Skip to main content

ادامه:

ادامه:
آ. ائلیار

ادامه:

مقولات «بوزقورت» ،« ترکیسم» و غیره، مانند گیوتین، صلیب شکسته، و هر مقوله ی دیگر، خاص یا عام، داستان و تاریخچه دارند ، جغرافیا، زمان، عمل کنندگان، نتایخ اعمال، ووو . «گرایش سیاسی» هستند.ایده لوژی هستند، به دلخواه آنهارا « حقوق بشر و صلح و دو ستی و غیره و غیره» نتوان گفت.
هر فکر و مقوله ای دارای تاریخچه ی مطابق با واقع یا خلاف واقع دارد ، نمیتوان « تاریخچه و فرم و محتوا و ارزش» دلخواهی برای آنها تعیین کرد.

«فکر نو و کهنه» را نمی توان ترکیب کرد. این پیوند نمیگیرد. و نمی تواند مطابق با واقع باشد.
گرگ را میتوان میش نامید ولی نادرست است. کذب و خطاست.

گرگ قصه ی «سنگول و منقول»،در پستانش شیر میاورد، در شاخ اش علف میاورد ووو. بله همه ی اینها را به گرگ میتوان نسبت داد و در مفهوم آن، مکانیکی جمع کرد، اما عاقبت گرگ بزغاله ها را میخورد.
چون آنچه گرگ میگوید خلاف واقع است.

نو از شکم کهنه زاده میشود. مانند جوجه از تخم. جوجه که آمد دیگر نمی تواند تخم را با خود داشته باشد و آنرا دور میاندازد. دموکراسی در دیکتاتوری زاده میشود و آنرا دور میاندازد. اگر گرایشی نو باشد اجباراً کهنه را در روند همزیستی نفی طبیعی میکند. نمی توان به دلخواه کهنه را حفظ کرد.
رخداد تاریخی با افسانه متضاد است. علم با خرافات متضاد است. در طی روند همزیستی، به صورت طبیعی، نو پیروز شود ،کهنه را نفی میکند. همان طور که تراکتور جای خیش را گرفت و ماشین جای اسب را. و دموکراسی جای دیکتاتوری را.

هرچیز زوایای مختلف دارد، و از زاویه های مختلف هم میتواند مشاهده شود. اما درست نیست که یک زاویه را کل زوایا حساب کنیم.
1-آقای «عثمانلی» انسان است.
2- همه ی آقایان انسان اند.
آیا مطابق با واقع است که نتیجه بگیریم:
3- همه ی آقایان عثمانلی هستند؟
میتوان نتیجه گرفت و میگیرند، اما کذب است.
چرا؟ چون گزاره ها فاقد زمان و مکان و موقعیت اند و عام بیان شده اند.
جای کلمه را با «ترک» عوض کنید . باز همین نتیجه به دست میاید.
---
کلمه در زبان و رشته های علمی -که در آنها رایج است -معنی دارد. معنی آن دلخواه نیست.
1- ترک انسان است
2-همه ترکها انسان اند
آیا میتوان گفت پس
3- همه ی انسانها ترک اند؟
نه کذب و خطاست.
----
اشکال منطقی ترک گرایی « عام» سازی مقولات است. ویژگیها، خاص بودن، مقولات را میزداید، عام سازی میکند. در نتیجه به کذب و خطا میرسد.
---
این ایده لوژی از وقتی که در « زمان و جغرافیا و موقعیت خاصی توسط اشخاص مشخصی» ساخته شده، یک « مجموعه از زبانهای اتصالی» را که هر کدام « نام و ویژگی خاصی» دارند، با زدودن زاویه ی « خاص»، همه آنها را در مفهوم « ترکی» و افراد را در مفهوم« ترک» " گرد» میاورد. که خلاف واقع است.
این ایده لوژی میتواند همه ی آنها را « ترک و ترکی» بگوید و میگوید و جنبه ی « خاص» آنها را ندیده بگیرد و نابود کند.
و بکوشد « ترک ترکیه و ترکی ترکیه» در کار خانه خود تولید کند و جنبه ی خاص همه چیز را بزداید. با تئوری « عمق استراتژیک» یکسان سازی کند.
ولی نه تنها خلاف واقع است، بل جنایت و آسیمله سازی نیز هست.

« یک مجموعه از زبانهای اتصالی کم و بیش نزدیک بهم » ترکی ترکیه نیست ، ترکی عام هم نیست، چون زبان ترکی عام نداریم، همه ی نامها خاص اند، ترک عام نیز نداریم، همه خاص اند و نامهای ، تاتار، ترکمن، و غیره همه خاص اند . ما « نه تنها یک مجموعه، بل بیش از یک مجموعه، زبانهای اتصالی»داریم.

چرا نام « مجموعه» را تاتار، ترکمن، قیرقیز، و.... نگوییم « مجموعه ترکی » بگوییم؟
از وقتی که گرایش سیاسی ترک گرایی مطرح شده در زبان شناسی نیز نام « یک مجموعه از زبانهای اتصالی کم و بیش نزدیک بهم» را « گروه یا مجموعه ی ترکی» گذاشته است. عمل و فکر و برخوردی گرایشی و سیاسی ایده لوژیک» است، و فاقد ارزش علمی، و مطابق با واقع.

آنچه دارای ارزش و مطابق با واقع است و بیرون از گرایش سیاسی و لاجرم متد علمی میباشد همین نام « مجموعه ای از زبانهای التصاقی نزدیک بهم، با ویژگی خاص هرکدام» است
که در کنار این نام علمی عمومی و عام هر کدام نام و ویژگی خاص خود را نیز دارند.
نام «عام» لازم است فارغ از گرایش سیاسی باشد. و عنصر «خاص» را نفی نکند.
دید ایده لوژیک در کار علمی درست نیست و آگاهی کاذب از واقعیت به دست میدهد.