Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ba salame dobareh.gabele zekr ast,keh mantageye khuzestan va bevijeh mentagehye hore hovayzeh az nazar va didgahe kulturanthropologie az mohemtarin mentagehaye donya be shomar miravand.az dast nekhordehtarin sarzaminhaye donya.be omid shokufaiye dobarehye sarzamin sharg.behnam

نوشته شده توسط: Anonymous

ba salam khedmate agaye Bani torof va hamchenin be modire mohtarame iranglobal,agaye Tavakkoli!agaye Pappakke be gol khodetan azarie-fars hastid,mikhaham inra beshoma beguyam ke agar az arab-arab goftane agaye Banitorof khasteh shodehid,lotfan gahveye siyahi bekhorid shayad shomara az in nejadparastiye nadaneh dur konad.jenabe Banitorof nazde mellete torke azari mohtaram hastand va shoma ba in hileha nemitavanid hazrateshan ra bebazi begirid.ma mellate arabe ahvazi va benazaram ke digar mellethaye azadikhahe digare iran ,sarbazane roshanfekrani baKhoda mesle jenabe Banitorof khahim bud.magar ajdade shoma dar Farance be donya amadehand ke Farancavi bashid.shayad navehaye shoma beshavand.ajdad ma dar KHuzestan gollabi shoma kushidehand va zengegi kardehan.

bikhodayani mesle shoma ke tarikhe ma ra nafy mikonend va az ma mikhahand ke be sarzamin digari beravim,inha jang mikhahand,nafte mara ke benazare man nafte hameye mardome donyast ra mikhahand.be omide movaffagiyate harche bishtare jenabe Banitorof va ba tashakkor.tizab ben hamid(behnam()j
نوشته شده توسط: Anonymous

ملت آذربایجان، چه با ایران بماند در یک کشور فدرال-دمکراتیک، و چه روزی با آذربایجان شمالی اتحاد کند، سلامت، سر افراز و سر بلند باشد. آذربایجان ساق السون آذربایجان وار السون.

" و هنگامی که دخترانش به تماشای جاری شدن و غریدن سیلاب، صف بسته اند، از ما هم یادی کنند "

نوشته شده توسط: Anonymous

Gulchehranin گرامی اینجا دوستان از ملیت های مختلف خاورمیانه می ایند و از فرهنگشان وتاریخشان وخواسته های شان صحبت میکنند من هم میام حرفاشون رو میخونم و از اونا تاثیر میگرم و توی موضع گیری هام استفاده میکنم چون این محل ها جای خوبی هست که ادم با ملل گوناگون اشنا بشه و ارز شها شون رو جذب کنه دردشون رو بشنوه و راه حل هایی که ارائه میدن به هرحال الان چون ما همه ملت های خاورمیانه داریم دوباره دنبال هویت هامون میریم واز فرهنگ روستایی تحیملی رزیم روستایی حاکم بر ایران خسته شدیم

اینجا جای خوبیه که با فرهنگ های بومی ملل دیگر اشنا شیم و ازونا تاثیر بگیریم رفتارای منفی همدیگرونقد کنیم ولی از نظر من سمت وسوی همه ما به سمت تمدن سازی با فرهنگ های بومی و ملیمونه چیزی که حکومت های روستایی حاکم برایران در صده های گذشته جلوشو سد کردن اینجا مردم میان از هویتشون حرف میزنن و دفاع میکنن وادم از نزدیک شاهد تولد ملتهایی است که دارند از دل" امت آل علی" دراین میان این سایت و سایت های ازاد دیگه زایشگاه و گهواره ملت ها و کشورهای جدید خاورمیانه فرداست از طرف دیگه مردم میان اینجا وجه دیگه شهریگری رو تعامل میکنند و اون اشنایی با ایدولوزی ها ومکاتب مدرن فلسفی شهری است که همه غیر دینی و سکولار هستند و هرکسی در باره این ایدئولوزی ها صحبت میکنه چون ملت های فردا و زندگی شهری مدرن نیاز به احزاب دارن و مردم ایدئولوژیک میشن و ازون طریق منافع شخصی اجتماعی و ملیشون رو دنبال میکنند این محل ها مکان های خوبی برای حزبی شدن و ایدولوژی یابی مردمه که 1400 سال تو حالت روستایی بودن نگه داشته شدن ودین مهاجم تنها عامل فکری وهویتی مردم بوده امیدوارم با شکل گیری حکومت های شهری در خاورمیانه فردا مردم بتونن با شرکت در احزاب متبوعشون این بحثارو باهم دیگه در فضای واقعی بجای فضای مجازی امروز داشته باشند به هرحال کار سایت ایران گلوبال ومدیرانش وزحماتشون برای شهریگری و حکومت شهری بسیار ستوده است .
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز تبریزی جنبش های شهری در اروپا هم اول با ناسیونالیسم شروع شدند بعد جنبش های دیگر از راه رسیدند مثل سوسیالیسم علمی فمنیسم سوسیال دموکراسی انارشیسم و کمونیسم جنبش های زیست محیطی و... ولی شما تمام ایدئلوژی های قرن بیستم را نگاه کنید همان کمونیسم روسی که مدعی انترناسیونالیسم بود تمام سیاست هایش ناسیونالیستی بود ودر اخر هم به حکومت های ناسیونالیستی ختم شد چین هم همینطور الان یک کشور ناسیونالیست است آمریکا هم پاتریوتیست (میهن گرایی )است تمام حکومت ها دوباره به ناسیونالیسم رسیدند

