Skip to main content

اژدر بهنام عزیز، دستت درد

اژدر بهنام عزیز، دستت درد
آ. ائلیار

اژدر بهنام عزیز، دستت درد نکند. با اینکه مقاله ات را همان ایام انتشار خوانده بودم ولی مطالعه ی دگرباره ی آن در این روزها حسن دیگری داشت و دارد. خاطرات بحثهای هیئت تحریه این مجله ادبی-فرهنگی را دوباره برایم زنده کرد. با اجازه چند کلمه مینویسم که محض سند میخکوب نوشته خوب شما شود: عمرمجله دقیق یادم نیست که چند سال طول کشید ولی سالهای زیادی به سردبیری یکی از دوستان ادامه داشت که بعد ها با همگانی شدن انترنت به کنار گذاشته شد. من در آستانه انتشار اولین شماره مجله -که هیئت تحریه را گرد آورده بودم - کنار رفتم. چرای مسئله به موضوع مقاله شما و زبان مادری مربوط میشود. گفتند : « زبان فارسی زبان رسمی و اول مجله است. به زبان ترکی آذربایجانی هم به صورت غیر رسمی و مثلاً زبان دوم میتوانیم مطلب درج کنیم.» گفتم :« زبان رسمی و غیر رسمی - اول و دوم نداریم- همه زبانها رسمی و اول هستند- مخصوصاً زبان ترکی.

که من خودم نیز اینجا حضور دارم - نمیشود آنها را به اول و دوم تقصیم کرد.» نپذیرفتند - منهم کنار رفتم. وقتی حالا به افکار ی که بین زبانها تبعیض ایجاد میکردند میاندیشم خنده ام میگیرد. براستی عمل و اندیشه در این زمینه ها بسیار ابتدایی بود - و افسوس که خیلی از قلمزنان و روشنفکران هنوز هم با همان افکار واپسمانده سخن میگویند و مینویسند.