Skip to main content

جناب استخانلو سلام؛

جناب استخانلو سلام؛
بهنام چنگائی

جناب استخانلو سلام؛

بیرون از طنز و کنایه ی آقای سازاخ که با ساختار ادبی ایشان پیوند همیشگی داشته و دارد، و همچنین درک وی از نفس و مفهوم زبان مادری ِاقوام و ملت ها که من با آن نگاه، مرزی جدی دارم؛ اما، پرسش من از ایشان بدین خاطر بود که او کاملا درست می گوید و در لهجه ی لری، به فشنگ: شنگ گفته می شود. و این دقت آقای سازاخ برایم کنجکاوانه بود که بدانم، چطور او این واژه را شناخته است!

اما با پوزش از شما، بمن اجازه بدهید سرراست بگویم اگر چه همه ی دیدگاه های ناسیونالیستی، بسان پان ها، و مذهبی ها براستی آسیب رسان، منشأ دشمنی افکنی و مادر پراکندگی هایند؛ با اینجود من با سبک برخورد شما با آنان موافق نیستم. بهر رو ما ناچاریم بپذیریم که در ایرانِ شاه و شیخ تبعیض، نابرابری و ستم های فراوانی وجودداشته و دارد و بویژه در این ساختار مستبد مذهبی دامنه و اشکالش آنها بسیار ژرفا و پهنا یافته است.

و ما مسئولانه و معهدانه شایسته و بایسته است برای این فقدان ها و نابرابری ها پاسخ لازم و سراسری و درست بیابیم.

فرهنگ رنگین ما و ساختار سیاسی آتی آن می باید بکلی با شیوه ها و روش های متداوال گذشته و حال مرزبندی های دقیق و بنیادی کند.
ملت های ما اگر حقوق سیاسی ـ اقتصادی و پایگاه فرهنگی ـ زبانی مستقل خود را در کشور بیابند هرگز تمایلی به جدائی و تجزیه نخواهندداشت. چرا؟ چون کشور ما و ملت هایش در هم پیوند تاریخی خورده و باهم ریشه های فرهنگی، عاطفی و فلسفه ی زیستمانی جداناپذیر داشته و دارد.

وظیفه ی ما برای دگرگون کردن ساختارهای فردی و فوق متمرکز پیشین و کنونی این است که اهرم هائی سیاسی متفاوتی را بیابیم که در آن امکان شکلگیری قدرت های سیاسی فوق بشری میسر نشود. یادمان نرود که شاه: سایه ی خدا بود! و پس برچینی بساط او، اینبار نوبت خمینی و خامنه ای شد که رسما قدرت خداگونگی بیابند یافتند. و هرد بسان شاه، به هیچ کس پاسخگو نبودند و همچنان نیستند. ما هرگز نباید اجازه دهیم این شیوه ی ضدمردمی تکرارشود!

و گره تاریخی تضادها و رودرروئی های بی شمار تاکنونی هم در همینجاست. و در واقع تناقض ما با این دو دستگاه تمامیتخواه در این بوده و هست که هیچیک از آنها برای هیچکس و هیچ طبقه ای، جایگاه حقوقی مستقل برای اراده ی آزاد انسانی و همچنین ملت ها که ماها باشیم و دهه ها بدنبالش بوده و هستیم؛ در سیاست های خودرأیانه و خودکامانه ی خویش برای مان امکانی اندک نیز نداشته و ندارند. و چرا؟ راکار ما چیست؟

البته بخشی از تندروهای ناسیونالیست و همچون پانیست های مدعی این حقوق، آشکارا و به عمد برموج اعتراض ها سوار شده، و دیریست قصد گمراه کردن نیروهای تبعیض ستیز را دارند، که می باید دسیسه های آنها را شناخت و افشاگری کرد و بی کم و کاست رسوای شان نمود. زیرا، سر در آبشخور دشمنان ایران ما دارند که باید شناخته شده و تک تک شان را به بردباری در صورت عدم هدایت، بی رحمانه نقدکرد. اما اجازه نداریم هر داعیه ی قومی، ملی و مذهبی و ... را تجزیه جو و دشمن همبستگی سراسری خود بدانیم. همین!
با سپاس از شما و پانویس تان