Skip to main content

جناب حامد

جناب حامد
Anonymous

جناب حامد
بیت "زن و اژدها در خاک به"..در نسخه-های کهن شاهنامه نیستند و برای همین در چاپ مسکو و خالقی مطلق وجود ندارد. دهخدا به نسخه-های و چاپ انتقادی شاهنامه دسترسی نداشت و همچنین پاسخ کامل به شما در این مورد را پروفسور خطیبی دادند:
http://azargoshnasp.net/famous/ferdowsi/shahnamehabyaatghairraastin.htm
که واکنش شما همان فاشیست خواندن و پان فارسیست خواندن دکتر خطیبی خواهد بود. اما خوانندگان میخوانند و میبینند که با چه جاهلانی سر و کار دارند که نمیداند نسخه چیست و چاپ انتقادی چیست و الزاما ابیات شاهنامه نظر فردوسی نیست (هرچند این بیت اصلاً در هیچ نسخه کهن وجود ندارد). در مورد "ز" "ظ" و غیره هم کودکان آن را در دبستان یاد میگیرند همانطور که کودکان انگلیسی زبان 16 نوع حداقل "ش" را یاد میگیرند. زیرا ما کلاس دیکته و املاء داریم. اگر هم کسی مطمئن نیست میرود سراغ لغتنامه های گوناگون.


تازه حرف ما منطقی-تر نیز هست. "روزه" با "روضه" فرق دارد و "اسرار" با "اصرار" که هر کدام در محتوای خود معنی آن روشن است در حالیکه اگر "ص" را بزداییم، حتی در نوشتار اهرج و مرج میشود. یا آن خراسانی که "خواه" میگوید میتواند با آن تهرانی که "خواه" را درست تلفظ نمیکند، ارتباط برقراری کند از طریق نوشتن.


شاملو هم فردوسی-شناس نیست زیرا حتی نمیتواند بیت "زن و اژدها" الحاقی است (و در هیچ چاپ انتقادی نیست) و در اینجا هم فردوسی را ستاییده است:.

http://shamlu.com/app2.htm
In the poetry of Ferdowsi (the poet of the Iranian national epic, c.940-1020) there is music and th


. In the poetry of Ferdowsi (the poet of the Iranian national epic, c.940-1020) there is music and there is rhythm or meter. But it's not just rhythm, it's music. It gives the feeling or sensation of music, that which music can express. Let me give you an example. In Persian, when the wood of a bow is bent, we say the sound is CHAKH, CHAKH, CHAKH. When Ferdowsi wants to say that Rustam took his bow and drew it:

SOTUN KARD CHAPRÂ O KHAM KARD RÂST

KHORUSH AZ KHAME CHARKHE CHACHI BEKHÂST

(He made a pillar of his left arm and bent his right. A cry arose from the bending of the bow of Chachi)

In the first line it's as though Ferdowsi, in getting the sounds right, and then presenting them to us, is tuning his instrument, which is his poetry. We hear the two sounds in the first line, and then they are repeated in the second line: che o che o che (Shamlu breaks off here to describe the meter of this passage, which is È-- È-- È-- È-). Then you have, in the second line, the sound of the bow as he is drawing it. The meter here gives rhythm to the poetry, but the music is in the sound.

http://shamlu.com/app2.htm

ببینید همین شاملو (که فردوسی شناس نیست و اصولاً حتی دکترای ادبیات ندارد) در اینجا فردوسی را ستاییده است اما شما اصولاً از آن میگذرید. البته نظر شاملو چندان ارزش ندارد زیرا وی نه پروفسور دانشگاه است و نه فردوسی-شناس.
.فردوسی و خط پارسی و دهخدا را بگذارید ایراندوستان تصمیم بگیرند. اگر یک نفر مطمئن نیست که "ز" هست یا "ذ" یا "ظ"..حتماً با رجوع به لغتنامه مطمئن میشود و برای همیشه یاد میگیرد. اگر هم نمیتواند یادبگیرد، تنها و تنها از طرفداران پورپیرار است که سلول مغزیشان را بخاطر کینه و نفرت از بین بردند. طهران و تهران هر دوتا درست هستند چنانکه fantisize و fantisice در دو گونه انگلیسی نوشته میشود. اما تهران امروز رایجتر است و کسی هم گم نمیشود اگر بگویید طهران. به هر حال برای همین لغتنامه ساختند برای کسانی که املاء یک لغت را نمیدانند، آن را نگاه کنند. مشکل شما اینست که میبینید ایرانیان فریب ناتیونالیسم قومی را نخوردند و خط نیاکان خود را دور نریختند. اما پانترکیستها در ترکیه کردند و حالا بی هویت شدند. تجربه تاریخ هم نشان میدهد خط ربطی به پیشرفت و تمدن ندارد زیرا ژاپن کجا و آمریکای لاتین کجا. در ژاپن هم 99% باسواد هستند و در چین هم دارد به همین حد میرسد. در کشور آمریکا اتفاقاً آمار بیسوادان نسبت به درصد بیشتر از چین هست. تازه اگر آنها "ش" را که 16 گونه نوشته میشود یاد میگیرند ایرانیان هم میتوانند چهار نوع "ز-ظ-ذ-ض" را یادبگیرند. در ضمن "ط" در زبان سغدی گویا استفاده میشود و "ث" در برخی از گویشهای پارسی هنوز وجود دارد. بیخود نیست که کیومرث مینویسند. شما به نظرم خوب است در مورد زبان ترکی نظر دهید زیرا دیدگاه شما به ایران/فردوسی/فارسی فاشیستیست.