***
Anonymous
***
نامه رضا براهنی به امام خمینی (ره)
تاریخ: 7 دی 1357
حضرت آیتاللهالعظمی روحالله خمینی، مبارز بزرگ انقلاب ایران
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
میهمنا به رفیقان خود رسان بازم
پس از سلام و درود و تهنیت فراوان، من از دوستان شادروانان جلال آلاحمد و دکتر شریعتی و نویسنده شجاع ایران دکتر علیاصغر حاج سید جوادی هستم. بارها و بارها، وقتی با دکتر سید جوادی صحبت کردهام، ایشان اشتیاق دیدار آن حضرت، رهبر بزرگ اسلام و انقلاب ایران را با ایشان در میان گذاشتهام، چون قرار بود ایشان به غرب سفر کنند، زیارت آن حضرت را موکول به زمانی کردهایم که ایشان رخصت سفر به این سوها را پیدا کنند.
***
نامه رضا براهنی به امام خمینی (ره)
تاریخ: 7 دی 1357
حضرت آیتاللهالعظمی روحالله خمینی، مبارز بزرگ انقلاب ایران
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
میهمنا به رفیقان خود رسان بازم
پس از سلام و درود و تهنیت فراوان، من از دوستان شادروانان جلال آلاحمد و دکتر شریعتی و نویسنده شجاع ایران دکتر علیاصغر حاج سید جوادی هستم. بارها و بارها، وقتی با دکتر سید جوادی صحبت کردهام، ایشان اشتیاق دیدار آن حضرت، رهبر بزرگ اسلام و انقلاب ایران را با ایشان در میان گذاشتهام، چون قرار بود ایشان به غرب سفر کنند، زیارت آن حضرت را موکول به زمانی کردهایم که ایشان رخصت سفر به این سوها را پیدا کنند. شاید به همت و رهبری آن حضرت و کوشش بزرگ ملت ایران به زودی این دیدار در کشور خودمان و در میان مردم خودمان صورت بگیرد. اشتیاق دیدارم را از دوست ارجمند آقای دکتر یزدی هم پنهان نتوانستهام بکنم. استواری، استقامت، خرد عظیم سیاسی و شجاعت توأم با هوشیاری آن حضرت و فروتنی توأم با بردباری که در برابر ظالم خیرهسری چون شاه و اشرار سرمایهپرست و سرمایهدار در امریکا و صهیونیسم جهانی از خود متجلی ساختهاید، چراغ روشنی بوده است فرا راه تمام کسانی که تاکنون در سراسر جهان، بویژه ایران، قدم در راه مبارزه انقلابی گذاشتهاند.
مردم عزیز، نجیب و انساندوست ما که قرنها تحت فشار خودکامگی چون شاهان پهلوی زیسته، سروش آزادی را از زبان آن حضرت شنیده و با افشاندن خون خود و نثار جانهای عزیز خود بدان سروش پاسخ مثبت دادهاند.
انقلاب ایران از کلمات ساده، سنجیده، قابل فهم، رسا، انسانی، هوشیارانه آن ملهم و قوی شده، بالیده و سرانجام به جنگلی از درختان تناور تبدیل شده که دیگر نه تبر قشون شاه میتواند بزند و بیندازدش و نه قورخانه بزرگترین قدرت تاریخ یعنی امریکا میتواند بسوزاند و خاکسترش کند. درود این شاگرد ناچیز انقلاب را که نه داعیهای دارد و نه دارودستهای و فقط نوک ناچیز قلمش را دارد و شب و روز با وجود بضاعت مزجاتش مینویسد تا شاید در حدود خود پردههای ظلم و ظلمت را در همان دور و بر خود کنار بزند، بپذیرید و نیز تسلیت صمیمی مرا به خاطر جاننثارها و شهادتهای فرزندان عزیز وطنمان که فوجفوج به خاک میافتند تا روزی مردم ایران آفتاب روشن آزادی را در برابر خود ببینند.
