نابودی یکدیگر به هدر دهد. در این صورت مبارزین داخل هم قادر خواهند بود، بدون داشتن توهم، روی امکانات واقعی ما حساب باز کنند.

به امید جمهوری آینده نگر فدرال، دموکراتیک، و سکولار در ایران،

سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
بيست و هشتم بهمن ماه 1391
شانزدهم فوريه 2013