Skip to main content

مخلص مصاحبه و نوشته اکرم

مخلص مصاحبه و نوشته اکرم
Anonymous

مخلص مصاحبه و نوشته اکرم ایلیسلی این مثل معروف تورکی است:" امیر بازاری اود توتسون؛ منه بیر دستمال اولسون"! ترجمه : " بازار امیر درآتش بسوزد مهم نیست؛ اصل آن است برایم یک دستمالی از آنجا عاید شود!" بدان معنا که هر سو استفاده ای از این اثر می خواهد بشود مهم نیست؛ اصل این است که من در ظاهر به عنوان نویسنده ای بی طرف؛ مدرن و متفاوت شناخته شوم. همان روشنفکرمآبی مرسوم و بیماری مزمن که گریبان خیلی ها را در آذربایجان گرفته و در طول تاریخ هر بدبختی بر آذربایجان اگر نگوییم خیانتها از سر این سطحی نگریها نازل شده است.
ایشان جواب سئوالی در مورد عدم اشاره به فاجعه قتل عام خوجالی و صرفا اشاره به چند مورد مشکوک برخورد خشونت امیز با چند ارمنی ( بدون فاکت) مسئله را به رابطه شیر سماور و سماور و استکان و چای ... مرتبط می نمایند! غافل از اینکه اینها در کنار هم هستند که می توانند تصویر کامل و روشنی از یک

رویداد و واقعه ارائه دهند نه به صورت مجزا! این بدان می ماند که یک طرف یک جمله را حذف نموده و فقط بر یک بخش اشاره کنید و با استناد به آن نتیجه بگیرید. مثلا در مسائل دینی گفته شده است که " اگر در حین نماز کسی بادی در کند ( با معذرت) آن نماز حرام است." مثال آقای ایلیسلی بدان می ماند که بخش اول این جمله حذف نموده و بگوییم در دین آمده "نماز حرام است".!؟
آقای ایلیسلی پا را فراتر گذاشته و ادعا می نماید در مورد خوجالی نویسندگان ارمنی خواهند نوشت! این بیچاره فراموش کرده روشنفکر ارمنی عاقل تر از امثال او دموکراتمآبان ماست که منافع و حقوق ملت و کشورش را فدای جاه طلبی و ارضاء امیال شخصی و شغلی اش کند چه تاکنون چنین بوده است. نویسنده ارمنی احمق نیست و می داند که در شرایطی که کشورش مدعی مالکیت قاراباغ است و متهم به جنایت و قتل عام در خوجالی چنین نوشته ای ( هرچند با دیدی انسان دوستانه) می تواند از سوی طرف آذربایجانی به عنوان سند ( آن هم از زبان یک ارمنی) به سازمان ها و مجامع بین المللی ارائه شود و حداقل از نظر روانی و حیثیتی به ضرر منافع ملت و کشور مطبوعش تمام شود. اما شاید در آینده و وقتی وضعیت قاراباغ مشخص شد و مثلا استقلال پیدا نمود و غیره چنین کاری بکنند ولی اکنون هرگز!
قطعا چنین اعمالی از روشنفکرمآبان خوش خدمت آذربایجانی بر می آید ولا غیر و این یعنی فلاکت. هم آنهایی که در طول حکومت 70 ساله شوروی بخش هایی از خاک آذربایجان از جمله "زنگه زور" و غیره را ضمیمه ارمنستان نمودند و برای دستیابی به مدال های افتخار؛ نائلیت به شهروندی جهان وطنی و .. زمینه تغییر دموگرافی جمعیتی در منطقه قاراباغ به نفع ارامنه را محیا نمودند! در اصل قاتلان اصلی
آنهایند و از ماست که بر ماست. ( هم اکنون همین سیاست را در آذربایجانغربی در آذربایجان جنوبی نیز دنبال می نمایند)
چقدر سخت است که انسان با هم وطنی رو در رو شود که خودش را پاک به نفهمی زده است. زمین و زمان علیه آذربایجانی فعالیت می نماید؛ روس از شمال و ایران فارس از جنوب و اروپا هم که تلاش دارد مسئله قاراباغ را به مانند مناقشه ای دینی جلوه دهد تا سرزمینی ؛ و حمایت مسیحیان را به ارامنه جلب نماید.
با این همه خشونت به طور قطع محکوم است و راه حل اساسی در برخورد خشونت آمیز با این موارد نیست! اکرم ایلیسلی ها مقصر نیستند؛ او به هر حال نویسنده است وآرزوهایی دارد؛ می خواهد هر آن پیشرفت کند خصوصا در اواخر عمرش بد نیست شگفتی ساز و جهانی شود و ای بسا ایستادن در طرف اشغالگران و متجاورزین منطقی ترین راه نیل به مقصود باشد؛ زیاد هم نمی توان بر او خرده گرفت.
خلاصه اینکه آزادی قاراباغ با ژئوپولوتیک کنونی حاکم بر منطقه و نوع حکومت حاکم بر آذربایجان به این زودی ها قابل دسترس به نظر نمی رسد. آینده ایران شاه کلید حل این معضل است. روند تغییرات سیاسی در ایران و سهم آذربایجانی ها در شکل گیری قدرت سیاسی در آینده ایران و منطقه بدون شک نقش کلیدی و موثری در آزادسازی منطقه قاراباغ ایفا خواهد نمود. برجسته نمودن چنین مسائلی توسط برخی روشنفکرمآبان ایران دوست ( با پروفایل آذربایجان دوست و .) نیز دقیقا حرکتیست سیستماتیک که در راستای ضربه زدن به حرکت ملی و منافع ملی آذربایجان و ارائه تصویر نادرستی از واقعیت های تاریخی و وضعیت موجود صورت می گیرد. با ادامه روند کنونی در ایران و تشدید خطر فروپاشی جمهوری اسلامی تقابل افکار و جهت گیرهای سیاسی شدت پیدا نموده و به رادیکالیزه شدن فضا خواهد انجامید. روندی که جمهوری اسلامی و نیروهای سیاسی برجای مانده از دوران جنگ سرد ( اعم از چپ و راست) در اپوزوسیون ایران (فارس) در برخورد با جنبش های ملل غیر فارس در پیش گرفته اند نیز سرانجامی بهتر از اتحاد شوروی و یوگوسلاوی را در چشم انداز سیاسی ایران متصور نمی شود.