نگرش گرامی،
با وجود اینکه من از کلمه "زور" استفاده نکردهام، از شما ممنونم که بحث "زور" را پیش کشیدید.
ابتدا لازم است "زور" را تعریف کنیم. اگر منظور شما از "زور" گذاشتن یک سرباز یا پلیس تفنگ به دست بر بالای سر من است، باید بگویم که چنین چیزی نبوده است. من شخصا هیچگاه چنین "زور"ی را تجربه نکردهام.
ولی زور تنها این نیست. زمانی که تمامی زبانهای کشور بجز یک زبان غیررسمی اعلام میشود، وقتی طرحی ارائه میشود تا فرزندن غیرفارسی زبانها را از همان بدو تولد به شبانهروزی بفرستند و آنجا به زبان فارسی با آنها صحبت کنند و مانع شوند که زبان مادریشان را یاد بگیرند (خوشبختانه این طرح بغایت فاشیستی نتوانست اجرا شود)، وقتی از همان کلاس اول دبستان تنها به زبان فارسی به فرزندان مردم غیرفارسی زبان آموزش میدهند و این کودکان به دلیل عدم استفاده از زبان فارسی کتک میخورند و یا جریمه میشوند، وقتی
نگرش گرامی،
نگرش گرامی،
اژدر بهنام
وقتی اجرای نمایشنامه به زبان مادری برای مردم غیرفارسی زبان ممنوع میشود، وقتی میلیونها تومان خرج نشر کتابها و نشریاتی میشود که به من و ما میگویند که اصل شما آذری است و باید به اصل خود برگردید، وقتی هزاران جک علیه مردم غیرفارسی زبان درست و اشاعه میشود، وقتی برنامههای رادیو و تلویزیون در جهت نابودی دیگر زبانها و فرهنگها برنامه ریزی میشوند و... این همان "زور" است. "زور"ی که شبانه روز در کشور ما جریان دارد. همان زوری که من در مقابل آن فریاد میزنم: "ولم کنید! من خودم هستم!"