Skip to main content

باامدن شاه اسماعیل

باامدن شاه اسماعیل
Anonymous

باامدن شاه اسماعیل ادبیانت ایران دچار ارتجاع زده گی دین اسلام و بویژه شیعه شد و د ر این دوران بود که عده ای مفت خوار بنام شاعر شاعران اهل بیت شدند و مرتب برای یتممان گربلا و گئایان سامرا و شمشیسر کشش عرب مانند علی و حسین و عباس شعر میگفتند . به این ارتجاعی ترین شعر تاریخ پارسی توجه کننید که تا چه حد شاعری میراث گذشته چه قومی و چه ملی را زیر پا میگذارد . منظور همان شعر ..علی ای همای رحمت است . که از نگین پادشاهی درم دهد گدا را. ایا این بخشش عقلانی است ؟ ادبیات دینی شیعی بزرگترین ضربه تاریخ را به ادبیات کشور ما زده است و هر ساله مرثیه های تازه برای تروریستهای اهل بیت سر میدهند. مانند گلشن راز . نقش این ادبیات خرافی نوحه خوانی مرثیه سرائی به دلیل مقدس نمائی دروغین هنوز مورد نقادی قرار نگرفته است .

در تمام این نوحه های ارتجاعی سخن از گشته شدن یک متجاسر بنام حسین و گشته شدن عباس و کودک سه ساله و زینب است . روشن است که با این اندیشه های خرافی و ضد ایرانی ذهن هر شاعری متوجه این افراد بیگانه میشود تا انجا که طبری ملحد ماتریالسیت برای همین حسین در دانشگاه روضه میخواند و شاعری خود فروخته برای خمینی این جاسوس و تروریست نبوی شعر میسراید. در همین کشور های عرب برای عمر عثمان ابوبکر علی شاعران چند بیت شعر گفته اند؟ در همه کشور ها شاعران کشور و مردمان و زبان و طبیعت کشور خود را میسرایند در کشور ما مینهن پرستی به لطف دینی و ماتریالیست از بین رفته است. پیشنهاد من به اقای تهرانی این ست که به نقش ارتجاعی شیعه درادبیات بپردازند. بخوانیم ..
(ون و قلم نبیست و ما یسطرون حسین
طاق فلک علیست به عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
با یک قیامت است هم الغالبون حسین
در این قیام نقطه ی پرگار زینب است.
-----------------------------------------------------
این هم شعر ایرج میرزا.
ایرج میرزا در وصف عاشورا
نوشته‌شده در نوامبر 20, 2012 توسط امام نقی
زن ... چه می کشی خودت را دیگر نشود حسین زنده
کشند و گذشت و رفت و شد خاک خاکش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد کرد لعنت به یزید بد کننده
اما دیگر این کتل مثل چیست وین دسته خنده آورنده
... چه کسی بریده خواهی با این قمه‌های نا برنده
آیا تو سکینه‌یی که گویی سو ایستمیرم عمیم گلنده
كو شمـر و تو كیستی كه گوئی گل قویما منی شمیر النده
تو زینب خواهر حسینی؟ ای نره خَر سبیل گنده
خجلت نكشی میان مردم با این حركات مثـل ...
در جنگ دو سال قبل دیدی شد چند کرور نفس رنده
از این همه کشتگان نگردید یک مو ز زهار چرخ کنده
در سیزده قرن پیش اگر شد هفتاد و دو سر ز تن فکنده
امروز چرا تو میکنی ریش ای در خور صد هزار خنده
كی كشته شود دوباره زنده با نفرین تو بر كشنده
باور نکنی بیا ببندیم یک شرط به صرفه برنده
صد روز دیگر برو چو امروز بشکاف سر و بکوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گِل هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کله خویش کاری که تبر کند به کنده
هی بر سر خود بزن دو دستی چون بال که میزند پرنده
هی گو که حسین کفن ندارد هی پاره بکن قبای ژنده
گر زنده نشد، ... به ریشت گر شد ...تو به ریش بنده
شاعر: ایرج میرزا
غوغای حاج محمود کریمی)
(قلم یاز آیت سبحاندی زینب

علی تک دینه پشتیباندی زینب

ستون قلعه ی ایماندی زینب

همای قله ی عرفاندی زینب

رگ دین مبینده قاندی زینب

حسینه هم باجی هم جاندی زینب)