Skip to main content

دوست گرامی، اقبال اقبالی، پس

دوست گرامی، اقبال اقبالی، پس
تبریزی

دوست گرامی، اقبال اقبالی، پس از تازش مسلمان ها به ایران و درآمیختن واژگان تازی با واژگان زبانی که دری نام دارد و به نادرست پارسی نامیده می شود دردسر بزرگی که زبان دری به آن دچار شد این بود که واژگانی از عربی با این زبان درآمیختند بی آن که با آن چم (ترجمه - معنی) که یک عرب زبان آنها را به کار می برد به کار گرفته شوند! نمونه ای از این واژگان واژه (تماشا) است! چم واژه (تماشا) که از واژه (مشی) عربی برگرفته شده است در زبان پارسی (باهم راه رفتن) است اما در میان ایرانیان به (دیدن) نیز (تماشا) گفته می شود بی آن که یک عرب زبان در سرتاسر جهان واژه (تماشا) را به جای (دیدن) به کار گیرد و عرب زبان ها واژگان (نظارة) و یا (رؤیة) را برای (دیدن) به کار می برند نه (تماشا) ! دوست گرامی، به واژه ناسیونالیسم فرنگی در زبان عربی (شعوبیة) و به واژه ناسیونالیست فرنگی در زبان عربی (شعوبی) یا (شعبی) گفته .....

..... می شود! از سوی دیگر برابر واژه ناسیونالیسم فرنگی در زبان پارسی (بوم گرائی) و برابر واژه ناسیونالیست فرنگی در زبان پارسی (بوم گرا) است! چنان که واژه ناسیون فرنگی در زبان عربی (شعب) و در زبان پارسی (بوم) است! چم واژه (ملة) عربی هم در زبان پارسی واژه (مردم) است نه واژه (بوم) اما هم اکنون چون زبان پارسی ویراسته نشده است واژگان ملت - ملل - ملی - ملیت - ملی گرا در چم هائی نادرست و وارونه باهم به کار می روند! برای آن که سخن به درازا کشیده نشود به این نوشتار در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/17981 ********* دوست گرامی، اقبال اقبالی، شما می گوئید: ( ..... ناسیونالیسم (ملت گرائی) در دوران فاشیسم هیتلری در حصار پرمن ها گرفتار شد و نه شهروندان کل کشور، فاجعه از اینجا آغاز شد که ملت (ناسیونال) به نژاد خاص انحصار یافت و جامعیت ملی (همگانی) آن نفی گردید! ..... ) دوست گرامی، شناسه شما و من از ناسیونالیسم یکسان نیست! ناسیونالیسم در زبان پارسی بوم گرائی است نه ملت گرائی یا ملی گرائی! از سوی دیگر گمان بر این است که شما مانند بسیار کسان ناسیونالیسم را برابر با میهن پرستی و دوست داشتن یک کشور و یک سرزمین می دانید که این نیز نادرست است چرا که ناسیونالیسم برابر با میهن دوستی یا میهن پرستی نیست همچنان که دفاع از یک کشور و جنبش های رهائی بخش مردمی در برابر دشمنان فرامرزی و درونمرزی و اشغالگران و استعمارگران بیگانه و کوشش برای پیشرفت و آبادی یک کشور نیز برابر با ناسیونالیست بودن نیست! کسانی مانند ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان سرب و ..... ناسیونالیست هستند اما ما نمی توانیم مهاتما گاندی و نلسون ماندلا را نیز ناسیونالیست بدانیم! ********** بپردازیم به پ - ک - ک که یک گروه ناسیونالیست چپ نماست! دوست گرامی، اقبال اقبالی، مانند همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ نخستین خواسته پ - ک - ک دیوارکشی میان کردها و دیگران با بهانه تراشی های گوناگون است! اگر پ - ک - ک باورمند به مردم سالاری و ستم ستیزی بود خواستار دیوارکشی میان کردهای ترکیه و دیگران با دستاویزهائی مانند زبان مادری و فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت نمی شد! و اگر پ - ک - ک ناسیونالیست نبود و خواستار دموکراسی و برپائی رژیم دادگر به جای فرمانروائی بیدادگران بود هرگز ترک ستیزی را به جای ستم ستیزی پیشه نمی کرد! کشته و زخمی شدن هزاران ترک بی گناه و بی دفاع که نه با سیاست سر و کار داشتند و نه وابسته به زرسالان و سرمایه داران بودند از سوی پ - ک - ک برابر با چیست؟ با آن که پ - ک - ک پیاپی از کارگران و رنجبران می گوید و می نویسد بسیاری از ترک هائی که به دست پ - ک - ک کشته شدند کارگران و دهقانان و سربازان رنجدیده و نداری بودند که تنها یک گناه داشتند و آن این بود که ترک بودند! دوست گرامی، اقبال اقبالی، این که شما می گوئید کردهای ترکیه ستمدیده هستند سخن درستی است اما پیروی ستمدیدگان از ناسیونالیست ها برابر است با درآمدن از چاله و افتادن به چاه! و با پیروی کردهای ترکیه از ناسیونالیست های پ - ک - ک چنین کسانی به جای رسیدن به دموکراسی به هیتلرکراسی و صدام کراسی خواهند رسید! به نوشتاری در این لینک نگاه کنید
http://iranglobal.info/node/42737