Skip to main content

آقای حامد ایرانی سلام، از

آقای حامد ایرانی سلام، از
بهنام چنگائی

آقای حامد ایرانی سلام، از اینکه من شما و افکارتان را بخاطر سبک نگارشم ملتهب و ناراضی کرده و هنوز ناگزیر و متقاعد به ادامه این روش بی مهری نوشتاری هستم، متاسفم.همین جا بگویم که من تنها در چند مورد به این روش، که برایم معقول تر از سبک گذشته ی نوشتاری است، علاقه مند گشته و ادامه می دهم و نه بیشتر! مانند:(حتا بجای حتی) همه علامات تنوین، از قبیل: مثلن بجای مثلا، فعلن بجای فعلا و ...اما در مورد توضیح درست شما: دومن را ممکن است با دو ـ من مقدار کمی و وزنی اشتباه خوانده شود، و این خود یک تناقض آشکار است، که باید مورد توجه این شیوه نوشتن بیشتر از این باشد! اگرچه در متن و نوشته و بویژه در جمله تصور نمی کنم که چنین اشتباه برجسته ای رخ دهد که مفهوم را زیر بگیرد! با اینوجود امکانش میسر است.

اما پرسشی دارم! آیا آقای ایرانی براستی برای شما: نوشتن حتا معقوتر از حتی نیست؟ آنهم در شرایطی که حتی نوشته و حتا خوانده می شود! یا همچنانکه عموما نوشته و عمومن خوانده می شود! بی مبالغه، من روش اولی را ترجیح می دهم! یعنی آنچنان بنویسیم که می خوانیم و یا خوانده می شود. چیزی شبیه شیوه ی زبان آلمانی! اما با صراحت بگویم که اگر روزی متوجه شوم که این شیوه نوشتن آسیب به کار روزنامه نگاریم می زند، تردید ندارد که کنار گذاشته خواهد شد. چرا که تلاش من در این راه پرسنگلاخ و سخت، تنها روشنگری و افشاگری در مورد مضمون مقوله های مهم و حیاتی اجتماعی ـ طبقاتی ست و نه صِرف نوشتن، و آن نیز: پرتو اندک روشنائی ست بر نکاتی که در سایه و یا در تاریکی عمدی و سهوی قرار می گیرند. من این وظیفه را با رغبت برکول می کشم و زبان فارسی همکار و اهرم من در این راستاست! یادم است روزگاری من ادبیات چپ را بدین شکل نقد می کردم که: زبان و ادبیات چپ سنگین و پیچیده است و بهمین خاطر، قبل از فهمیده شدن، خیلی ها آنرا رد می کنند، یعنی نخوانده آنرا پس می زنند! و بهمین خاطر همیشه سعی می کنم آموخته هایم را خودم با زبانی نرم و گیراتر بازگو کنم؛ اگر چه در بعضی موارد چندان هم که تصورش و امیدش می رود، آن ساده نیست. اما من سعی کرده و بیش از پیش خواهم کرد. تندرست باشید آقای ایرانی