Skip to main content

سلام بر همگان ! من محسنِ درزی

سلام بر همگان ! من محسنِ درزی
Anonymous

من محسنِ درزی هستم ... ایرجِ مصداقی در کتابشان که یادم نیست ، من رو تواب و تیر خلاص زن در زندانِ جمهوریِ اسلامی مطرح کردند . این عنوانِ کثیف من و خانواده‌ام را تا حدِ وحشتناکی آزار دادند . من قبلتر از این نوشتهِ ایشون بسیار رمانتیک بودم ( دوستانم میدانند ) بعد‌ها فهمیدم که در سیاسأت برای پیشبردِ " خط مش " این شیوه‌ها متداول و " اخلاقی‌ " هست . آقای مصداقی رویِ خطِ رادیویِ شهرِ ما در سوئد آمد . یک جلسه در یک نشستِ " انقلابیون و رادیکال‌ها " داشت و هر چه دل تنگش خواست گفت ... چند سال از رادیوِ شهرمان نامِ من رو به نامِ تواب و تیر خلاص زن هر هفته جریاناتِ انقلابی‌ به نقل از ایشون می‌‌بردند . من گریه می‌کردم . همسرم و فرزندانم مریض و افسرده بودند . از رادیو آدرسِ منزلِ من داده میشد که به خانهِ من حمله کنند به عنوانِ یک جانی ... من با گرفتنِ وکیل علیهِ نوشتهِ ایرجِ مصداقی به مراکزِ مربوطه اعلام

می‌خواهم کٔج بنشینم راست حرف بزنم ! یک آقائی هست به نامِ ایرجِ مصداقی . ایشون کتابِ چند جلدی نوشته اند از خاطراتِ زندانشان در جمهوریِ اسلامی ( نامِ کتاب یادم نیست ) اگر نامِ ایشون رو در گوگل سرچ کنید با نوشته‌ها و عقایدِ ایشون آشنا خواهید شد . ایشون در کتابشون در چند صفحهِ نامِ من رو بردند که من تواب بودم و تیرِ خلاص در جو‌خه‌هایِ اعدام زده‌ام حال پس از این سالها پرسش از ایشان دارم :
من محسنِ درزی هستم ... ایرجِ مصداقی در کتابشان که یادم نیست ، من رو تواب و تیر خلاص زن در زندانِ جمهوریِ اسلامی مطرح کردند . این عنوانِ کثیف من و خانواده‌ام را تا حدِ وحشتناکی آزار دادند . من قبلتر از این نوشتهِ ایشون بسیار رمانتیک بودم ( دوستانم میدانند ) بعد‌ها فهمیدم که در سیاسأت برای پیشبردِ " خط مش " این شیوه‌ها متداول و " اخلاقی‌ " هست . آقای مصداقی رویِ خطِ رادیویِ شهرِ ما در سوئد آمد . یک جلسه در یک نشستِ " انقلابیون و رادیکال‌ها " داشت و هر چه دل تنگش خواست گفت ... چند سال از رادیوِ شهرمان نامِ من رو به نامِ تواب و تیر خلاص زن هر هفته جریاناتِ انقلابی‌ به نقل از ایشون می‌‌بردند . من گریه می‌کردم . همسرم و فرزندانم مریض و افسرده بودند . از رادیو آدرسِ منزلِ من داده میشد که به خانهِ من حمله کنند به عنوانِ یک جانی ... من با گرفتنِ وکیل علیهِ نوشتهِ ایرجِ مصداقی به مراکزِ مربوطه اعلامِ جرم کردم ( مدارک رو دارم ) به من نوشتند که چون کتابِ ایشون بیش از شش ماه است که نوشته شده ، شما ( یعنی‌ من ) حقِ اعتراضم در آن مرکزِ حقوقِ شهروند سپری شده است . و اگر میخواهم پیگیری کنم میبایست به دادگاهِ عمومی مراجعه کنم . من پول نداشتم و ایرجِ مصداقی در آن زمان از امکاناتِ مالی‌ و ساپورتِ حقوقیِ بهترین وکلایِ مجاهدینِ خلقِ ایران بهره می‌برد. در نتیجه من یک بازندهِ بی‌ آبرو بودم . بگذریم ... زمان به جلو رفته است . من و خانواده‌ام خود رو باز سازی کرده ایم . حال ؛ پرسش و خواستهِ من از ایرجِ مصداقی بدونِ آنکه پوزش از من و رنج هایی که به خانواده‌ام تحمیل کردند این