Skip to main content

.

.
Anonymous

ادامه از کامنت قبلی
چیزی که ایشان مطرح می کنند داشتن باغچه ایست با گلهای رنگارنگ. نه یک گلدان در طاقچه و یک گل. نه زمستانی یک رنگ که بهاری که همه گلها حق رویش بیابند.
هرزبان صدائی است با ویژگی ها و ظرفیت های خاص و منحصر و ارزشمند و کشور عزیز ما به لحاظ تنوع قومی و زبانی به مانند ارکستری است متشکل از سازهای متنوع. که تا کنون فقط یک صدا صدای غالب بر این ارکستر بوده و دیگر صداها فرصت نواختن نیافته اند. چرا باید دیگر صداها را خفه کرد و به آنها میدان و فرصت بازی نداد؟ چرا ملت مان را از همه صداها بهرمند نکنیم تا رنگین کمانی از زیبائی و زیبائیهای زبانی داشته باشیم. آیا اگر فقط یک ساز بنوازد بهتر است یا کل ارکستر؟ سرزمین فرهنگی ایران پهناور بهاریست از گونه های ارزشمند. بگذاریم بهاری رنگین داشته باشیم نه زمستانی یکرنگ و سرد. بگذاریم فرد فرد میهن مان خودش انتخاب کند که چگونه بیندیشد، بنویسد،

بخواند و حرف بزند. زبان فارسی مُردنی نیست. زنده است و زنده خواهد ماند. زبان فارسی ما آنقدر مستحکم و شیرین هست که دادن فرصت به زبان های دیگر تهدیدی برای زبان فارسی ما نیست. کسانی که حق و فرصت بیان به دیگری نمی دهند چطور بخود می قبولانند که دیگران به آنها فرصت بیان بدهند. قدمت زبانهای موجود در کشور مااگرفرض کنیم که بیشتر از زبان فارسی مان نبوده کمتر نیستند. فقط آنها قدرت طلب نبوده تا دیگر زبانها را خاموش کنند.
این مسئله تازه ای نیست. امروزه ما درکشورهای پیشرفته اروپائی می بینیم که ایالت های مختلف با زبان خاص و محلی خویش می نویسند، می خوانند و تکلم می کنند. و چندگونگی زبانی و قومی هیچ مشکلی یا اشتقاق و یا تجزیه ای هم ایجاد نکرده بلکه گونه های متفاوت درکنار هم همزیستی می کنند. بطور نمونه کشور هلند هم زبان هلندی و هم درشمال آن زبان فریزلندی استفاده می شود. و دربلژیک، هلندی و فرانسوی صحبت می کنند، لوگزامبورگ سویس و کانادا و ... خیلی از کشورهای دیگر نیز ما نیز شاهد چند گونگی زبان هستیم. حتا در افغانستان دوزبان فارسی دری و پشتو بعنوان زبان رسمی شناخته شده اند.

ما امروز درعصر پسامدرن زیست می کنیم. درعصری که دیگر مرکزی قدرتمدار و رهبر و حاکم بر دیگران را نمی پذیرد. عصری که همه گونه های با حفظ هویت مستقل خویش می توانند درکنار هم و دریک هارمونی و دوستی حق حیات بیابند بدون اینکه یکی بر دیگری ارجح و یا غالب شود. موضوع دمکراسی در زبان است و پذیرش چند گونگی آن.
پس بیائیم دمکراسی و اعتقاد به دمکراسی را که همانا تحمل دگر اندیشه ها و همزیستی با تفاوت ها و چندگونگی است از خود شروع کنیم. و با بردباری از نگاهی پسامدرنی و مترقی با این موضوع نگریسته و به بدور از احساسات ناسیونالیستی و راستگرایانه و قدرتمدارنه و هر نوع مرکز گرائی بر این مقوله و سخنان ایشان تامل کنیم.