Skip to main content

با سلام خدمت همه

با سلام خدمت همه
Anonymous

با سلام خدمت همه

در واقع برابر گرفتن ایرانی‌ با فارس و فرهنگ ایرانی‌ با آنچه که یادگار هخامنشیان ساسانیان و زردشت و ایران باستان در کلّ از یک طرف، و وارداتی‌ بودن و متاخر بودن و درجه دو و سه بودن سایر فرهنگ‌ها و ملل ساکن در ایران از طرف دیگر, باعث به وجود آمدن دیدگاه‌های ناسیونالیستی که سردمدار و قدرتمندترین این جریانات نه پانتورکیسم، نه پان عربیسم و نه پان کوردیسم بلکه پان فارسیسم و پان آریایسم و پان ایرانیسم است در ایران شده است که هر طرف در پی‌ اثبات نظریاتشان گاهی در پی‌ سند یابی‌ و گاهی در پی‌ سند سازی بوده اند و نتیجه آش شله قلمکاری شده که می‌‌بینیم!

به یک نمونه بارز از آشی که عرض کردم در مورد آذربایجان و تورک‌ها دقّت بفرمائید:

نام ملت:

۱)تورک

۲)تورک آذربایجانی

۳) تورک آذری

۴) آذری در معنی‌ یکی‌ از اقوام تورک

۵) آذری در معنی‌ یک قومیت ایرانی‌ (فارس) که بعدا توسط مغول‌ها یا بنا به نقل قولی‌ دیگر توسط غزنویان و یا سلجوقیان تورک شده اند.

نام زبان:

۱) تورکی

۲) تورکی آذربایجانی

۳) تورکی آذری

۴) آذربایجانی

۵)آذری

نام سرزمین:

۱) آذربایجان، آزربیجان، آزربایگان

۲) آذر آبادگان

۳) آتورپاتگان یا آتروپاتگان آتروپاتنه ...

دوستان عزیز با این وصف شما فکر می‌کنید من ساکن در آذربایجان در مورد هویت خودم دچار چه تناقضاتی هستم؟! با این همه هویت سخته شده چه باید بکنم؟! در واقع یکی‌ از بحرانهای اصلی‌ انسان ساکن در ایران بحران هویت است. اینکه واقعاً من کیستم؟!

حالا شما به موارد بالا دین و ایدئولوژی سیاسی را هم اضافه کنید تا اوضاع پیچیده‌تر هم بشود!

آقای نویسندهٔ محترم متاسفانه بدون در نظر گرفتن واقعیت‌هایی‌ از این دست که آوردم به بحث ناسیونالیسم در ایران پرداخته اند. بحران هویت طلبی در ایران بدون قبول کردن موجودیت ناسیونها (مللیتها ی) مختلف در ایران و احترام گذاشتن و برابر دانستن همه و تقسیم عادلانهٔ منابع بین همه و قبول حقٔ تعیین سرنوشت و احترام به سایر حقوق انسانی‌ همهٔ آحاد در ایران، دیدگاهی‌ ایده آلیستی و غیر واقع بینانه است.
نویسندهٔ عزیز در کامنتی به درستی‌ و البته با شکسته نفسی‌ :) فرموده اند: " از دیدگاه من که مانند همه خردمندان جهان یک اینترناسیونالیست هستم آذربایجانی کسی است که در بخشی از کره زمین که آذربایجان نام دارد زندگی می کند و یا مردم باشنده در آذربایجان از هر نژاد و گویشوران به هر زبان. این مردم شاید ترک، پارس، عرب، کرد، ارمنی، آشوری، دو رگه، چند رگه و .......... باشند و به زبان‌های گوناگون سخن بگویند." همین اگر در مورد ایران هم به کار گرفته می‌‌شد یعنی‌ ایرانی‌ کسی‌ است که در ایران زندگی‌ می‌کند و ممکن است تورک کورد یا فارس، یا دو رگه و ... باشد. واقعاً اگر اینطور می‌‌شد آیا مشکلی‌ به نام ناسیونالیسم و یا پان باقی می‌ماند؟! اینجاست که نویسندهٔ عزیز راست می‌گویند ولی‌ واقعیّت موجود در جامعه ی ایران چیز دیگری است. وقتی که ناسیون من مورد هجمه و فرهنگ و زبان من در معرض نابودی باشد صحبت کردن از اینترناسیونالیسم فقط می‌‌تواند آرزویی باشد در دل من و آقای نویسنده‌ی عزیز.

در آخر یک کتاب بسیار عالی‌ را برای همهٔ دوستان معرفی‌ می‌‌کنم: کتاب لافکادیو نوشتهٔ شل سیلور استاین که در مورد بحران هویت است.
با احترام