الان در اروپا علیرغم بحث وحدت اروپا و دموکراسی بیشتری هم که در آنجاست باز موج استقلال طلبی قوی است بحث استقلال اسکاتلند وکاتالونیا و باسک را نگاه کنید شاید اگر امپراطوری سرمایه داری در اروپا و امریکا ودیگر کشورهای قدرتمند سرمایه داری از هم فروبپاشد ودیگر بحث استعمار و استحمار کشورهای جنوب مطرح نباشد شاید بشود حرفی از انتر ناسیونالیسم زد ولی اگر واقعا به فروپاشی سرمایه داری اعتقاد داریم بجود امدن کشورهای ملی که در کشورهای جنوب که جلوی غارت منابع را در برابر سرمایه داری جهانی بگیرند وکشورهای خودرا از حالت مصرف کننده کالاهای انها بیرون بکشند و دیگر اجازه ساخت پایگاه نظامی به امریکا روسیه ومتحدانش ندهند این مسئله تنها راهی است که به انترناسیونالیسم و فروپاشی سرمایه داری مهجام کشورهای شمال پایان میدهد تا زمانی که کشورهای غربی ناسیونالیست هستند ما نمیتوانیم ناسیونالیست نباشیم نفی ناسیونالیسم در کشورهای جنوب پذیرفتن همان جهانی شدن به سبک امریکاست ومهره انان شدن وتهی از فرهنگ بومی شدن و به فرهنگ غالب جهانی تن دادن یعنی یانکی گری تن دادن به جهانی شدن از طرف دیگر باعث تخریب محیط زیست و آلودگی زمین نیز میشود تنها راه حفظ کشورهای جنوب از غارت سرمایه داری جهانی بوجود امدن کشورهای ملی در خاورمیانه و دیگر نقاط است .بوجود امدن روح ناسیونالیستی مردم را به کار و تولید مولد وا میدارد و انهارا از فروش منابع خام به غربی ها وشرقی های استثمارگر باز میدارد .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی به يک نکته بسيار مهم انگشت گذاشته ايد و آن ادبیات چپ سنتی است منتها من فکر ميکنم که بايد علت های اين بيماری را نيز جستجو کرد که چرا برخی باصطلاح افرادی که خود را چپ تلقی ميکننند بشکل غير مسئولانه به مسائل برخورد ميکنند . و هيچ آموزشی و يا راه حلی برای از بين بردن مشکلات از تفکر اين افراد تراوش نميکند .اگر نظرم را بشکل مختصر بيان کنم اينست که چپ سنتی ايران که امروز بازمانده هايش نسيب آذربايجان شده در طول تاريخ مسئوليت پذير نبوده ، هميشه از موضع مخالفت به مسائل برخورد کرده حتی بر عکس رايج چپ در دنيا چپ سنتی ايران کار سنديکايی نيز نکرده . بالا ترين اشل اينها از طريق کودتا با تز راه رشد غير سرمايه داری بود که مبلغينش توده - اکثريت بود و در جناح چپ اينها با تفکر بغايت راست سازمان پيکار که امروز تجمع حکمتيست ها ناميده ميشود . خلاصه اينکه اينها هيچوقت دستشان را زير سنگ نگذاشته اند و

و از سنگينی مسئوليت بی خبرند .بهمين خاطر در بر خورد با مسائل بی مسئولانه حتی کوچه بازاری برخورد ميکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آلیار، هومن و تبریزی

بحث جالبی‌ است، استفاده کردم.

آیا راه این که ما از چاهی به چاه دیگر نیفتیم همین نیست از امکاناتی که مثلا سایت ایرنگلوبال ( و شاید رسانه دیگر ) فراهم نموده است استفاده کنیم و هرچه بیشتر بحث و گفتگو کنیم.

آذربایجانی، کرد، ترکمن، لٔر، گیلک، مازندرانی، بلوچ، عرب، قشقایی، ارمنی، زرتشتی، کلیمی، بی‌دین همه و همه بیاییم با هم حرف بزنیم والا نه خرج دارد نه وقت تلف کردن است. ایران میتواند این Middle East را بکند Middle of Peace.

نوشته شده توسط: Anonymous

دنیز شما با نویسنده هر که است کاری نداشته باش مهم نقد آقای یاشار گولشن است که به نظر من خیلی بجا است اما مگر این یاشار گولشن از آدم کشی مانند اکبر گنجی جنایت کار است که نتواند در این جا بنویسد.

نوشته شده توسط: Anonymous

M.Zunuzli شما درست می فرمایید چون در این بین شما ازهمه بیشتر می فهمید و این زمان و مکان را درک نمی کنید لذا چون ما اکثرا در این مکان و زمان حضور داریم و جون می خواهیم برای خود رفاه و آزادی داشته باشیم فقط در فکر ملت نرک و استقلال آزربلیحان جنوبی هستیم لذا شما با ما اکثرا کاری نداشته باشید و علم و افاضات خود را برای پان ایرانیستها و راسیستهای فارس خرج کنید. وقت ودانش علمی شما حیف است برای حرکت ملی ترک آزربایجان چنوبی صرف شود چون گوش ما ازافاضات امثال شما پر است

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام خدمت شما،جناب دکتر.............کتر*پشت سرهم مصاحبه ها وگپ های ........ای خودراکه تکرارمکررات وبیش ازخسته کننده خودونه مشئولین سایت چاپ وانتشارمیدهید!آیا متوجه هستیدکه این عناوین والقاب مثل دکترومهندس،تعارفات وعادات نکوهیده تملق درجوامع عقب افتاده واستبدادزذه است؟؟؟درکشوری که شما زندگی میکنید رئیس دولت رامردم ومدیاو رادیوتلویزیون بنام ساده فردریک راینفلد میگویندوهمین طوروزیرامورخارجه کارل بیلدووزیراقتصادآندرس بورگ نامیده میشوندوکسی ازتیترومدارک تحصیل اینها نمیداندولی برعکس درکشور طاعون زده ی فرهنگی ما ،دکتراحمدی نژادودکترمحسن رضائی ودکتردرویش پور ودکترکردان و..(همه اینها درموردمساله ملی همنظرند)
آقای دکتر!درویش پور بهترنیست درموردامضای خودتان درکنارامضای بابک امیرخسروی ودکتربنی صدردربیانیه ی ارتجاعی تمامیت ارضی ومخالف حق تعین سرنوشت ومخالف میثاقهای بین النللی حقوق بشری صحبت کنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، هومن، همچنان که شما هم به این هوده رسیده اید خرافه های فرهنگ به جای مانده از زمان برده داری و شترچرانی که بدبختانه مغزها را آن چنان از کار انداخته بودند که مردم ایران در سال ۱۳۵۷ به جای انقلاب دست به انتحار اسلامی زدند!..........

دوست گرامی، هومن، همچنان که شما هم به این هوده رسیده اید خرافه های فرهنگ به جای مانده از زمان برده داری و شترچرانی که بدبختانه مغزها را آن چنان از کار انداخته بودند که مردم ایران در سال ۱۳۵۷ به جای انقلاب دست به انتحار اسلامی زدند! و به جای پیشرفت ۱۴۰۰ سال پسرفت کردند کم کم دارند از میان می روند و چرت و پرت ها و یاوه سرائی های آخوندهای مفت خوری که از راه خر کردن مردم با روضه خوانی و نوحه خوانی و مرثیه خوانی نان مفت می خورند کم کم شنوندگان خودشان را از دست می دهند و دیر یا زود رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه نیست و نابود خواهد شد و لاشه پلشت آن به زباله دان تاریخ پرتاب خواهد شد. این سخن شما را من می پذیرم اما اگر پس از نابودی رژیم گنداب و لجن ولایت فقیه کار به دیوارکشی های هیتلری میان بوم های گوناگون مانند: ترکمن ها و آذربایجانی ها و فارس ها و عرب ها و ارمنی ها و آشوری ها و کردها و بلوچ ها و گیلک ها و خراسانی ها و کرمانی ها و.......... بکشد فرجام کار چه خواهد شد؟ تاریخ نشان می دهد که چنین روالی دچار شدن به سرنوشت سرزمین هائی مانند: یوگوسلاوی و لبنان و عراق و سریلانکا خواهد بود اما این که شما می گوئید: (..........اینترناسیونالیسم مال خیلی بعدتر است ما الان خیلی عقبیم و باید مراحل تاریخی را گام به گام طی کنیم..........) به این معنی است که ما نخست باید راه رفته ای را که دیگران رفته اند و به شکست انجامیده است برویم و سپس از صفر آغاز به رفتن به راه کسانی بکنیم که با پیروی از اندیشه خردمندانه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) را برگزیده اند. دوست گرامی، هومن، از دیرباز پیشینیان گفته اند که آزموده را ز نو آزمودن خطاست و ما چرا باید راهی را که جز شکست فرجامی ندارد برویم و سپس برگردیم و راهی را که همه جهانیان می روند در پیش بگیریم؟ آیا پیشنهاد شما این است که ما از چاله رژیم ولایت فقیه درآئیم و به چاه دیوارکشی های هیتلری بیفتیم و سپس از آن چاه درآئیم و به سوی بهشت ره بسپاریم؟ آیا این است معنای سخن شما که می گوئید: باید مراحل تاریخی را گام به گام طی کنیم؟ مگر ما نمی توانیم از هم اکنون در راه جهانی شدن گام برداریم؟ و چرا ما نباید مانند همه جهانیان تک میهنی (اینترناسیونالیسم) را به جای زهر کشنده ای که ناسیونالیسم نام دارد برگزینیم؟
نوشته شده توسط: Anonymous

در پاسخ به جناب موحدی بایستی متذکر شوم که همانگونه که خود فرمودید، تحمل عقاید دیگران سخت است، دمکراتیک بودن فضای مجازی بستگی کامل به مدیران این فضا دارد ، که چنانچه پیداست خود تحمل عقاید مخالف برایشان سخت تر میباشد. از گلوبال بودن اینطور که پیداست فقط "گلو" بر جای مانده که آن را نیز سخت فشرده اند. موحدی گرامی‌، سالیان سال است که منور الفکران با فحاشی و اتهامهای اکثرا کذب به مصاف خانواده پهلوی رفته اند و هنوز نیز میروند و تا کنون نشنیده‌ام که کسی‌ به این مقوله اعتراض کند که هیچ، بلکه چنین ادبیاتی در زمرهٔ‌ اصول اولیه "جمهوری طلبان" نیز انگاشته میشود.در ضمن اگر به آقای امیر حسین مهدی ایرایی نیز "اجازه" درج مطلب را داده اید ، نه از سر آزادیخواهی و دمکرات بودن، که از سر تزویر و ریاست تا این سایت به کیهان شریعتمداری بیش از حد شبیه نشود. دوست گرامی‌، شرمنده از اینکه این‌گونه بی‌ پروا سخن گفتم،

که این نه از سر اتهام و توطئه، که از سر در دلی‌ بود که سالهاست در بغض فرو خفته به جای مانده است. جمهوری طلبان عزیز نیز دریابند که آزادی و تفکر دگر اندیش ،تنها در محدوده و انحصار آنها نیست.

پاینده ایران

ایزد مهر
نوشته شده توسط: Anonymous

باید پرونده سعید و دیگران بعد از رفتن رژیم روستایی باز بشه ومعلوم بشه واقعا ایا جرمی داشتن یا براشون پرونده سازی شده چون این اعدام ها همه مشکوکه و به نظرم در راستای نسل کشی شهری های ایرانه که حکومت روستایی جوانای رشید و اصیل شهری رو شناسایی میکنه و اون هارو از بین میبره جاسازی مواد مخدر در خونه یا محل کار طرف و گرفتن اعتراف زوری کار راحتیه کلا حواستون باشه توی تمام محلات شهرها و روستاها جوانانی که به فرهنگ روستایی رژیم باور ندارن و حاضر با همکاری با رژیم نیستن و از نظر جسمی و فکری قوی هستن شناسایی میشن و یا اعدام میشن یا زندان یا سربه نیست افسانه ضحاک که مغز جوانان رشید رو میخورد رو فراموش نکنید

از ابتدای شورش 57 حدود 500هزار جوان به بهانه های مختلف اعدام شدن که اکثرشون جرمشون فقط نداشتن اعتقاد به فرهنگ روستایی رزیم بوده به هر حال این نسل کشیه و باید براش پرونده در محاکم بین المللی باز بشه به خانواده های داغدار تسلیت میگم واقعا حیفه که سرمایه های ما اینطوری بخاطر دین(فرهنگ روستایی) دارن کشته میشن دین خودش خطرناک ترین ماده مخدره واونه که مردم به سمت مصرف مواد مخدر سوق میده قاچاقچیان واقعی آخوندان ودینفروشان هستن شیشه وکراک وتریاک هم همون مذهب شیعه (فرهنگ روستایی)است.مذهب دژخیم توده هاست
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای تبریزی اینکه در ایالات مختلف ایران جوانان در شهرها و روستاها دارند کم کم بصورت خودجوش وبا مطالعه و مشاهدات شخصی خودشان نه فشار از بیرون از مذهب تشیع(فرهنگ روستایی) میبرند ودنبال هویت بومی وشخصی خود ونیاکانشان میروند وازطرف دیگر با مظالعه فلسفه سیاسی ناسیونالیسم مربوط به هویت خویش را برمیگزینند نشانه گشترش شهریگری و وارد شدن خودجوش مردم به ساحت شهری است یعنی از ساحت روستایی بودن رعیت حکومت بودن وبنده خدا بودن وآل علی بودن به ساحت شهریت و ملیت وارد میشوند این گرایش ها در ایالات کاملا نشانه عروج جوانان از دوره شریعت به دوره ایدئولوزی است که هرچند دارد خیلی دور اتفاق می افتد

