Skip to main content

1- پیرامون معنی Ki-en-ngir

1- پیرامون معنی Ki-en-ngir
آ. ائلیار

1- پیرامون معنی Ki-en-ngir
توضیحات مختلف داده شده ، از میان آنها «سرزمین خدایان » به معنی و منظور نزدیکتر است.
Land der Götter
----
2- روستا و طایفه ی dan-gir-a-lu دانقارالو یا dan-nga-ra-lu
روستا و طایفه ی çon-qa-ra-lu چونقارالو
( این روستاها در اطراف اورمیه واقع شده اند. و مردم شان از یک طایفه اند.)

3- طایفه ی کنگر لو ‭kən-gər رکنگ ، kən-gər-lu
4- کنگر لو و دانقیرآلو ، رجوع به مقاله: http://www.iranglobal.info/node/58476

5-پیرامون روستا و طایفه ی çon-qa-ra-lu چونقارالو
و "ماحال" یا منطقه روستای baran-duz -باراندوز ( در اطراف اورمیه)
نکاتی را اضافه کنم:
قبلا در باره ی چونقارالو نکاتی قید شده و این نظرات را نیز به آنها اضافه میکنم:
در زبان طایفه چونقارالو که ترکی ست صدای ng وجود دارد. یعنی çon-qa-ra-lu
دقیق تر به این صورت نوشته میشود:

çu یا ço
çu-nga-ra-lu
تبدیل شدن صدای ş به ç طبیعی ست : aş=aç
اگر فرض کنیم واژه باستانی ست ، و احتمالا به زبان یا لهجه های سومری مربوط است در چنین حالتی
میتوان صدای ç امروزی را صدای ş در زبان سومری دانست. و نوشت:
الف:
şu -nga-ra-lu احتمالا این ، یکی از دو تلفظ قدیمی است.

ب:
یا اینکه با su نیز میتوان نوشت: su -nga-ra-lu

احتمال تبدیل شدن s به ş و یا بعکس نیز وجود دارد. در زبان سومری هر دو کلمه ی su ، یا şu را داریم و تبدیل صدا ها نیز امکان پذیر است. طبق نظر (SUMERIAN GRAMMAR (Hdo
که گفتیم تبدیل آنها هم، بعدها، به ç نیز عملی ست.

در زبان ki -en -ngir ( سومری) ،
-şu یعنی دست .
šu [HAND] wr. šu; sum5; šu-x "hand" Akk. qātu

-و su یعنی رنگ قهوه ای و سرخ .
su [RED] wr. su4; sa5; šu4 "(to be) red, brown" Akk. pelû; sāmu
با در نظر گرفتن هر دو معنی میتوان تونشت:
1- nga ی سومری، در انگلیسی به معنی too و also یا در ترکی برابر و معنی da- یا də- دارد.
su -nga-ra-lu
برابر در ترکی:
al-[rəng]-də-ki-kişi
یعنی : کسی که برنگ قهوه ای یا سرخگون است. قیافه ی مردم چونقارا لو را هم میتوان تا حدی سرخگون گفت.
2- şu -nga-ra-lu
برابر آن در ترکی آذربایجان
əl-də-ki-kişi
کسی که در دسترس است . احتمالا منظور یاری دهنده و یاور باید باشد.
*
baran-duz اسم .

احتمالا تلفظ باستانی به صورت
baran-dus بوده .
s به z تبدیل شده است. در سومریz و s به هم نزدیک بودند. s , z =ts
n وند -سوم شخص فاعلی
در سومری baran یا baraدر اصل به معنی « سمت و سوی» است .پاراگراف 81 ; Delitzsch
baran-dal دور پریدن
bara(n)-zi خود را دور کردن.
bara-du دور شدن
baran به معنی varan در ترکی ست. از مصدر varmak : معانی زیادی دارد. اینجا یعنی کسی که راه را طی کرده:
baran-dus
varan-yol
yol-varan
تقریبا yolçu = yol- geçən راهی = رهنورد
*
محض اطلاع:
نمک در سومری ربطی به کلمه دوز =نمک کنونی ندارد:
dinig [SALT] wr. di-ni-ig "salt; potash" Akk. itrānu; ţabtu
mun [SALT] wr. mun; mun4; munu3 "(to be) brackish; salt" Akk. marru; ţabtu

*از زاویه ی دیگر:
bara-n-dus
bara [FISH] wr. bara2ku6 "a fish" یک ماهی : منطقه ی باندوز به خاطر آب زیاد در گذشته محل ماهیگیری بود.

dus [PATH] wr. du10-us2; du-us2 "path" Akk. kibsu
مسیر -راه
baran-dus(راه ماهی)
balıq- yolu = balığa gedən yol

---- قشه Priest، Priester
قشه qəşə در نام عاشیق قشم qəşəm نیز هست.
qəşə ; qəşəm
این دو کلمه به معنی «روحانی» دین مسیح : کشیش ، است که در اورمیه استعمال میشود.
در واقع شخص روحانی غیر مسلمان معنی میدهد.
اصل کلمه احتمالا بسیار قدیم است و ریشه ی آن به واژه ی سومری ga-şa-na-na یا ka-şa-na-na
( شهبانوی آسمان- الهه ی آسمان) . برمیگردد
ga-şa خانم
gaşa-an خانم آسمان : الهه ( خانم روحانی)
gaşa : امروزه gəşə تلفظ میشود. در باستان زمان و اکنون به شخص روحانی اشاره میکند.
qa-şa-am= qəşəm
m کوتاه am معنی بودن را میدهد. آنرا در کلمه ی ترکی : xanımm-am نیز داریم.
کشیش -ام

منطقه ی اورمیه،بر اساس کاوشهای اندک،در هزاره 5 قبل از میلاد مسکونی بوده
خیلی از نامهای آن باستانی اند -آنها را میتوان در سومری و دیگر زبانهای اتصالی کندوکاو کرد.
کهن ترین زبان منطقه سومری ست که ردپای خود را در نامها و زبانهای اطراف نهاده است.
احتمال سکونت قبایل هم زبان یا نزدیک بهم از این قوم در منطقه ی دریاچه اورمیه زیاد است.
منابع :
1- (SUMERIAN GRAMMAR (Hdo
2- کتاب Delitzsch گرامز سومری
3-sumerische Wörterbuch
http://psd.museum.upenn.edu
4-wikipedia