Skip to main content

آنونیموس عزیز، برخورد

آنونیموس عزیز، برخورد
سازاخ

آنونیموس عزیز، برخورد انتقادی به حرکت ملی شبیه این داستان می ماند که همه بلدند لیراد بگیرند ولی کسی به فکر اصلاح نیست: نقاش جوانی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. روزی استاد به او گفت: دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم. شاگرد فکری به سرش رسید. یک نقاشی فوق العاده کشید و آن را در میدان شهر قرار داد. مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد: اگر هرجایی ایرادی می بینید، یک علامت "×" بزنید! غروب که برگشت در کمال ناباوری دید که تمامی تابلو علامت خورده است. بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.
استاد به او گفت: آیا می توانی دوباره همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را کنار تابلو قرار داد و متنی که نوشت این بود: اگر جایی از نقاشی

ایراد دارد، با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید! غروب برگشتند، دیدند تابلو دست نخورده مانده است. استاد به شاگرد گفت: همه انسان ها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه!