Skip to main content

سلام آقای حامد ایرانی، بنظر

سلام آقای حامد ایرانی، بنظر
بهنام چنگائی

سلام آقای حامد ایرانی، بنظر می آید که مواضع من برای شما روشن و شفاف نبوده است، بنابرین سعی می کنم مختصر و مفید به آنچه که باور راسخ دارم و تاکنون هم در نوشته هایم با صراحت به آنها پرداخته و از تک تک دفاع کرده ام بازگردم؛ با این امید که ما همدیگر را بهتر بفهمیم!
جای هیگونه تردبدی ندارد که در کشور ما ضرورت دیگرگونی های زیادی بی پاسخ مانده اند. لااقل از دوران مظفرالدین شاه تا دوره محمد علی شاه قاجار، در راه مبارزات مشروطه خواهی، تلاش برای عبور از استبداد و ایجاد مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی کشور، برای کسب قدرت پائینی ها بر علیه نظام های خود رای عملن شکست خورد و تاکنون نتیجه ای نداده و استبداد های شیخی و شاهی گواه آنند! در فاصله های حکومت پدر و پسر پهلوی هر دو آنها، نه تنها به خلاء قدرت ملت پاسخ ندانند، بلکه بر آن بسی افزودند.

پس آن کشور و ملت های ساکن ما، بدنبال آمدن نظام بمراتب تمامیتگراتر دینی ولائی، این بار دچار استبدادی شدیدتراز گذشته شد. حالا ما مانده ایم و کوهی مشکلات عقب مانده از این جابران معروف! چاره چیست؟ برای من ابتداء همیشه این مهم بوده است که این تبعیضات، نا برابری ها، برتری طلبی ها، محرومیت های متنوع مذهبی، ملی، فرهنگی و زبانی، جنسی و جنسیتی و...را که عملن بصورت غیر قابل تحملی وجود دلخراشی در سطح کشور با تفاوت های اندک و بسیار دارند را بپذیرم و بعد: راه حل ها را به همت همه بررسی و به اهداف مشترک و متحد برسانیم. خوب، حالا اگر چنین به این تناقضات واقعی بلند تاریخی نگاه شود؟! در آنصورت، یافتن راه حل ساده و ممکن می نماید. زیرا ( تمامی این معضلات) دچاراکثریت قریب به اتفاق مردم و یا ملت های ماست و اغلب را شامل می شود و باید در این راستا راه حل عام برایشان یافت! راه حل را من در تسطیح قدرت سیاسی، در راه حل فدرالیستی می دانم؛ برای اینکه زیاده گوئی نشود در صورت تمایل به مقاله های من در مورد فدرالیسم و ... مراجعه کنید. اما یک نکته را دوباره در اینجا تکرار می کنم که: دیریست مردمان کار و زحمت ما در این کشور، مانند همه مردمان کار و مزدبگیر در هر ناکجای خرابِ این زمین سوخته از «استبداد سرمایه» پیش از اینکه مشکل محرومیت و تبعیضات ملی، فرهنگی و زبانی داشته باشند، از نابرابری های حق ابتدائی زنده ماندن و حداقل داشتن نان است که بیشتر رنج می برند! بنابرین در کنار مبارزات ملی حق طلبانه، باید همزمان و ای بسا پیشتر استثمار مناطق محلی از ملیت ها را جدی گرفت و با خوشبینی آن را فراموش نکرد. پس به باور من، ملت های ایران و جهان ابتدائن یک دشمن منطقه ای، ملی، کشوری، قاره ای و جهانی دارند. تا ساختار سرمایه و برتری طلبی ذاتی او بر جان عاطفه و عقل و شعور انسان حکم براند، رهائی از اغلب نابرابری ها، تضادها، تبعیضات، حق خوری ها و... ادامه خواهد داشت. مشکل امروز ملت ها از طریق پاسخ یافتن به نابرابری اقتصادی ست که به مرور درعرصه های سیاسی، فرهنگی، ملی و زبانی ... تسری می یابد. من چنین فکر می کنم و نه جور دیگر! نتدرست باشید