Skip to main content

از نظر من مشکل در درک و

از نظر من مشکل در درک و
آ. ائلیار

از نظر من مشکل در درک و ترجمه ی معنی نامهای انکیدو و بیل قامیش آن است که مترجمین به «روح» زبان سومری آشنایی ندارند یا به آن توجه لازم نمی کنند. روح زبان در این است که توجه کنیم صاحبان آن چگونه فنومنها را احساس میکنند و چطور بازتاب میدهند.روش کلی آنها چیست.با چه فرهنگی به محیط و پدیده ها نگاه میکنند.تا این چگونگی «احساس و درک و بازتاب» برای مترجم ملموس نباشد ترجمه نمی تواند درست باشد.
برای مثال در ترکی و فارسی دو جمله را در نظرگیریم:
« پیشیک آغاجا دیرماشدی»
برابرفارسی« گربه ازدرخت بالا رفت.»
« اوشاق دیرماشدی منه پول ایستدی.»
درهردو جمله فعل دیرماشماق وجود دارد. اگر آنرا در جمله اول بالا رفتن ترجمه کنیم و همین معنی را در جمله ی دیگر پیاده کنیم
میشود بچه از من بالا رفت و پول خواست. که معنی غلط است. در جمله دوم دیرماشماق بالارفتن معنی نمی دهد بل «بند شدن» یا مانند آن: «دست از سرنکشیدن»

معنی میدهد: بچه به من بند کرد و پول خواست»یا بچه دست از سرم نکشید و پول خواست. بچه به من بند شد و پول خواست....
اما اینها روح زبان را نشان نمی دهد. روح اینجاست که توجه کنیم زبان ترکی و فارسی با چه دید زیبایی شناسی به پدیده-اینجا حرکت- برخورد میکنند. نگاه زبان ترکی به حرکت گربه اینه که گربه چنگالهای خود را برپست درخت سفت کرد و با لا رفت. در فعل دیرماشماق چنگال و ناخنهای نوک تیز و پست درخت و خود حرکت مستتر است. اما نگاه زبان فارسی در فعل بالا رفتن تنها حرکت را در نظر دارد.در ترکی بالارفتن هست - چیخماق - یوخاری چیخماق-ولی برای حرکت گربه و حرکاتی مثل این که با چنگ و دندان است فعل دیرماشمان اسعمال میشود.
دو دید برای حرکت هست -فارسی تنها حرکت را می بیند
و ترکی حرکت خاص را. و این نگاه به حرکت خاص درجاهای دیگر نیز جاری ست. مثال بچه. ووو.
توجه به حرکت خاص و جاری بدون آن در دیگر پدیده ها نشانه ای از روح زبان است. درصورتی که همین نگاه یا نگاه ها ی مختلف در دیگر جا ها جاری باشد.

کلمه dul (کشیده اش duul) در سومری یکی از معانی اش سوراخ- عمیق - سوراخ گود در زمین . اینجا سئوال اینکه که چرا نام سوراخی را که بعد می تواند پر شود« دول» گذاشته اند. دلیل آن است که احتمالا به خاطر همین خاصیت «پرشدن» اسم اش دول شده است. باید این دید را در جاهای دیگر نیر دنبال کرد.
ud در سومری یعنی روز. چه ارتباطی با خورسید و گرما دارد؟ isi در سومری آتش. udun اوجاق.
روز دارای عنصر «روشنایی» و اوجاق نیز - و آتش دارای عنصر «گرما» و روشنایی . خورشید هم عنصر اوجاق ud-روشنایی-ائشیق- را دارد.
این سه واژه با در نظر گرفتن خاصیت پدیده ها درسومری نامگذاری شده اند. زاویه ی نگاه به خاصیت پدیده ها با زاویه نگاه زبان ترکی یکی ست. و حتی نامها نزدیک به هم اند. هر سه واژه ud-isi-udun را ما در همین خصوص که روز-آتش-اوجاق باشد استعمال میکنیم. یعنی 1- طرز نگاه به خاصیت فنومن-2-خود خاصیتها-3- نامها- نه تنها در این کلمات بل در بسیاری از واژه ها با همین ویژگی-روح زبان- می خواند. و نشانه ی نزدیکی دو زبان ترکی و سومری ست.
از دید من باید روح زبان سومری را در هزاران واژه دنبال کرد و نتیجه گرفت که آیا با روح زبان ترکی میخواند یا نه؟
نباید به نمونه های اندک بسنده کرد. گمان من آن است که می توان دنبال کرد و به نتیجه ی مثبت «نزدیکی دو زبان» صحه گذاشت.پیوند دو زبان هم در گرامر- اصول زبان شناسی- و هم « روح» زبان و مقایسه ی آنها باهم باید دنبال شود.