Skip to main content

آقای ینی لیک گرامی، همانطور

آقای ینی لیک گرامی، همانطور
داریوش برادری

آقای ینی لیک گرامی، همانطور که می دانید من اولین بار در بحثی به کامنتهای شما جوابی می دهم، چون رک و پوست کنده شیوه نگاه شما عمدتا چنان متعصبانه و تک ساحتی و به حالات پان ترکی است که جواب دادن را بی ثمر می بینم. این بار خواستم یک بار با پیشداوری حرکت نکنم و وارد گفتگو بشوم اما شما بار هم سریع نشان می دهید که نگاهتان چه مشکلات عدیده ای دارد و چقدر مرتب فراافکنی می کنید. حالا نیز پیشنهاد می کنم یک بار هم شده یک بار بنشینید و با دقت گوش بدهید یا نگاه کنید که چه نوشته اید و تناقضات میان حرفهای خودتان را ببینید. اول اینکه شما در واقع کسی هستید که خیال می کند می داند مطلب چیست و به اینخاطر در همان کامنت اولتان چنان قاطعانه در مورد فیلم نظر می دهید و نظر مرا رد می کنید که گویی شما فیلم را ساختید و منظور فیلم را می دانید. و وقتی من پس از اینکه می گویم که میشه فیلم را از جوانب مختلفی دید و

همزمان ضعف نظر شما را از چشم انداز خودم بیان می کنم، به جای اینکه بیایید نظرتان را قویتر کنید و توضیح بدهید، یا خطای نگاه مرا بگویید، حال مرا متهم می کنید که مطلق گرایانه و چکشی برخورد می کنم. یعنی خطای خودتان را سریع روی من فراافکنی می کنید و جواب دیالوگ مرا با اتهام زدن می دهید. سوم و خنده دار این است که برای تاایید حرفتان از یک سو بدون شناختی از مباحث روانشناختی نظریات یا شبه نظریات روانشناختی و فلسفی و از موضع بالا صادر می کنید . مثل این جمله ی خطا و همزمان بطرز خنده داری از موضع بالا« آکه جناب برادری نکه احساس پوچی می کند، می رود خودکشی می کند». بعد هم و این دیگر اوج تناقض و خنده است برای ثابت کردن اینکه منظور مایا در پایان فیلم منظور شما بوده است و اینکه دچار بغرنج فکری شده است ناراحت شده است که شکنجه داده است و دموکراسی را زیرپا گذاشته است، آنگاه باز هم خیلی معلمانه و در حال درس دادن برای من می نویسید که آیا میدانید که یکی از سرشناسان فیلم می خواهد انتخاب این فیلم برای جایزه اسکار را به خاطر تبلیغ شکنجه بایکوت بکند؟ و حتی یک لحظه متوجه نیستید که حرفاتون به هم نمیخوره و به قول مثل فارسی آدم باید بگه جناب دم خروسو باور کنیم یا قسم حضرت عباس. اینکه می گی فیلم و فیگور اصلی ناراحت است و گریه می کند که چرا شکنجه داده است را باور بکنی و یا اینکه برای تایید نظرت می گویی این فیلم تبلیغ شکنجه می کند. چون دومی تایید اولی نیست بلکه ضد اوست. اما شما به عنوان شاهد نظرتون می اورید. یعنی خودمانیم گاهی وقتها می خوانید چی می نویسید. یا فقط می خواهید حرفی زده باشید و اعتراضی کرده باشید. راستی اگر حالا به خنده و طنز بگویم آقای ینی لیک گرامی ایرانی بازی و افراطی بازی در نیار، درست بخون و دیالوگ بکن، یا حتی به طنز بگم لربازی در نیار، چه واکنشی نشان می دهی؟ خودتان می دانید هیچی و یا ناراحت می شوی شما را ایرانی خوانده ام اما اگر بگویم ترک بازی در نیار، خودت می دانی چکار می کنی. این حرفها را نیز زدم که یکم متوجه خنده دار بودن حرکات افراطیتون بشید وگرنه من جوابی به این حالات افراطی معمولا نمی دهم. زیرا مشکل تفکر افراطی جایی عمیقتر نهفته است، همانطور که از کامنتهای شما مشخص است. این بار هم امیدی ندارم که شما باز هم متوجه موضوع بشوید زیرا علت مقاومت شما و ناتوانیتان از دیالوگ در تعصبات عمیق قرار دارد. اما گفتم شاید یک لحظه هم شده دم گرم من در آهن سرد شما اثری بکند و یک لحظه مکث بکنید و به نوشته ها و کامنتهایتان نگاه کنید و شاید شروع کنید به خندیدن به خویش. زیرا توانایی خندیدن به خویش و به مطلق گراییها یا تعصبات خویش شروع آزادی و بلوغ بزرگ است. موفق باشی. این نیز آخرین کامنتی بود که برایتان گذاشتم مگر اینکه ببنیم تکانی خورده اید و یکم تغییر کرده اید. با آنکه امید چندانی ندارم. همانطور که هر ایرانی و هم ترک و لر یا مازندرانی وغیره اش برای من عزیز و دوست داشتنی هستند. موفق باشید.