Skip to main content

آیلارزاده گرامی، در کامنت شما

آیلارزاده گرامی، در کامنت شما
اژدر بهنام

آیلارزاده گرامی، در کامنت شما که چندان هم مؤدبانه و خالی از توهین و اتهام نیست نکاتی وجود دارد که کوتاه در مورد آنها می نویسم. اینکه چرا ما مقالاتمان را به فارسی می نویسیم و یا اینکه چرا دوست عزیز من آ. ائلیار و من امروز در این سایت، حتی در کامنتها، به فارسی می نویسیم چندین دلیل دارد از جمله اینکه این سایت یک سایت فارسی زبان است. اگر ما برای هم ایمیل می نوشتیم، مطمئن باشید که به ترکی آذربایجانی می نوشتیم. دلیل دیگر این است که اگر ما به ترکی آذربایجانی بنویسیم، مخاطبان ما تنها آذربایجانیان خواهند بود که با پوست و گوشت خود تبعیضاتی را که بر زبان ما اعمال می شود، حس می کنند و ما که به فارسی می نویسیم، روی سخنمان جامعه ای است به وسعت تمام ایران تا آن را با دردهایمان آشنا سازیم. برخلاف نوشته شما، من جایی ننوشته ام که رضاشاه ما را مجبور کرده است که امروز در اینترنت به فارسی بنویسیم.

شما می نویسید که ترکان قداره بند و آدم کش سلجوقی و غزنوی این کار را کردند و این کار نکردند. باید به اطلاعتان برسانم که هم ترکان و هم ایرانیان آن زمان، همه قداره بند بودند و جنگ می کردند و همه کشتار می کردند. این خصوصیت مخصوص ترکان آن دوران نبود. ••• برخی بر این اعتقادند که ترکان آن زمان و دوره های بعدی به قدری دمکرات بودند که نخواستند زبان خود را بر دیگران تحمیل کنند. من بر این نظر نیستم. نه ترکان آن زمان و نه فارسان و کردان و بلوچان و... آن زمان اصلا نمی دانستند که دمکراسی چیست. آنها بر اساس شرایط زمان کار می کردند. همان ترکان قداره بندی که شما می فرمایید و از بیابانهای بی آب و علف آمده بودند، آنقدر هوش و درایت داشتند و فرهنگشان تا آن اندازه غنا یافته بود که بتوانند تشخیص دهند که با تحمیل زبان خود با یک فرمان، نمی توانند کشوری به این وسعت را اداره کنند و باید به مدیران ایرانی و زبان های رایج در آن متکی شوند. یعنی آیین کشورداری را می دانستند. این یک بحث تاریخی است و من هم تاریخ دان نیستم و در حد اطلاعاتم در این مورد اظهار نظر می کنم. برای فهمیدن دلایل عدم تحمیل زبان توسط ترکان آن زمان، باید شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره را بدانیم و در نظر بگیریم. ••• در زمان رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی انتشار کتاب و نشریه به زبان ترکی آذربایجانی ممنوع بود. کسی نمی تواند این واقعیت را انکار کند. در رژیم جمهوری اسلامی انتشار آزاد است ولی تحصیل به آن ممنوع است. حالا شما به ما بگویید که وقتی کسی به زبانی تحصیل نکند، چگونه می تواند کتاب و مجله و مقاله بنویسد و آثار ادبی خلق کند؟ اگر کسانی زبان مادری خود را در آذربایجان یا کردستان یا بلوچستان و... فرا گرفته اند، با همت خود و بدون امکانات و به شیوه ای غیرعلمی و ناقص بوده است. برخلاف آنچه که شما نوشته اید، من هیج جا «داعیه ی فرهنگ و ادبیات وشعر و هنر» نکرده ام. ولی این واقعیتی است که تولید و اشاعه فرهنگی به زبان ترکی آذربایجانی محدودیتهایی دارد. بر اساس آمار جمهوری اسلامی، جمعیت آذربایجان حدود 17 میلیون نفر است. حالا شما با چه دلیلی می گویید که اگر فیلم و کتاب و نشریه ای به زبان 17 میلیون انسان (از ترکی زبانان خارج از آذربایجان صرفنظر می کنیم) تولید شود، مخاطبی نخواهد داشت و از آن استقبال نخواهد شد؟ تا به حال تاریخ ادبیات زبان فارسی را به اسم تاریخ ادبیات ایران به خورد ما داده اند و آثار ادبی دیگر نقاط ایران را به کناری نهاده اند، انگار که هیچ اثری وجود نداشته است. تحقیق در مورد آثار باقی مانده از دیگر زبانها می تواند مفید باشد. ••• شما نوشته اید: «جدا سری آذربایجان یک سوء ظن نیست ، یک سابقه ی تاریک و خیانت تاریخی است». شما به چه دلیلی حق میلیونها انسان و خواست احتمالی آنها برای جدایی را خیانت می نامید؟ شما پیشه وری را خائن می نامید. این جرم خیانت در کدام دادگاهی بررسی و اثبات شده است؟ من نمی دانم شما که انسان متمدن و دانایی هستید، چگونه به خود حق می دهید که حقوق مدنی انسانها را زیر پا می گذارید و لگدمال کنید؟ ••• عقب ماندگی اقتصادی برای همه جای ایران نیست و مرکز از این عقب ماندگی مستثناست. بیشترینِ تاجران و سرمایه داران بزرگ کشور آذربایجانی هستند ولی سرمایه شان در مرکز ایران بکار گرفته می شود و به دلیل سیاستهای اقتصادی حاکمان در آذربایجان بکار گرفته نمی شود. اگر زمانی آذربایجان دومین قطب اقتصادی ایران بود، اکنون دیگر یکی از قطب های اقتصادی پیشرفته ایران نیست و به رده های وسطی رانده شده است.