Skip to main content

گرامی، منظور اینست که

گرامی، منظور اینست که
آ. ائلیار

گرامی، منظور اینست که شاگردان زنده یاد «کسرایی» عمدتاً از بچه هایی تشکیل میشد که زبان مادریشان «ترکی آذربایجان» و کردی بود. و اضافه میکنم که بچه های « زرتشتی»؛ یهودی، ارمنی، فارسی زبان نیز در کلاسهایشان حضور داشتند. اینجا موضوعاتی که اهمیت داشتند یکی این بود که همه «متد برخورد علمی به پدیده ها » را میاموختند- دیگر اینکه «همه بچه ها دوستش» داشتند. همیشه کلاسهایش پر بود ازبچه های کلاسهای بالا وپایین. در سوم دبیرستان هم خود بچه بودند و هم عده ای از کلاسهای چهارم و پنجم و ششم و حتی دوم دبیرستان میامدند اجازه گرفته می نشستند و از درسش بهره میبردند. برای نمونه : وقتی درس شعری از ناصر خسرو بود بجه ها این چیزها را میاموختند:1- تاریخ دوره شاعر 2- سطح افکار و فرهنگ دوره 3- زندگی شاعر4- مقایسه افکار شاعر با افکار مسلط دوره- 5- معنای شعر6-نقد شعر . اینجا همه بچه ها در بحث با مطالعات قبلی شرکت میکردند

او نژادگرا نبود که «ترک»- «ارمنی»، یهودی، و غیره برایش مطرح باشد. به همه شاگردان مثل بچه های خود نگاه میکرد.همه انسان بودند و کودک. و نیازمند دانش.