Skip to main content

جناب بهنام بنده هیچ توهینی

جناب بهنام بنده هیچ توهینی
Anonymous

جناب بهنام بنده هیچ توهینی نکردم. "ترک غارتگر " و "ترکتازی" و مفاهیمی از این دست در تاریخ و ادبیات ایران از همان زمان حکومت ترکان نهادینه شده است و دقیقا انعکاس آن جنایت ها بود که بر آنان رفت.این که شما توان روبه رو شدن با واقعیت را ندارید به حساب توهین بنده نگذارید.
ایرانیان هم اهل رزم بودند ولی در پی ویرانی شهرها و سوزاندن کتابخانه ها نبودند!
این از بیابان رسیدگان دست به هر جنایتی می زدند تا اندک اندک بفهمند سازوکار شهرنشینی و مدنیت چیست.می فهمیدند به جای غارت و ویرانی و آدم کشی میتوان دست به کشاورزی و صنعت و تجارت برد و مالیات گرفت و پادشاهی کرد.اینها را نمیدانستند چون نه شهرنشین بودند نه با سواد .برای این که متوجه شوید این توهین نیست، باید بگویم این یک اصل جامعه شناسی هست. سواد و کتاب و حساب خاص جوامع شهری و یکجا نشین هست و بیابان گردان همیشه ی تاریخ تا فرصت می یافتند در غار ت شهرها

تردید نمی کردند.
نتیجه آن که لطفا خود را به تجاهل نزنید. شما بی سوادی و نا آگاهی ترکان را که به ناچار فرهنگ و زبان فارسی را می پذیرند به حساب دموکرات بودن آنها می گذارید ؟باور بفرمایید لطیفه ی خنکی گفتید!
در کدام فرهنگنامه و دانشنامه یی آمده که متمدن بودن یکی از نشانه هایش این هست که آدم نسبت به چندپاره شدن خاک و سرزمینش بی مسئولیت و بی اهمیت باشد ؟ البته که از نگاه بنده و هر ایرانی شر افتمندی کسانی چون جعفر پیشه وری خائن هستند.
دیگر آن که کل این فرهنگ ترکی آذربایجانی چه میراث کهنی دارد که ایرانیان جلوی انتشار آن را گرفتند ؟ این میراث های گرانبها کجا بود که تیور یان و صفویان از آن بی خبر بودند؟ و به جای انتشار آنها کار گاه های ساخت شاهنامه های نفیس را دایر میکردند؟ انها بی خبر بودند، قاجارها هم بی خبر بودند؟ و شما با خبرید؟
به قول خودتان بسیاری از بزرگترین ثروتمندان ایران ترک هستند، چاپ آثار پژوهشی هم که به هر زبانی در ایران آزاد هست.خوب بفرمایید.این گوی و این میدان. بیاورید آن چه در چنته دارید! چرا به دیگران می تازید؟
ادبیات فارسی را به عنوان ادبیات ایران به خورد کسی ندادند.مهمتر ین بخش ادبیات ایران، ادبیات پارسی هست.حتا پاشاهان عثمانی و هندی هم شعر فارسی می سرودند وطبق سفرنامه ی ابن بطوطه که عرب بود و کتابش را محمدعلی موحد(تبریزی)به فارسی ترجمه کرد، قایقران چینی شعر سعدی را زمزمه میکرد!
شما که مدعی هستید تاریخ ادبیات ترکی آذربایجان مغفول مانده ، خوب شما و دوستانتان بنویسید تا ما بخوانیم! این چه ادبیات غنی یی هست که شهریار تخلص شعری اش را در دیوان حافظ می جوید و تا آخرین لحظه ی مرگش دیوان حافظ در دستش بود؟
شاید شهریار هم اطلاع نداشت ؟! نه تنها او بلکه رشید وطواط و نظامی و خاقانی و صائب تبریزی هم خبر نداشتند!
چه کسی جلوی کردهای گرامی را برای چاپ آثارشان گرفته ؟ آقای صدیق صفی زاده از مهم ترین پژوهشگران کرد است که بسیاری ازمهم ترین متن های کردی را با ترجمه ی پارسی انتشار داده و ما خواندیم و لذت بردیم.مثل نامه ی یارسان، شاهنامه ی کردی و... البته ادبیات مکتوب کردی مانند بسیاری از فرهنگ های محلی ایران واز جمله مثل خود آذربایجان حجم محدودی دارد. از بلوچها هم که خود شاخه یی از زبان های ایرانی هستند پژوهش های زبانی و فرهنگی شان چاپ می شود. اگر شما ندیده اید یا نمی خواهید ببینید من دیده ام و خوانده ام.درباره ی گیلان و مازندران هم همینطور.
مگر بنده منکر وجود ترکان در ایران هستم که به بنده آمار 17 میلیونی میدهید؟ می گویم خوب به جای غرغر کردن و نق زدن
از آن مقدار آزادیی که دارید استفاده کنید،به قول خودتان جمعیت میلیونی هم دارید ، به ترکی بنویسید ،به ترکی فیلم بسازید،به ترکی ترجمه کنید و آن فرهنگ مشعشعی را که مدعی هستید فارس ها جلوی انتشارش را گرفته اند انتشار دهید. ببینید در عمل چه قدر مخاطب دارید. به جای آنکه در فضای مجازی بنشنید به ایرانیان فحش بدهید بروید در فضای واقعی میر اث گرانبهایتان را پراکنده کنید.مثلا به ترکی حماسه ی جهانی و بی بدیل( به ادعای ترک پرستان)دده قورقود را که ترکهای ایران هم نمی دادند چیست انتشار دهید و ببینید چه بازخوردی دارد. این کارها بهتر از این هست که ناتوانی و بی مایگی خود را به گردن ایرانیان بیندازید و آنانرا راسیست و شوونیست و ازاین دست خزعبلات بخوانید.
و شما اگر متمدن هستید (که هستید)و به توهین آلرژی دارید به عده یی از هم زبانان بی تمدنتان که از جمله در همین سایت به تاریخ و فرهنگ ایرانیان مدام توهین میکنند، بفرمایید توهین نکنند. به آنها بگویید ما ترکها اگر مدعی فرهنگ و تمدن وادبیات و... هستیم بیاییم داشته های خود را اثبات کنیم نه این که چون دریوزگان اثبات خود را در انکار فرهنگ دیگران بجوییم ...