Skip to main content

فکر کردن یعنی چه، چگونه

فکر کردن یعنی چه، چگونه
آ. ائلیار

فکر کردن یعنی چه، چگونه میتوان فکر کرد؟
--
مغز کودک در 1+ 1= ؟
از راه دو معلوم به مجهول و جواب میرسد. این یک متد علمی ست در همه جا.

مشغول شدن مغز بهر طریق و با هر مسئله ای تفکر نیست. فکر کردن روی یک یا چند مسئله با هدف حل آنها بعد از شناخت کافی پیرامون موضوع تفکر گفته میشود.
کودک برای اینکه بداند چقدر بادام دارد لازم است «شمارش» و « جمع و تفریق» یاد بگیرد.
او در جواب سئوالات « نئچه əl بادامین وار؟ نئچه ده نه؟» - چند "ال" بادام داری؟ چندتا میشوند؟-مجبور به:
1- تفکر است برای درک معلومات .
2-تا با کمک آنها مجهولات را پیدا کند.
بچه درپاسخ سئوال اول میگوید «2 ال»،در جواب سئوال دوم عدد 10 را ذکر میکند.عنی او میداند:
معلوم اول: 1 ال و 1 ال
مجهول اول: چند ال؟
1 ال+1 ال=2 ال

معلوم دوم: 1 ال = 5 عدد بادام
مجهول دوم: 2 ال=؟عدد
جواب: 1 ال + 1 ال =2 ال = 5عدد+5عدد = 10عدد بادام

بچه در این فعالیت مغزی هدفمند جهت یافتن جواب و ایجاد تغییر - یعنی تفکر- متد فکر کردن خود را نیز روشن کرد که چگونه و با چه شیوه ای میتوان فکر کرد؟
0- او شمارش و جمع و تفریق یاد گرفته بود. آگاهی اولیه داشت.بر این اساس:
1- فعالیت معزی هدفمندی انجام داد. جهت رسیدن به جواب که نوعی ایجاد تغییر در « فکر و عمل و محیط» است.
2- معلوم ها را مشخص کرد
3- به کمک معلوم ها - مجهولات را پیدا کرد.
----
معلوم و مجهول را مشخص کردن و به یاری آنها جواب مجهولات را یافتن. متدی ست که از کودکی تا پایان زندگی، انسان همیشه در همه ی عرصه ها با آن کار میکند.

اما بخشی از بزرگسان هرگز این متد را استفاده نمیکنند -بلد نیستند-در عوض بدون تفکر و از روی عادت و یا شابلونها « واکنش » نشان میدهند. کاری با شناخت معلوم و مجهول ندارند، اصلا نمیدانند آنها چیستند. چون با تفکر هدفمند جهت شناخت کار نمیکنند، میخواهند واکنشی چند کلمه و جمله بگویند و بروند. آنها فاقد تفکر و شناخت و متد اند. عمل آنها یک واکنش بدون تفکر است.
---
متاسفانه بخشی از کامنت ها « واکنش بدون فکر و تفکر»اند. یک سال نه، صد سال هم این « واکنش بدون تفکر و متد علمی» انجام گیرد هیچ نتیجه ی مثبتی نمیدهد.
----
متد علمی ، غیر ایده لوژیک است، غیر شابلونی، و همه جانبه و و از همه ی زوایا صورت میگیرد.
برای متد معلوم -مجهول-جواب تنها این سه عنصر ابزار کاراند.
نه چیزهای دیگر. مثلا اعتقاد و تعصب و واکنش بدون فکر و از روی عادت و غیره.
این متد علمی، خودی و غیر خودی نمی شناسد ، طرف این و آن را نمی تواند خفظ کند. وگرنه به جواب نمیرسد.
----
تربیت غیر ایده لوژیک یعنی درک و آشنایی و کار بچه با متدهای علمی است.
در چنین تربیتی بچه راهش را خود پیدا میکند. نیازی به « واکسیناسیون حکومت و خانواده ندارد».
بچه مستقل و با مغز خود کار و زندگی میکند. جامعه و حکومت و خانواده وظیفه دارند مواظب تندرستی او باشند و امکانات پیشرفت را فراهم کنند. نه اینکه هر چه خود فکر میکنند داخل مغز بچه کنند. کودک نیاز به یاد گیری متدهای علمی دارد تا توسط تجربه آزموده شود و راه خود را در زندگی باز کند.
بچه با این چراغ میتواند در تاریکی راه رود و به مقصد رسد.
---
بگذار بچه در دنیای بازی و تجربه و یادگیری و آزمایش متدهای علمی، آزاد ، و بدون تبلیغ و ترویج و تحمیل فکر و ایده و مرامی، بزرگ شود. او خود میتواند جواب درست مجهولات زندگیش را نسبت به سن و سال اش بیابد. اجازه بدهید و یاری کنید بچه خودآموز و خود ساز و آزاد بزرگ شود. نسبت به سن اش باید با او رفتار کرد. مسایل بزرگترها مسئله کودک نیست. جهان کودکی را برای او خراب نکنید. مطمئن باشید اکثر چیز هایی که میخواهید به کودک تبلیغ و ترویج کنید غلط و نادرست اند. فرض کنیم نه درست اند ، اما شما اجازه ندارید « تجربه» کردن را از او بگیرید . او باید خودش در طی زندگی از راه تجربه ی« افت و خیزها» به جواب برسد. نخواهید کودک را به بهشت ببرید. اگر بهشتی وجود داشته باشد او خود آنرا طبق اصول علمی که یاد میگیرد پیدا میکند. مبلغان در این رابطه مضراند و باید بچه را راحت بگذارند.
----
چرا « تبلیغ و ترویج ایده لوژی» ذهن بچه را خراب و علیل میکند؟
یک نمونه اش همین « واکنش بدون فکر» و از روی عادت، و با شابلون ایده لوژی ست که « هیچ متد علمی و تجربی» در آن وجود ندارد. « تکرار گزاره های متفاوت و متضاد شنید ه و خوانده» است بدون تفکر روی آنها. این ذهن متاسفانه قدرت تفکر را از دست داده است. و مشکل و مسئله ای را نمی تواند حل کند. و ذهن کودکان را نیز با عمل ترویجی و تبلیغی از تفکر باز میدارد.
ذهنی که در برخورد به مسئله معلوم و مجهولی نمی شناسد، ذهن سالمی برای تفکر نیست.