ولی روندی است که باید طی شود واین هم بخاطر دخالت کشورهای بیگانه و دشمن بوده که ما مردم ایران را به زور و چماق در دوره روستاییگری تابحال نگه داشته بودند اینکه یک جوان ترک در آذربایجان بجای فکر کردن به علی و حسین قهرمانان دوره روستاییگری به بابک و ستارخان و پیشه وری میرسد کاملا نشانه رشد طبیعی آن جوان است که علیرغم فشار حکومت مرکزی که هنوزدر دوران ماقبل شهرنشینی سیر میکند این جوان به حوزه ایدئولوژی و تبیدل شدن از رعیت به شهروند رسیده واز امت به ملت این ها نشانه های خوبی است و نشان از پیشرفت شهریگری در ایران است مهم نیست از دل ایران روستایی امروز چند حکومت شهری وملی دربیایند با اسامی دیگر مهم این است همه مردم این ایالات تبدیل به شهروند شده اندو بجای دین(فرهنگ روستایی)ایدئولوزی وفرهنگ بومی خودرا دارند.انتر ناسیونالیسم مال خیلی بعد تر است ما الان خیلی عقبیم و باید مراحل تاریخی را گام به گام طی کنیم ولی زمین و طبیعت مادر همه ماست وهمه مان باید از زمین و پاکی و سبزی ان حفاظت کنیم .
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، آ. ائلیار، در ارزیابی فراگیر در سرتاسر جهان و همه تاریخ بشریت پدیده ای به نام ناسیونالیسم جز زهر کشنده هیچ نیست چرا که تاریخ نشان نداده است که در سایه ناسیونالیسم کسی به پیروزی رسیده باشد..........

دوست گرامی، آ. ائلیار، در ارزیابی فراگیر در سرتاسر جهان و همه تاریخ بشریت پدیده ای به نام ناسیونالیسم جز زهر کشنده هیچ نیست چرا که تاریخ نشان نداده است که در سایه ناسیونالیسم کسی به پیروزی رسیده باشد. در کجای تاریخ یک رهبر یا یک رژیم یا یک کشور با ناسیونالیسم و اندیشه های ناسیونالیستی به پیروزی رسیده اند؟ آیا ناسیونالیست هائی مانند: ناپلئون بناپارت،آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی، اسلوبودان میلوشوویچ، صدام حسین و.....پیروز شدند یا شکست خوردند؟ اکنون همه جهانیان به این هوده رسیده اند که تک میهنی (اینترناسیونالیسم) بهترین چاره برای همه جهانیان است. یعنی برپائی کشوری به نام کره زمین برای نژادی به نام انسان و زبان نیز ابزاری برای ارتباط با انسان ها هست و جز این ارزش دیگری ندارد و همه چیز نشانگر این است که در فرجام تاریخ تنها یک کشور در جهان خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است و همۀ مرزها در جهان رو به نابودی هستند و همه جهان به سوی تک میهنی (اینترناسیونالیسم) می رود. برای نمونه در اروپا که واحد پول بسیاری از کشورهای آن یکی شده است (یورو) چیزی به نام مرز میان این کشور و آن کشور معنای خود را از دست داده است و ناسیونالیسم و نژادپرستی و زبان پرستی و دیوارکشی های هیتلری میان سرزمین های گوناگون به پایان عمر تاریخی خود رسیده اند و هر کشوری که زودتر به روند جهانی شدن (globalization) و تک میهنی (اینترناسیونالیسم) بپیوندد کمتر زیان خواهد دید و هر کشوری که دیرتر به این روند بپیوندد بیشتر زیان خواهد دید. از این روی اگر کسی پیرو اندیشۀ خردمندانه باشد پان کردیسم، پان ترکیسم، پان فارسیسم، پان عربیسم، پان آریانیسم، پان هلنیسم، شوونیسم، فاشیسم، نازیسم و همۀ پان های رنگارنگ دیگری را که چهره های گوناگون پدیده ای کهنه و مرده و پرتاب شده به زباله دان تاریخ به نام ناسیونالیسم است را رها خواهد کرد و به تک میهنان (اینترناسیونالیست ها) خواهد پیوست. دیدگاه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) ایرانی را کسی می داند که در درون مرزهای ایران زندگی می کند و شناسنامه ایرانی دارد و زبان و نژاد نشانه برتری هیچکس بر دیگری نیست و اگر چند تن از چین یا کانادا یا آلمان یا سرزمین های دیگر به ایران بیایند و شناسنامه ایرانی بگیرند و در ایران زندگی کنند آنها نیز ایرانی به شمار می روند و این معنای خردمندانه و اینترناسیونالیستی ایرانی بودن است. دوست گرامی، آ. ائلیار، شما می گوئید: (.....در شرایط حاضر در ایران ناسیونالیسم در کل و جزء ارتجاعی است، هم ناسیونالیسم آریایی و هم غیر آریایی و سد راه تحقق انقلاب دموکراتیک.....) اما من به شما می گویم: ناسیونالیسم نه تنها در ایران بلکه در سرتاسر جهان زهر کشنده است و باید پندار نادرستی به نام ناسیونالیسم را در سرتاسر جهان نابود کرد و از میان برد و اندیشه خردمندانه ای به نام تک میهنی (اینترناسیونالیسم) را جایگزین کرد. البته من با کسی برای ناسیونالیست بودن دشمنی ندارم و کسانی را که پان آریا و پان ترک و پان کرد و پان عرب و.....هستند دوست خودم می دانم اما دوستانی که باور آنها با باور من یکسان نیست. از این دوستان نازنین خودم هم که دیدگاه های ناسیونالیستی دارند می خواهم با نگرشی به همه تاریخ جهان در دیدگاه های خود بازنگری کرده و به تک میهنان (اینترناسیونالیست ها) بپیوندند.
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظرم آقای قره جه لو به نقطه حساسی دست گذاشته اند، زیرا از محتوای بسیاری از کامنت ها معلوم می شود که کسی جواب منطقی، جوابی که سبب مطرح شدن، و تفکر درباره معضلات جنبش ملی در آذربایجان شود واهمه دارند و یا نمی دانند که این معضلات اصلا کدامند! لذا موضوعات نا مربوطی که نسبتی با مضمون بحث مقاله آقای قره جه لو ندارد را پیش می کشند تا اصل مسئله فراموش شود. بنظرم بسیاری از کامنت نویس ها بیشتر از آنکه قادر به ارائه بحث و دیالوگ در این باره باشند می خواهند به اصطلاح حریف را از میدان بدر کنند. و این به معنای در جا زدن عقل و شعور و میدان داری احساسات و غریزه ی کور است

