Skip to main content

فردریش نیچه از آن دسته

فردریش نیچه از آن دسته
Anonymous

فردریش نیچه از آن دسته متفکرینی است که بر عرصه‌های مختلف فکری پس از خود تاثیر عظیمی نهاده‌اند. البته نیچه تا اواخر عمر تا حدود زیادی در گمنامی به سر می‌برد و پس از مرگ وی در اوایل قرن بیستم، اهمیت و قوت اندیشه‌های وی بر همگان آشکار گردید. به واسطه نادیده گرفته شدن فلسفه نیچه در دوران حیاتش، وی خود را فیلسوف آینده می‌دانست و معتقد بود که اهمیت وی پس از مرگش، ظاهر خواهد شد.
در سال‌های قرن بیستم، تاثیر اندیشه‌های نیچه بویژه در حوزه فلسفه قاره‌ای، عیان گردید. البته در کشورهای انگلیسی زبان، افکار وی چندان طنین‌انداز نشد. در دهه آخر قرن نوزدهم و دهه اول قرن بیستم، افکار نیچه بویژه برای هنرمندان پیشگامی که خود را در حاشیه رسوم و آیین‌های جا افتاده اجتماعی می‌دیدند، بسیار مجذوب کننده بود. گرایش نیچه برای کاویدن توجیهات ارزش‌های عموما پذیرفته شده و نظرات وی در حوزه غرایز جسمانی محض، برای تدوین روا

شناسی زیگموند فروید، حائز اهمیت فراوانی بود. بعدها و در دهه 1930، نازی‌ها‌ی آلمان و فاشیست‌های ایتالیا به واسطه ارتباطاتی که الیزابت فورستر نیچه (خواهر نیچه) با آدولف هیتلر و بنیتو موسولینی داشت، بخش‌هایی از اندیشه نیچه را به عاریت گرفتند. نازی‌ها با استفاده از نوشته‌های نیچه آن‌هم به طور گزینشی، به توجیه جنگ، تجاوز طلبی و سلطه در راستای خودستایی و ناسیونالیسم افراطی، پرداختند. از آنجایی که فضای فلسفی- دانشگاهی فرانسه در دهه 1960، تحت تاثیر آرای هگل، ادموند هوسرل، مارتین هایدگر و نیز جنبش فکری ساختارگرایی دهه 1950 بود، نیچه نیز مورد استقبال گسترده نویسندگان و هنرمندان این دوره قرار گرفت. بویژه در خلال دهه‌های 1960 تا 1980 نیچه در محافل فلسفی فرانسه تاثیرگذار شد. در این برهه زمانی، پرسپکتیویسم و تاکید نیچه بر قدرت به عنوان انگیزه واقعی و توجیه اصلی اعمال انسانی، راه‌های جدیدی را برای به چالش کشیدن قدرت مستقر و انجام نقد اجتماعی موثر، نشان داد.گروه‌های فکری و اجتماعی خاصی که در قرن بیستم تحت تاثیر نیچه قرار گرفتند عبارتند از: نقاشان، موسیقیدان‌ها، نمایشنامه‌ نویسان، شعرا، رمان نویس‌ها، روانشناسان، جامعه‌شناسان، مورخین و فلاسفه. تعدادی از شخصیت‌های برجسته این قرن را که از آرای نیچه الهام گرفتند می‌توان به شرح ذیل برشمرد: آلفرد آدلر، آلبرکامو، ژاک دریدا، ژیلز دلوز، میشل فوکو، زیگموند فروید، آندره ژید، هرمان هسه، کارل یونگ، مارتین هایدگر، توماس من، راینر ماریاریلکه، جرج برنارد شاو، گئورگ زیمل، اسوالد اشپنگلر، پل تیلیخ، فردیناندتونیس، لودویگ ویتگنشتاین، تئودور آدورنو، هنری برگسون، ژان پل سارتر، خوزه اورتگایی کاست، ماکس وبر، فرناند برودل، مارسل پروست، فرانتس کافکا، ریچارد رایت، جک لندن، محمد اقبال لاهوری و ..
توماس مان نویسنده مشهور آمریکایی، گرچه با احترام و حتی با ستایش از نیچه یاد می‌کرد، ولی در یکی از جستارهای پایانی عمر خود با نام “فلسفه نیچه در پرتو تاریخ اخیر” از دریچه نازیسم و جنگ جهانی دوم به نیچه نگریسته و به انتقاد از نیچه می‌پردازد. توماس مان در آثار خود، از ایده‌های نیچه در باب هنر و زیبایی‌شناسی، بهره فراوانی جسته است. کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در سال 1938 درباره تاثیرات نیچه و کی‌یرکگارد این‌گونه می‌نویسد:“با اینکه کی‌پرکگارد و نیچه در دوران حیات خود مورد توجه نبودند و در تاریخ فلسفه نیز تاثیر چندانی نداشتند، ولی وضعیت فلسفی معاصر به واسطه ارزش‌یابی فوق‌العاده این دو فیلسوف، تعیین گردیده است. فیلسوفان پس از هگل، به طور فزاینده‌ای این دو تن را مورد پذیرش قرار داده و آنها را به عنوان اندیشمندان بزرگ عصر خویش می‌شناسند ... تاثیر این دو فیلسوف بی‌اندازه عظیم و حتی فراتر از فلسفه محض، در کل عالم اندیشه ورزی نیز می‌باشد”. نفوذ نیچه بر فلسفه قاره‌ای پس از جنگ جهانی دوم بویژه در میان چپ روشنفکری فرانسه و پسا ساختارگرایان، افزایش قابل ملاحظه‌ای یافت. ژاک دریدا و میشل فوکو نیز، دین زیادی به نیچه دارند. ژیل دلوز نیز تک نگاشت‌های خود را با نگاهی تازه به آثار نیچه نوشت. از دهه 1980 به بعد، علاقه به نیچه در آلمان و بویژه در میان فلاسفه آلمانی، دوباره احیا شد. در سال‌های اخیر، نیچه بر پیروان سنت فلسفه تحلیلی نیز تاثیر گذاشته است.پست مدرنیسم، حوزه فکری دیگری است که به تاثیرپذیری فراوان از آرای نیچه، منتسب می‌شود. با آنکه عنوان “پست مدرن” به طور دقیق تعریف نشده و معنای واقعی آن چندان مشخص نیست، ولی اغلب به اصطلاح پست مدرن‌ها، نیچه را نیای بزرگ ایده پست مدرنیسم می‌دانند. بسیاری از فلاسفه بزرگ پست مدرن، همچون دریدا و فوکو، طی مقالات خود، نیچه را به عنوان آغاز کننده تفکر پست مدرنیسم معرفی کرده‌اند.