Skip to main content

آقای بهنام چنگائی عزیز،

آقای بهنام چنگائی عزیز،
آ. ائلیار

آقای بهنام چنگائی عزیز، نمیخواهم در مورد اندیشه شما در متن نوشته یتان نظر بدهم که موضوع دیگری ست. و برایم محترم. بل دوست دارم در مورد شیوه نگارش شما که در مدیریت هم مطرح شده به نکاتی اشاره کنم: روش سایت اینست که حدالامکان یاری کند روش «دیالوگ» با خواننده - مدرن و امروزی باشد. یعنی چه؟ مثال: به جای «چنین باوری احمقانه است» بگوییم« صحیح نیست». «
گند تفکر» را نمیشود محترمانه شمرد- حتی در مورد یک «جنایتکار»- در دادگاه نورنبرگ با نازیها خیلی محترمانه برخورد میکردند. بکاربردن کلمات در مورد موضوعات و اشخاص - گیرم که ما مخالف آنها هستیم- گیرم که مرتکب جنایاتی بدتر از نازیها شده اند- دلیل نمیشود که نویسنده روش خطاب عرف و عادت مدرن جهانی را کنار بگذارد. میشود به جای ایکس معدوم نوشت ایکس- منظور خائن و جلاد و مفسد و دروغگو و غیره و غیره نامیدن این و آن نیست،

بل هدف ، روشن کردن موضوعی ست که خواننده نیاز دارد نویسنده نوری به تاریکی بیافکند. هدف از نوشتن خالی کردن خشم نیست. روشن کردن مجهول است. روشنگری ست. سرمایه دار را هزار بار فلان و بهمان بنامیم - یا خامنه ای و شاه و بقایایش را -هیچ مجهولی معلوم نمیشود. اگر مارکس سرمایه را با متد نگارش شما مینوشت میدانید چه به روزگارش میامد؟ من کامنتهای شما را با خوانندگان مطالعه کرده ام. بسیار محترمانه- انسانی- با محبت و دلسوزی برخورد کرده اید- و روشنگرانه-چرا نباید با نازیها چنینن برخورد کرد؟ انسان چه فرقی با انسان دارد؟ گیرم که جنایتکار باشد. مگر نه اینست که انسان بودن جای خود دارد - جرم هم جای خود؟ پیشنهاد میکنم همین روش برخورد با مسایل را در مقالات خود نیز بکارببرید. البته نظر من فارغ از هرگونه تحمیل و تکلیف و غیره و غیره است و تنها به عنوان یک دوست نظرم را باشما درمیان میگذارم . در رد آن نیز کاملاًً مختارید. نظر شما باز هرچه باشد برایم محترم است. اگر دربرخوردم چیزناخوشایندی به نظر برسد پیشاپیش پوزش میخواهم. ممنون از رنج نوشتن شما- با آرزوی زحمات روشنگرانه یتان.