نوشته شده توسط: Anonymous

[ ایرانگلوبال به دموكراتهاي ليبر... : 1- جناب! برای خودت اسم انتخاب کن. 2- نویسنده مقاله کلمه "جاسوس" ننوشته. از زبان او دروغ ننویس! 3- نویسنده ننوشته " دهها هزار نفر" باز هم دروغ ننویس! 3- کامنت لازم است مربوط به مقاله باشد . ! 4- کامنت شما به دلیل دروغ نویسی از زبان نویسنده اصولا باید حذف شود. ولی برای توجه نویسندگان کامنت میماند.]

نوشته شده توسط: Anonymous

pappak جون اگر یک کمی هم فک پائینی ات را این ور آن ور به پیچانی بدون کوچکترین لحجه فارسی قیرلیداتماخ میکنید و همه باور میکنند از جد هفتم فارس فارسید.اوغلان سن آللا اتیمیزی توکمه.

نوشته شده توسط: Anonymous

مدیران محترم سایت ایران گلوبال آیا می دانید مقاله چه کسانی را منتشر می کنید؟ می دانید این یاشار گلشن کیست؟ لطفا به بلندگوی عمال رژیم تبدیل نشوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

كمونيستها در تنبيه جمعي از ازل استاد بوده اند. يك نفر بنام تروتسكي را در زماني كه بعنوان مهاجر سياسي در مكزيك زندگي مي كرد، با تبر كشتند. قاتل را كه به سفارش كا گ ب مرتكب اين جنايت شده بود به مقام "قهرمان خلق اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي" به عرش رسانيدند. (تا اينجا مقايسه كنيد كه اگر جمهوري اسلامي قاتل كاظم رجوي، شاپور بختيار يا عبدالرحمن قاسملو را "قهرمان امت اسلامي" اعلام مي كرد، چه احساسي به آدم دست مي داد)

از اينجا به بعد سناريوي اقاي قرجه لو شروع مي شود. به مدت سالهاي مديدي مخالفات سياسي واقعي و قربانيان سيستم اتهام زني بي پرواي شوروي، در سرتاسر آن كشور پهناور از مرز ژاپن تا مرز فنلاند به اتهام "تروتسكيست" بودن، متهم، محاكمه و اعدام شدند.
حال فردي با نام مستعار "مهران بهاري" چيزهايي نوشته است. گويا او هم خودش جاسوس است هم يك شبكه است و هم اين شبكه طرفداراني دارد. علت هم گويا پركار بودن وي است. گويا چون دوستان اقاي قراجه لو در عرض 30 سال هركدام حدود 6 الي 20 نوشته بيشتر ندارند، كسي بيش از اين حدود نوشته بايد بيش از يك نفر بايد باشد! اين زنجيره ادعاهاي پي در پي هركدام براي اثبات محتاج سند، محكمه، وكيل مدافع، دادستان، هيئت منصفه در يك نظم دموكراتيك و قانوني است.

ليست مختصر اتهامات با ادبيات حزبي اقاي قرجلو به نقل از مقاله آقاي شاملي (از دوستان سابق همين آقاي قرجه لو) اين است: "به انحراف کشاندن حرکت ملی-دمکراتیک آذربایجان، "نجات جمهوری اسلامی"، "شبکه ایی که در تاریکی کمین کرده"، "جا انداختن سیاست انحرافی و عمیقا ارتجاعی"، "شبکه مهران بهاری"، "اشباه مجهول الهویه"، "شبکه لو رفته"، "امام غایب"، "ادعاهای انحرافی"، "خانه اشباح"، "شیادی"، "دنائت ها و پستی ها"، "دشمنی با چپ"، " نفرت پراکنی در بین ملیتها"، " رو در رو قرار دادن خلق آذربایجان با خلق فارس" و...!

آخر برادر شايد تروتسكي همان بود كه مي گفتيد ديگر انتساب دهها هزار نفر به "شبكه" وي چه داستاني است و چه توجيهي دارد؟ كمي از فضاي كشورهاي دمكراتيكي كه در آن تنفس مي كنيد تأثير قبول كنيد. اخر اين سي سال را در اين كشورها مشغول چه كاري بوده ايد؟ تخته سنگ هم در 30 سال از محيط خود تأثير مي پذيرد.

نه جمهوري اسلامي و نه شوروي و آلمان هيتلري هيچكدام وجود چيزي بنام "مخالف" را معترف نبوده اند. اين سيستمها "مخالف" ندارند، "دشمن"، "جاسوس"، "توطئه گر"، "معلوم الحال"، "مجهول الهويه" و از اين چيزها داشته اند.

اقاي قرجه لو باور كنيد كه نه در آذربايجان و نه در ايران و نه در كشوري كه شما زندگي ميكنيد، همه مثل شما فكر نمي كنند و به صرف اين تفاوت فكري نه دشمن شما هستند و نه "شبكه" يا "شياد"، "اشباح" و شبيه آن. قبول كنيد كه در اين دوران، نادر كسي به رژيم بشار اسد مثل شما نگاه ميكند، تنها افراد معدودي بر روي اين كره خاكي احزاب سوسيال دموكرات اروپاي غربي را "امپريالسيتي" (!؟) مي نامند. اما اهالي كره زمين نه "دشمن" هستند نه اعضاي "شبكه" (تروتسكي يا بهاري) لابد بعداز چندي هم نوبت كشف "شبكه تابستاني"، "شبكه پائيزي" و... از سوي شما و دوستانتان خواهد بود!
با احترامات فائقه
دموكراتهاي ليبر...
نوشته شده توسط: Anonymous

آقایی یونس شاملی بنظر من بهتر است آقای علی قره جه لو همچنان مقالات خود را به فارسی بنویسد و پان ایرانیستهای راست و چپ برد سخنان و نوشته های ایشان را در بین مبارزین حرکت ملی آزربایجان سنجش نمایند

