Skip to main content

باز هم درباره "زبان ما یا

باز هم درباره "زبان ما یا
یونس شاملی

باز هم درباره "زبان ما یا زبان آنها"

بهنام عزیز
من نه به شما دشنام داده ام و نه دشنام را می پسندم. سخن من در این کوتاه نوشته جلب نظر شما به اولویت هاست. من تکوین زبانها در تاریخ را یکی از معجزه های خارق العاده بشر میدانم. بنابراین برای هر زبانی نیز احترام همان معجزه را دارم. اما امروزمن از ضرورتها و اولویت ها برایتان نوشته ام. و عنوان کرده ام که زبان فارسی زبانی برتر نگهداشته شده در ایران است. این برترنگهداشتگی زمینه ها تکوین هزاران متخصص را برای این زبان فراهم کرده است و زبان خود شما در حال موت است. حالا شما اگر انصاف داشته باشید و اگر به الویتهای و اهم و مهم کردن مسائل اهمیت بدهید و وزنه حقوق زبانی و موقعیت زبانها در ایران را کمی سبک سنگین کنید، این زبان فارسی نیست که به کمک شما نیاز داشته باشد، چون هزاران متخصص و یک دولت (ایران) در خدمت این زبان هستند. این زبان ترکی آذربایجانی است

اما شما باز در جوابتان راه توجیه را انتخاب کرده اید و زبان فارسی را از آن خودتان دانسته اید. زبان فارسی کجایش مال شماست. چون آموزش آن را به شما و هفتاد درصد جمعیت ایران تحمیل شده است، به زبان خودمان!! تبدیل شده اشت؟ اگر شما زبان فارسی و کردی و ترکی و بلوچی را مال خودتان میدانید، چرا انرژی تان را برای ترمیم زبانهای مورد ظلم واقع شده صرف نمیکنید و صرفا زبان فارسی در این میان در نوشته شما میدان داری میکند؟

فاکت بدتر در این کامئنت شما اینست که چون شما خودتان را ایرانی میدانید، پس زبان فارسی را هم زبان خودتان میدانید. اگر این منطق درست باشد بایستی آلمانی زبانهای سوئیس زبان فرانسوی را هم زبان خودشان بدانند؟ یا فرانسوی زبانان کاندا زبان انگلیسی را زبان خودشان تلقی کنند؟ و یا هند کردها در عراق زبان عربی را نیز از آن خودشان بدانند و بالعکس؟ آیا واقعا چنین چیزی در دنیا وجود دارد که شمای ترک، زبان فارسی را زبان خود (ما) بخوانید؟ این فکر شما (از آن خود دانستن زبان فارسی برای یک ترک) چه ربطی به هم کشوری بودن دارد؟ در هر کشوری هر فرد و هر جامعه اتنیکی و ملی یک زبان دارد و آن زبان زبان مادری و یا پدری وی است. دیگر زبانها به آنهایی دارند که به آن تعلق دارند. آیا یک فارس زبان روزی از زبانش جاری خواهد شد که زبان ترکی زبان ماست؟ اگر چنین بگوید اشکال خواهد داشت. اما شما در روز روشن می آید و میگویید که "زبان فارسی زبان ماست"!

جالب است که شما در اینجا از مشکلات و نارسایی های اجتماعی اقتصادی جامعه فارس سخن نگفته اید، بلکه به مسئله زبان آنها و رفرم های لازم در زبان فارسی پرداخته اید. آیا در جامعه ترک آذربایجانی مسائلی ضروری که اهمیت اش از رفرم در زبان فارسی بیشتر باشد نیافته اید که وقت و انرژی خود را صرف رفرم زبان فارسی کرده اید. تازه میگویید چند سال پیش این مقاله را نوشته اید. یعنی عذر بدتر از گناه. به این معنی که وقتی به عقب برمیگردیم مظلومیت خلق ترک در ایران و حتی اسارت زبان ترکی در چنگال رژیم سفاک جمهوری اسلامی، اهمیت پرداختن به مسائل خلق ترک در آذربایجان و ایران و حتی پرداختن به زبان ترکی این مردم از امروز نیز بیشتر بوده است. چون امروز کسانی هستند که از این خلق و از این زبان دفاع میکنند. اما شما هم در آن زمان و هم اینک مرکز توجه تان را به ترویج زبان فارسی و رفرم های لازم در این زبان قرار داده اید. فکر نمیکنید در اهم و مهم کردن مسائل به خطا رفته اید؟

می بینید که انسانی که به جنبش رهایی خلق ترک در آذربایجان جنوبی و ایران تعلق داشته باشد نمیتواند انرژی خود را مصروف مسائل دیگر و از آن جمله زبان فارسی بکند. زبانی که از سوی یک دولت نیز بصورت منوپول حمایت میشود. اینست تفاوت در دیدگاه و تفاوت در تعلق به یک جنبش سیاسی واقعا موجود. جنبش سیاسی جامعه فارس (که خود را سراسری میخواند) و جنبش سی