Skip to main content

آقای بهار خسته نباشید ! شاید

آقای بهار خسته نباشید ! شاید
Anonymous

آقای بهار خسته نباشید ! شاید برای تاریخ روشنفکری و مبارزاتی 50 سال اخیر ایران جالب باشد که شما قدری هم در باره بیوگرافی جالب خود شرح دهید و اشاره کنید یا فیلمی کلیکی بسازید . شما هوادار چه جریانی بودید ؟ آیا تغییری در مرام شما طی 40 سال اخیر روی داده ؟ آیا شما همیشه یک روشنفکر مبارز مذهبی منفرد بوده اید ؟ علت آن چیست ؟ شما خواهان چه حکومتی هستید ؟ مدهبی خلقی ، چپ ؟ لیبرال سکولار ؟و یا................؟ آیا شما مدتی هوادار مجاهدین یا شریعتی یا طالقانی یا خمینی یا سروش و مطهری هم بوده اید ؟ شما که در اروپا به تنهایی همچون عارفان به تنهایی نماز میت میخوانید چگونه بین رجوی و مطهری و خمینی و شریعتی و بازرگان فرق میگذارید ؟- با عذر خواهی علاقه من به بیوگرافی شخصی شما نیست ولی جالب است که ما نسل بعد از شما بدانیم چگونه شما مثل ماهی سیاه کوچولو صمد قادر بوده اید راه یکنفره خود را در میان اینهمه خون

و آتش و جنایت این دو رژیم پیدا کنید و بگذرید و اکنون در قرن 21 از یکطرف فیلم و کلیک پیرامون فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک کمونیسم تهیه میکنید و از طرف دیگر نماز شب و نماز کمیل را منطقی بحساب می آورید ؟ آیا دلیل زنده ماندن شما زرنگی سیاسی امنیتی شما یا اتفاق و شانس زمان یا فرصت طلبی ، یا بینش شرایط شناسی شما بوده که با اینهمه مبارزان سرشناخته چپ و مذهبی و ملی در زندان شاه و شیخ بوده اید و اکنون زنده در غرب و عاشق موسیقی کلاسیک هستید ، در حالیکه اکثر این عزیزان به ابدیت پیوسته اند ؟ باز هم تایید میکنم پروسه تحولات فکری بک فرد سیاسی مذهبی مثل شما آموزنده خواهد بود . انتقادی بشما وارد نیست بلکه شما قابل تحسین هستید . چپها میگویند روشنفکران خرده بوؤزوازی متزلزل هستند در مبارزه ، و هواداران پرولتاریه پیگیر و مداومو مستدام. شما که گویا روحی هنری انسانی و لطیف دارید آیا زمانی هم طرفدار خشونت بوده اید یا همیشه طرفدار جنبش سبز بوده اید یا فقط خواهان یک جمهوری رقص و آواز و شعر و طبیعت و جنگل ؟ اولین مخالفت من با رژیم شاه و شیخ بدلیل سرکوب و حمایت نکردن از فرهنگ و موسیقی فولکلوریک خلقی ایران بود . ما موسیقی مروج در رسانه و جامعه را یا موسیقی فئودالی کلاسیک یا موسیقی شهرنویی می نامیدیم . به این دلیل حتی اغلب آهنگهای ارمنی و بالکان و لرستانی و آذربایجان شوروی را در زمان دانشجویی گوش میکردیم و نه موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی شهرنویی تاجیک و جبلی و داود مقامی. مقاله ای از امیرحسین آریانپور در باره هنر پ.یا و هنر ایستا بی تاثیر نبود . او میگفت موسیقی و رقص عصرانه کارگران فصلی ساختمانی کرد در تهران صد شرف به موسیقی رادیو تلویزیون شاهنشاهی دارد.