چون این مقالات حرف دل این گروههای راسیست کمونیست و سلطنت طلب و جمهوری خواه و دموکرات تمامیت خواه است که از نوشتار ایشان خارج می شود ما مبارزین ملی در داخل آزربایجان به هیج وجه مسموم سخنان آقای قره جه لو که به فارسی می نویسد و چه آقای غایب مهران بهارلی نمی شویم تمامی نوشته ها و رفتار هم کس در زیر زربین و توجه حرکت قرار دارد مشخصا حرکت هر زمان در حال کسب اطلاعات و پردازش آن به نفع جنبش آزربایجان است حرکت با تمامی مقالات و سخنان این نویسندگان مخالف نیست بلکه از نوشته های انها نیز سود برده است مشکل زمانی ایجاد می شود که خواسته این شبکه ها در تعارض با هدف و خواسته حرکت ملی قرار میگیرد این زمان حرکت جواب آنها را به بهترین شکل میدهد. چهار چوب حرکت در این سالهای اخیر مبارزه با توجه به رخدادهای گذشته وسنجش آن با مبحاس امروزی تعریف جامعه ای دارد. که شناخت و خواسته آزربایجان را در آینده مشخص میکند. اساس این تعاریف عبارت است ا- استقلال آزربایجان جنوبی 2- ملت ترک آزربایجان جنوبی 3- دموکراتیک بودن حرکت 4- عدم گرایش به ایدولوژی خاص 5- عدم شرکت در جنبشهای سراسری که خواهان حفظ نظام راسیست فارس و سلطه آن بر ملت ترک و آزربایجان جنوبی است. بنابرین مقالات این دو و همه دایه داران حرکت قابل کنترل از طرف مبارزین داخلی است به خاطر این است که ترم خلق ترک آقای مهران بهارلی و گرایش آقای قره جه لو به تمامیت خواهان قابل پذیرش برای حرکت نیست. بدلیل رشد فکری و بالا بودن درک سیاسی و دانش ژئو استراتژیکی صاحبان جنبش در تله هیج جنبنده ای با الفاظ زیبا که خواهان کنترل حرکت هستند نخواهند افتاد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم هایده ترابی ممنون از ابراز لطفتان.مثل اینکه دیالو گ دوستانه بین دو ملت غالب و مغلوب هم جوکی بی مزه است بعضی ها چون یک عمر تحقیر شده اند احترام ودوستی ندیده اند هروقت برخوردی انسانی و متمدنانه میبنند حالشان بد میشود به هرحال احترام گذاشتن به افراد نویسنده و صاحب فکر از تمدن است ومن از احترام گذاشتن به زنی نویسنده حتی از قومی غالب نادم نیستم موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

این جنگ زرگری نیست.. یک امتیاز مثبت بدیم به این فرد تا ادامه دهد این علم تاریخ است

احمدی نژاد دریافته است که میخواهند مثل سایید امامی همه گناها را بندازن گردن او ؛و قربانیش کنند. حالا میخواد از آخرین زمان باقی‌ استفاده کند، کاری که خاتمی نتونست بکند را وی بکند باید تشویقش کرد که افشا کند که در مافیای جنایتکار قوّه قضاییه چه خبر است این جنگ زرگری نیست یک امتیاز مثبت بدیم به این فرد تا ادامه دهد این علم تاریخ است :آنتی تز‌ استبداد در درون خودشان

این جنگ زرگری نیست

احمدی نژاد دریافته است که میخواهند مثل سایید امامی همه گناها را بندازن گردن او ؛و قربانیش کنند. حالا میخواد از آخرین زمان باقی‌ استفاده کند، کاری که خاتمی نتونست بکند را وی بکند باید تشویقش کرد که افشا کند که در مافیای جنایتکار قوّه قضاییه چه خبر است این جنگ زرگری نیست یک امتیاز مثبت بدیم به این فرد تا ادامه دهد این علم تاریخ است :آنتی تز‌ استبداد در درون خودشان
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرانپور عزیز،
آیا اگر کسی در پای نوشته شما کامنت بگذارد، باید حتما عکس و آدرس محل سکونت و شناسنامه مادربزرگ و گواهینامه پدربزرگش را هم برای شما بفرستد؟ شما دارید کم کم روی شورای نگهبان را هم سفید می کنید! آیا اینرا که من از حکومت عدل علی دفاع می کنم تنهایی کشف کردید، یا اینکه همکار و دستیار هم داشتید؟ ایکاش لااقل می فرمودید من کدام دینم را با کدام دین دیگر عوض کرده ام که لااقل خودم بدانم فردا به کدام مسجد بروم!؟ در ضمن با کمال صداقت به هوش سرشار و استعداد بی نظیر و قریحه بیمانند شما اعتراف می کنم: شما فقط دو یا سه کامنت از من خوانده اید و این همه اطلاعات در باره من کسب کرده اید، اگر مقاله نوشته بودم لابد شماره کفش و اندازه دور شکمم را هم می دانستید! مشکل اینجاست که شما می بینید با نوشتن این یکی دو مقاله منش شدیدا دیکتاتوری و حتی فاشیستی خود را عریان کرده اید (این فاشیسم که می گویم

فحش نیست. شما کسی را که رهرو قاضی محمد و قاسملو و کومله و دموکرات نباشد کرد نمی دانید، این یعنی عین فاشیسم، می توانید در بروکهاووس یا بریتانیکا یا لاروس بخوانید!) حالا یک رازی پیدا شده و کمی بشوخی و کمی بجدی سربسر شما می گذارد، و شما که از جواب دادن عاجز و در عین حال از خطای خودتان عصبانی هستید، او را به احمدی نژاد و جمهوری اسلامی و غیره و ذلک منتسب می کنید، درست مثل جمهوری اسلامی و شورای نگهبانش که کوچکترین انتقادی را به صهیونیسم و شیطان بزرگ نسبت می دهند. شما شاید دشمن جمهوری اسلامی باشدی، ولی دقت کرده اید که چقدر شبیه دشمنتان شده اید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

