Skip to main content

«سلطنت و پان ایرانیسم» ؛ بعد

«سلطنت و پان ایرانیسم» ؛ بعد
آ. ائلیار

«سلطنت و پان ایرانیسم» ؛ بعد از 50 و چند سال دادن امتحان خود، در بهمن 57 از «حکومت و جامعه ی ایران» حذف شد.
بقایای آن «خارج نشین» شدند. اکنون که مردم از «حکومت اسلامی ایران» ناراضی شده اند «میراثخواران سلطنت» پروژه ی
بازگشت به حکومت را دارند. اینان را چند عامل به حرکت درآورده است:
1- نارضایتی مردم از حکومت
2- رشد ناسیونالیسم فارسی در مقابل حکومت
3- رشد ناسیونالیسم محکوم ملیتها: « برابری طلبی » . « جدایی خواهی».
4- لابیگری راستهای امریکا و دوستانش.
5- «عدم وجود آلترناتیو مترقی» متحد .
6- آزادی سیاسی موجود در بین نیروهای خارج نشین.
-----
میراثخواران «سلطنت مرده » با این «دم مسیحایی» جان میگیرند و خیال «نقش آفرینی» دارند.
-----
جهان سوم جایی ست که در آن با «دم مسیحایی» مردگان زنده میشوند. اما با « تعفن خود» . این است که «محیط» را
« طاعونی» میکنند:

مردگانی مانند «القاعده-طالبان-خمینی-حزب الله- اخوان- داعش- بوکوحرام؛ اردوغان و نمونه های ایرانی اینها...» و در فرم غیر مذهبی «ناسیونالیسم فارسی: « سومکا-حزب پان ایرانیست- حزب مشروطه و دیگر گروههای میراثخوار سلطنت یا ناسیونالیست....»
------
آمریکا و دوستانش یا با نام دیگر «غولهای جهانی » بر این «زمینه ی آماده» در جهان سوم-به ویژه خاورمیانه و ایران و همسایگانش، همیشه «پروژه هایی» داشته و دارند که یکی از اینها هم «پروژه ی نوسازی شده ی خاورمیانه ی بزرگ» است.
هدف همه ی این پژوژه ها سه چیز بود و هست:
1- حکومت سازی
2- اقمارسازی
3- کنترول و هدایت گروه نقش آفرین-مستقیم و غیر مستقیم- در جهت منافع خود یا دوطرفه.
-----
براین اساس «داعش»، القاعده، طالبان، خمینی و... منطقه را شخم زدند و میزنند.
رفتار غولها با «نقش آفرینان»، سیاست «هویج و چماق» بوده و هست. اینان هرجا کج روند چماق میخورند و هرجا راه طویله پیش گیرند هویج دریافت میکنند.
-----
«گروه میراثخواران سلطنت» یک "ابزار" لازم در آینده» است که درصورت نیاز جهت «شخم زنی» بکارگرفته شود.
بنابرین لازم است این ابزار را «در کنار داعش» و در«پروژه ی شخم زنی محیط مناسب » درنظر گرفت.
غولها برای هر گروه نقش آفرین احتمالی، برنامه ی غذایی «مشخص و متغیر» دارند:
1- هویج(حمایت و حکومت سازی)
2-هویج-توخماق( کنترول درجهت منافع -مستقیم غیر و مستقیم)
3-توخماق (نابودی)
«متغیر» بودن برنامه را «حرکت و نیروی گروهها-منافع غولها » تعیین میکند.
-----
براین پایه ها «ناسیونالیسم فارسی» یکی از شخم زنان احتمالی پروژه ی غولها در ایران، مد نظر است .
اینکه «سلطنت مرده» با دم مسیحایی دوباره با تعفن خود زنده شده و در جامعه محیط طاعونی پدید آورد «ممکن است یا نه»
بستگی به «چگونگی نیروی متحد و مترقی جامعه ی ایران» دارد.
اگر نیروی «سکولار-دموکرات- برابری طلب-جمهوری خواه- فدرالیست- دموکراسی خواه، دوری گزین از ناسیونالیسم» قدرتمند باشد در جامعه ی ایران جایی برای نقش آفرینی «مردگان متعفن» نخواهد بود. در غیر این صورت بله مردگان در گورستان ایران میتوانند زنده شوند و محیط را به «گند» بکشند.

درهرصورت «گروه میراثخواران سلطنت» نیز در پروژه ی «شخم زنی خاورمیانه -ایران» قرار دارد.
حمله نظامی به ایران-یا جنگ داخلی- آب رودخانه ی این کوسه ماهی ست.
سیاست خنثی سازی آن نه توجه به «پروپاگاند»-اش، بل نقد ناسیونالیسم فارسی ، روشنگری پیرامون «برابری حقوقی همه ی ملیتها»، امتحان شدگی اش، و چهره ی «نژاد پرستی و عظمت طلبی» و پان ایرانیستی اش است که میخواهد خود را با بزک
دموکراسی خواهی بیاراید. این گروه با «اختلاف آفرینی و توهین به دیگر ملیتها» درخدمت «حکومت ایران» عمل میکند.نباید
در دام «اختلاف آفرینی های آن» افتاد. سیاست این گروه «رو در رو » قرار دادن «ترک-فارس» و دیگران است و از این کار تغذیه میکند. این گروه نیز مثل حکومت ایران با سیاست «اختلاف بیانداز و قدرت کسب کن» عمل میکند. سیاست خنثی سازی آن
«حذف اختلاف آفرینی» اش است. با روشنگری. و عمدتا با «عدم توجه». اینان عمدا «با رنگ آذری» کار میکنند که برای خود «ماهی بگیرند». نباید به دامشان افتاد. «بایکوت» پاسخ سازنده ی آنهاست. و هر آن کس که با «رنگ آذری» رنگریزی میکند.

درحال حاضر باید گفت «گنجشگ ا ست و فاقد کله-پاچه»!

از زاویه ی پیش برد سیاست استراتژیک «اداره ی دموکراتیک ایران آینده » و« حفظ حقوق جدایی خواهان» ، توسط همه ی خلقهای ایران ، سیاست درستی ست.
براین اساس ما «همه ی خلقها» قدرت «فکری و عملی» آن را داریم که ایران را دموکراتیک اداره کنیم. در ایران آینده جایی برای زنده شدن مردگان نخواهد بود.
ادامه در کامنت دیگر