Skip to main content

هرگز بخودم اجازه نداده و

هرگز بخودم اجازه نداده و
Anonymous

هرگز بخودم اجازه نداده و نخواهم داد: مرز گپ و گفت سازنده را در هم بریزم!

آقای کرمی سلام،
چنانچه سبک برخورد مرا از بالا و یا تحقیرآمیز یافته اید، من از شما با تمام خلوص پوزش می خواهم، چنین نبوده است! اما تناقضی که شما در مقاله ی خویش آنرا برجسته کرده اید، همانا شناخت در هم ریخته از مارکسیسم و داعیه ی او نسبت به منافع جمع در برابر دنیای امروزی فردهای قدرتمند، خودخواه و داراست. افرادی که مبلغ این آزادی و این تملک بی بندوبار هستند، یک: دشمن حق برابر آدم ها می باشند. 2: دشمنی ذاتی با مارکسیست ها دارند. 3: توجهی به تضاد و تناقضات جامعه ی طبقاتی نکرده و بنابرین از اقتصادسیاسی و یا ماتریالیسم تاریخی و روند شکل گیری طبقات بی خبرند و در بهترین حالت برایشان این روند بلند تاریخی بی معناست. من تصورم براین است که بخش عمده لیبرالیسم خود را در پشت حق تملک، که آنرا "ذات آزاد انسانی" می داند، همیشه پنهان کرده است. و باورم براین است که باید برای اثبات درک نه آکادمیک که جای خود دارد، بلکه: تنها دیدن و لمس کردن فقروفاقه امروزی در ایران و جهان که محصول ساختار رنگین سرمایه داری ست] برای هر انسان بیداری کافی ست تا بیرون از دوایر منافع فردی با این جمع گسترده همگام و هم آوا گردد و در برابر این ساختار جهنمی تعهد فرا نظری یافته و همبستگی را کشف کند، من این نابرابری های غیراخلاقی بازار آزاد سرمایه و مدافعان اش را دعوت به بیداری و همفری با حرکت تاریخ می کنم، همین و بس! نه ادعائی دارم و نه تصورم براین است که هرکه بیشتر دانش آکادمیک داشته باشد در خدمت نداران قرامی گیرد! «اما معتقد هستم که نمی شود این همه ناملایمات، حق خوری و جنون و جنگ و تبعیضات و... ساختار سرمایه داری را دید و بعنوان یک آدم بسیار کوچولو در برابر ستم سرمایه با تمام تعهد انسانی نیایستاد. تندرست باشید