ما دیگه از دسته شما خسته شدیم چه قدر عرب عرب میکنی . عرب تو عربستان زندگی میکنه برو چنتا کتاب بخون بابا همش میگی عرب عرب .
مگه ما که تو آلمان ،فرانسه و و و زندگی میکنیم آلمانی و یا فرانسوی هستیم. من خودم آذری هستم اما ایرانی آذری هستم جد و آبادم همین طور خودشون رو معرفی میکردن یعنی ایرانی فارسی زبان هستیم که در آلمان و یا فرانسه زندگی میکنیم و بس. اما اون هموطن ایرانی ما که در جنوب زندگی میکنه هم ایرانی عرب زبان هست. مثله من که آذری هستم که فارسی حرف میزنم و افتخار میکنم . این آرزوی عرب هاست که منطقه رو عرب زبان کنان. اما همه ایران سرایی من است.
درود به همه ایرانی ها از شمال تا جنوب از شرق تا غرب.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای هومن، از عیلامیان دیگر اثری باقی نیست. کامنت شما هم جوک بی مزه ای به نظر می آید، لطفا دست از این ترفندها بردارید و بیش از این به شعور مخاطبان توهین نکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

نژادپرستی نفرت انگیز ایرانی
نوشته شده در آوریل 4, 2012 به وسیلهٔ navidar


نژادپرستی نفرت انگیز ایرانی
نوشته شده در آوریل 4, 2012 به وسیلهٔ navidar

برای من که همواره با انسان های رنگارنگ ازجاهای گوناگون رودررو هستم، خود نیز بسیار مسافرت می کنم و با فرهنگ های گوناگونی آشنا هستم، نژادپرستی پدیده تاره ای نیست. برخی نژادپرست با لفطره هستند (یا بودند)، چون سفیدپوست های آفریقای جنوبی، نامیبیا یا آمریکا نسبت به سیاه پوست ها و یا به اصطلاح سرخ پوست ها، ژاپنی ها نسبت به چینی ها، نازی های آلمانی، فرانسوی و دست نشانده هایشان در جاهای دیگر اروپا نسبت به یهودی ها، عرب های صدر اسلام نسبت به سیاهان آفریقا، قبیله های گوناگون آفریقایی نسبت به یکدیگر و …

برخی نیز بسته به شرایط نژادپرست می شوند، چون دشواری های اقتصادی، بیکاری و ضعف در رقابت و یا برای هدف کوتاه مدتی (انتخابات پیش رو) شعارهای نژادپرستانه علیه یک اقلیت در کشور خودشان می دهند و پس از رسیدن به هدف آن را کنار می گذارند. نژادپرستی هم چون دیگر شکل های تبعیض، رنگارنگ است، هم پنهان است و هم افسارگسیخته و آشکار. در ایران از آنجا که در افکار عمومی بر خلاف جوامع آزاد به این مساله پرداخته نشده، همه اشکال نژادپرستی را می یابی.

تاریخ آلمان، نظام اجتماعی حاکم در آلمان و فرهنگ جاافتاده سیاسی در اینجا انسان را نسبت به پدیده نژادپرستی بسیار حساس می کند. برای کسی که در اینجا زندگی نمی کند، درک این مساله شاید دشوار باشد که به جز اقلیتی کوچک و واپس گرا و یکی دو حزب درب و داغان، مردم آلمان در مجموع نسبت به دیگر مردم اروپا کمتر نشانه نژادپرستی از خود نشان می دهند. جامعه و از جمله مهاجران، روشنفکران و فعالان اجتماعی نسبت به نژادپرستی بسیار حساس هستند و هرگاه از سوی گروه های نئونازی حرکتی ببینند، بدون وقفه واکنش نشان می دهند. هر کسی که در این کشور زیسته باشد، در چنین فضایی تربیت اجتماعی یافته و به نژادپرستی حساس است، البته به شرطی که انسان در زندگی اجتماعی شرکت داشته باشد و تنها به دریافت پول از تامین اجتماعی بسنده نکند. از این رو، با این دیدگاه نمی شود نسبت به آنچه که در ایران در اینجا و آنجا می گذرد، حساس نبود و چشم پوشید.

با چنین پیش زمینه ای، انسان چه احساسی می تواند داشته باشد وقتی می شنود که: «احمدرضا شفیعی، مسئول كمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر اصفهان اعلام کرد که این کمیته با همکاری پلیس و اداره اماکن در روز ۱۳ فروردین از ورود شهروندان افغان به پارک کوهستانی صفه جلوگیری می‌کنند«؟

در این باره بخشی از افکارعمومی ایران که با اینترنت سروکار دارد، دست کم در اینترنت واکنش قاطع نشان داد. همه نسبت به افغان های مقیم ایران و زحمتی که آنها در زمینه های گوناگون برای کشور کشیده اند، بسیار گفته اند و من چیز تازه ای به جز تایید ندارم که بیافزایم. اما من می خواهم این مورد را نمونه قرار دهم و تنها به چند نشانه پدیده زشت نژادپرستی گسترده در افکار انسان ایرانی را بیاورم. نگویید من این جوری نیستم یا همه را جمع بسته ای. معلوم است که همه این گونه نیستند و من نیز نمی خواهم جمع ببندم. اما همه می دانیم که اینها عمومیت دارد و جریان چیست. با اشاره به این که من یا تو این گونه نیستیم، صورت مساله پاک نمی شود.

بسیاری از ایرانی ها، به ویژه از نوع فارسش اعتقاد دارند که از نژاد آریایی هستند. این را شب و روز بدون آن که در باره اش بیندیشند، تکرار می کنند و شرم هم ندارند. با هر کسی هم که حرف بزنی، معمولا درست نمی داند «آریایی» یعنی چه. همه دانشش را جمع بزنی، از چند جمله «اقوام آریایی به ایران آمدند، یک شاخه به هند رفت، آن یکی به اروپا …» فراتر نمی رود. آن را هم پراکنده اینجا و آنجا شنیده است و هی تکرار می کند. این همه به «نژاد» اهمیت می دهد و به تاریخ و گذشته اش مغرور است، یک ایران شناس درست و حسابی تربیت نکرده و ندارد. تاریخش را دیگران (ایران شناسان اروپایی) برایش گفته اند که آن را هم گزینه ای فهمیده است. خوبش را شب و روز بلغور می کند و از کوروش و داریوش و منشور حقوق بشر می گوید، بدش را توطئه دشمن می داند. همان ایران شناس اگر بد بگوید ناگهان می شود دشمن. نمی داند که واژه ایران و آریا و «نژاد آریایی» چندان تاریخچه ای هم ندارد و از زمانی که نازی های آلمانی در زمان رضا شاه (که دوست نازی ها بود) پایشان به ایران باز شد، باب شد. نازی های آلمان نسلشان شصت سال پیش ورافتاد و کسی در آلمان دیگر از این حرفها نمی زند، اما ایرانی هنوز این چرندیات را بلغور می کند.