در مقالهای که ضمیمه تقدیم حضورتان کرده، کوشیدهام جنبههای مختلف انقلاب کنونی ایران را تا آنجا که عقل ناقص و قاصرم اجازه میداد، روشن کنم. از نگرانیهایم هم صحبت کردهام. امیدوارم در این مقاله به دیده محبت نگاه کنید و از راهنماییها و ارشاد خود بیبهرهام نگذارید.
سلامت و پیروزی آن حضرت و پیروزی انقلاب بزرگ ایران، آرزوی قلبی من است.
با احترام و ارادت صمیمانه. رضا براهنی
نامه رضا براهنی به امام خمینی (ره)
تاریخ: 7 دی 1357
حضرت آیتاللهالعظمی روحالله خمینی، مبارز بزرگ انقلاب ایران
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
میهمنا به رفیقان خود رسان بازم
پس از سلام و درود و تهنیت فراوان، من از دوستان شادروانان جلال آلاحمد و دکتر شریعتی و نویسنده شجاع ایران دکتر علیاصغر حاج سید جوادی هستم. بارها و بارها، وقتی با دکتر سید جوادی صحبت کردهام، ایشان اشتیاق دیدار آن حضرت، رهبر بزرگ اسلام و انقلاب ایران را با ایشان در میان گذاشتهام، چون قرار بود ایشان به غرب سفر کنند، زیارت آن حضرت را موکول به زمانی کردهایم که ایشان رخصت سفر به این سوها را پیدا کنند. شاید به همت و رهبری آن حضرت و کوشش بزرگ ملت ایران به زودی این دیدار در کشور خودمان و در میان مردم خودمان صورت بگیرد. اشتیاق دیدارم را از دوست ارجمند آقای دکتر یزدی هم پنهان نتوانستهام بکنم. استواری، استقامت، خرد عظیم سیاسی و شجاعت توأم با هوشیاری آن حضرت و فروتنی توأم با بردباری که در برابر ظالم خیرهسری چون شاه و اشرار سرمایهپرست و سرمایهدار در امریکا و صهیونیسم جهانی از خود متجلی ساختهاید، چراغ روشنی بوده است فرا راه تمام کسانی که تاکنون در سراسر جهان، بویژه ایران، قدم در راه مبارزه انقلابی گذاشتهاند.
مردم عزیز، نجیب و انساندوست ما که قرنها تحت فشار خودکامگی چون شاهان پهلوی زیسته، سروش آزادی را از زبان آن حضرت شنیده و با افشاندن خون خود و نثار جانهای عزیز خود بدان سروش پاسخ مثبت دادهاند.
انقلاب ایران از کلمات ساده، سنجیده، قابل فهم، رسا، انسانی، هوشیارانه آن ملهم و قوی شده، بالیده و سرانجام به جنگلی از درختان تناور تبدیل شده که دیگر نه تبر قشون شاه میتواند بزند و بیندازدش و نه قورخانه بزرگترین قدرت تاریخ یعنی امریکا میتواند بسوزاند و خاکسترش کند. درود این شاگرد ناچیز انقلاب را که نه داعیهای دارد و نه دارودستهای و فقط نوک ناچیز قلمش را دارد و شب و روز با وجود بضاعت مزجاتش مینویسد تا شاید در حدود خود پردههای ظلم و ظلمت را در همان دور و بر خود کنار بزند، بپذیرید و نیز تسلیت صمیمی مرا به خاطر جاننثارها و شهادتهای فرزندان عزیز وطنمان که فوجفوج به خاک میافتند تا روزی مردم ایران آفتاب روشن آزادی را در برابر خود ببینند.
در مقالهای که ضمیمه تقدیم حضورتان کرده، کوشیدهام جنبههای مختلف انقلاب کنونی ایران را تا آنجا که عقل ناقص و قاصرم اجازه میداد، روشن کنم. از نگرانیهایم هم صحبت کردهام. امیدوارم در این مقاله به دیده محبت نگاه کنید و از راهنماییها و ارشاد خود بیبهرهام نگذارید.
سلامت و پیروزی آن حضرت و پیروزی انقلاب بزرگ ایران، آرزوی قلبی من است.
با احترام و ارادت صمیمانه. رضا براهنی