Skip to main content

با سلام

با سلام
Anonymous

با سلام.
از شاهنامه که بگذریم به نظامی:همه عالم تن است و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل ... خاقانی:چون غلام توست خاقانی تو نیز جز غلام خسرو ایران مشو فخرالدین اسعد گرگانی:اگر چه فخر ایران اصفهان است فزون زان قدر آن فخر جهان است عبید زاکانی:زبامداد ازل تا به انقراض ابد زمام ملک به فرمان شاه ایران است قاآنی(دوره قاجار) :چون من پس از وصال نیابی کس صدبار اگر بکاوی ایران را قطران تبریزی: او به تخت ملک ایران برنشیند در ستخر کهترین فرزند خود را مهتر اران کند ناصر خسرو:برون کرده است از ایران دیو دین را زبی دینی چنین ویران شد ایران جامی:خاک ایران زمین از او گلشن جان یونانیان از او روشن فروغی بسطامی:تا سخنی گفته ام زان لب شیرین سخن خسرو ایران نمود گوش به گفتار من فرخی سیستانی: بر شه ایران حدیث سیستان پوشیده ماند سالها بودند مسکین از غم در خون جگر ./سعدی: بگفت ای خداوند ایران و تور که چشم بد از روزگار تو دور صائب تبریزی:کی خیالات غریب من به غربت می فتاد؟ از سخن سنجان نمی گردید اگر ایران تهی ابیات بالا نمونه کوچکی از برقراری نام ایران در قرون مختلف و در نواحی مختلف ایران می باشد.