Skip to main content

نظری گرامی ، سئوال خوبی مطرح

نظری گرامی ، سئوال خوبی مطرح
آ. ائلیار

نظری گرامی ، سئوال خوبی مطرح کرده اند: سرانجام،" راه برون رفت از گرداب جمهوری اسلامی چيست" ؟
نمیدانم پیشنهاد خادمی گرامی نویسنده ی مقاله در این مورد چیست. اما پیشنهاد و نظر من پیرامون سئوال فوق چنین است:
نخست دو جواب متناقض وجود دارد:
1- راه حلی وجود ندارد. باید ناظر نابودگری داعش ایران بود . چون مردمان و سیاسی کاران ایران هنوز خیلی خیلی عقب مانده اند، که بتوانند مشکل را حل کنند. دلیل عقب ماندگی آنها هم عمر طولانی حکومت اسلامی ست.

2- راه حل ، سرنگونی حکومت ایران- و استقرار حکومت ایران فدرال است. که در آن مشکلات :
- الف رفع تبعیض
-ب برابری و آزادی یعنی دموکراسی
-ج عدالت اجتماعی
-د جدایی دین و دولت
عملی شود. حداقل خواسته ها.
راه سرنگونی آنست که 70 میلیون به خیابان بریزند و کار حکومت را یک سره کنند.
--------

اما کدام «مجمع و جبهه و نیروی متشکلی» وجود دارند که این 70 میلیون را
- برای سرنگونی سوق دهد؟
-استقرار فدرالیسم را عملی کند؛ متاسفانه چیزی وجود ندارد. و عقب ماندگی اینجا خودش را نشان میدهد.
از اینرو جواب دوم به پاسخ اول ختم میشود.
--------------
راه حل سوم:
چشم به «پیشامدها دوختن» است. که عملا این راه پیش می رود. و به این علت هم «آینده » نامعلوم و «بازیچه ی پیشامدها»ست.
که نتیجه ی آن هم معمولا «نشستن بدتر به جای بد» یا اگر تصادف یاری کند « نشتن بد به جای بدتر» است.
آنچه روشن است اینه که از «تصادفات» دموکراسی و فدرالیسم و عدم تبعیض و عدالت اجتماعی و غیره حاصل نمی شود.
----------
جامعه ی ایران همیشه پیش از انقلابها «عدم تشکل» داشته و حالا هم دارد. این است که همیشه انقلابهایش «شکست» خورده است.
چون انقلاب «بازیچه ی» برخی نیروهای «داخلی و خارجی» شده است. اکنون هم این قانون عمل میکند.
----------
جامعه عقب مانده است. لیاقت اش همین «داعش شیعه» است که حاکم شده.
اگر چنین نیست و شایستگی بهتری دارد « این گوی و این میدان» :
بفرمایند مشکلات را حل کنند.
------------
گروههای شاه پرست-پان ایرانیست-جبهه ملی-مجاهد-اصلاح طلب ملی-مذهبی- ووو نمی توانند دموکراسی و عدالت اجتماعی و رفع تبعیض و غیره پیاده کنند.
اینان تنها میتوانند جامعه را دچار «جنگ داخلی» کنند. یعنی ماجرای سوریه امثالش برای ایران هم تکرار شود.
----------
باز مسئله بر میگردد به همان جواب اول که « راه حلی نیست. چون خیلی خیلی عقب مانده ایم».
وقتی میتوان از گرداب رها شد که نخست بتوان از این عقب ماندگی خلاص شد. و اینهم «تقریبا محال» است.
----------
راه چاره تنها روشنگری ست که شاید خیلی ها به این حد برسند که «کمی احساس مسئولیت» کنند. در برابر « خود و دیگری».
مشکل خود و دیگری را « یکی» بدانند و خط «دوست و دشمن» نکشند. راه حلی برای «همه» بیابند. که خیلی بعید به نظر میرسد.