Skip to main content

با تشکر از خانم بنی طریف از

با تشکر از خانم بنی طریف از
Anonymous

با تشکر از خانم بنی طریف از مقاله خواندنی و به حق تان ، من بر این باور هستم که در گقتمان ایرانی فرقی میان حکومت حاکم و اپوزیسون آن وجود ندارد، بنیادشان یکی است تحمیل هژمونی فارس و به طبع آن یکسان سازی ؛ در این میان تمامی امکانات فرهنگی و دولتی نزدیک به یک صده است که بکار افتاده تا پروژه ملت خیالی ایران را واقعیت ببخشد

. دهنیت ناسیونالیزم ایرانی خیال پرور و گذشته نگر است، شما اگر عرب ستیزی و تورک ستیزی را از این گفتمان حذف کنید آنان توجیح دیگر برای عقب ماندگی از قافله تمدن نخواهند داشت. من فکر میکنم و بر این فکر استوار هستم که روشنفکر فارس اسیر توهم است ، آنان واقعا فکر میکنند که ایران یعنی فارسستان آنان عرب و تورک را به عنوان عامل خارجی تلقی کرده و موجودیت آنان را هم در سرزمین ایران خوانده نفی میکنند تا پازول ایران آریایی تکمیل شود. سیاست حدف تنها به حکومت ایران محدود نمیشود ؛ اینان کانون نویسنده گانشان ، کانون نویسنده گان فارسی است، ایران و تاریخ آن را با تاریخ فارسی تعریف میکنند ، سازمانهای کومونیستی ؛ ملی مذهبی؛ سازمانهای به اصطلاح سراسری همگی سازمانهای فارسی هستند .
خلاصه کلام این که در بر پایی و استمرار هژمونی یک زبان هم اپوزیسیون و هم حکومت ایران و هر دو برای دولت ایران خدمت میکنند. باید دقت داشت که زبان تنها واسطه ارتباط نیست بلکه فرا تر از آن تضمین کننده هژمونی است. و در استمرار این هژمونی باورمندان به دولت ملت ایران همگی در عرشه یک کشتی نشسته اند. در این کشتی مسعود رجوی در کنار خامنه ای ، رضا پهلوی , اصلاح طلبان سبز، کونیست کارگری و......... تمامی آنانی که تمامی ارضی سرزمین ایران خوانده برایشان مقدس است در کنار هم نشسته اند. بنا بر این به ایشان پند و اندرز نمی توان داد ؛ آنان را باید مجبور کرد که حد خود را بشناسند.