یکی نیست بپرسد که اگر این همه برای کوروش ارزش قایل هستی، چرا یک سر سوزن چون او با آن چیزهایی که به پایش می نویسی، رفتار نمی کنی؟ اگر به منشور حقوق بشر او (که این نیز دارای تردید جدی است و بحث آن در اینجا کمی باز شده) می بالی، پس این همه نمادهای نژادپرستی در رفتار عمومی کشور چیست؟ از آن تمدن باستانی چه به ارث رسیده است؟

این را می دانم که آریایی به سانسکریت یعنی » برتر». ایران یعنی “Land of Aryans”، عراق یا اراک یعنی “Province of Aryans”. مردمان آن زمان این را در مورد خودشان می گفتند و دیگران را پست می شمردند. به آنها پس از هزاران سال اشکالی نیست. سخن با امروزیان است.

هر زمان در ایران به جایی می روی و سخنی از آلمان می آید، اینها را می شنوی: «آلمانی ها هم مثل ما آریایی هستند.» «ما هم نژاد آلمانی ها هستیم.» و همیشه این از ذهن من می گذرد: بله، از رنگ چشم و مو و قد و هیکلمان خیلی پیداست که به آنها شباهت داریم! آلمانی هایی که راهشان به ایران می افتد (جهانگرد، متخصص؛ خبرنگار یا دیپلمات) همیشه از شنیدن این حرفها اظهار ناراحتی می کنند. اما گوش ایرانیان بدهکار نیست. ما آریایی هستیم، هم نژاد شما و بس! چند سال پیش که تیم ملی فوتبال آلمان در ایران یک بازی دوستانه داشت، به هنگام پخش سرود ملی آلمان گروهی برخاستند و سلام هیتلری دادند. پس از آن بخش بزرگی ابله تر از اولی ها در استادیوم به سلام هیتلری برخاستند و تلویزون آلمان پخش مسابقه را قطع کرد. در سده بیست و یکم نامش را چه می شود نهاد؟ نادانی است؟ بی اطلاعی است یا حماقت؟ هر چه می خواهید نامش را بگذارید! البته فراموش نکنید که ایرانی اعتقاد عمیقی به این دارد که هوشش از دیگر مردمان بیشتر است.

در آلمان هرگاه شانس د اشتم و با نازی های اصلاح ناپذیر (که هنوز زنده بودند) و یا نئونازی های امروز (که خیلی هم طرفدار احمدی نژاد هستند) حرف می زدم، با روحیه یک آدم حقیر و بدبختی روبرو می شدم که فلاکت و عقده حقارت از همه حرکات و رفتارش می بارید. به روشنی می گویم که بسیاری اوقات همین احساس به من دست می دهد وقتی یک ایرانی با حرارت از گذشته تاریخی آریاییش سخن می راند و دیگران را پست می داند.

نگاهی به بریده ای از هفته نامه «ایران باستان» ارگان فاشیست های ایرانی در سال 1312 بیندازید. شباهت آشکار نیست؟ از همین جاها شروع می شود این چیزها:

ایران یک کشور چند ملیتی و چند فرهنگی است و در مقایسه با کشورهای همسایه اش کمتر درگیری داخلی ملی دارد. اما درونش پر است از تبعیض های گوناگون نژادی، مذهبی، جنسی، ملیتی، …تبعیض نسبت به سنی ها، زرتشتی ها، درویش ها، کردها، بلوچ ها، ترکها، بهایی ها، تبعیض نسبت به زنان، هم جنس گرایان، … مشکلات یکی دو تا نیستند.

نژادپرستی ضد عرب خود را در چارچوب اسلام ستیزی نشان می دهد. می گویند: اسلام دین عرب هاست و وحشی است و … ما دین زرتشت داشتیم، گفتار نیک، پندار نیک … اگر از گوینده این حرفها که شمارشان هم کم نیست، بخواهی ده دقیقه در باره دین زرتشت برایت بگوید، بعد از پنج جمله به روغن سوزی می افتد. اما در این که عرب سوسمار خور است و اسلام دین شلاق و سنگسار است، کم نمی آورد. اگر برایش توضیح دهی که دین شیعه بیشتر یک دین ایرانی است تا عربی و پر از عناصر ایرانی، اسمش اسلام است ولی بخش شباهتش با اسلام سنی شاید ده درصد هم نباشد، دیگر کامل تعطیل می شود. تازه اگر حاضر باشد گوش دهد و ناسزا نگوید.

ایرانی مسلمان، «اهل کتاب» را قبول دارد و تا این حد سوادش می رسد که مسیحیان و یهودیان «اهل کتاب» هستند. در این تقسیم بندی تبعیض آمیز یعنی بقیه اصلا داخل آدم نیستند. همین خودش پر از تبعیض است. حال اگر کارگر ایرانی ارمنی اهل کتاب برای کار به خانه اش بیاید، ظرفی را که دست زده، هفت بار آب می کشد تا نجسی اش برود. تازه لطف کرده چون معتقد است که ارمنی ها آدمهای خوبی هستند. حالا بیا مثلا از هندی ها برایش بگو!

افغان ها سالهاست در ایران سخت ترین کارها را انجام می دهند. این را هر ایرانی بدون تردید باور دارد. اما تنها کافی است یک مورد جنایت از یک افغان سر بزند. دیگر این می شود که همه می دانیم. دم خروس نژادپرستی آشکار می شود. هزاران هزار ناسزا و توهین برای افغان ها دارد که آنجا که لازم باشد، نثارشان می کند. تازه افغان هم هم زبانش است، هم همدین و هم نژاد! از عرب سیاه پوست خوزستانی که از خود او بیشتر در این سرزمین زندگی می کند، می پرسد: اصلیت تو از کجای آفریقاست؟

انسان متمدن در برابر کار خلاف تنها زمانی که متهم از سوی دادگاه محکوم شد، نسبت به آن شخص اظهار نظر می کند. اما ایرانیان متمدن دو هزارو پانصد ساله به این چیزها کاری ندارند. ورود افغان به پارک ممنوع است، عرب سوسمارخور است، هندی بو می دهد، مسیحی نجس است؛ بهایی فلان است و آفریقایی بهمان! جالب این است که وقتی با استدلال می خواهی با این چیزها مقابله کنی میگویند: ای بابا اینها منظوری ندارند، جدی نیست، اطلاعاتشان پایین است. انگار نژادپرست های جاهای دیگر از همین جاها شروع نکرده بودند.

این تصویر از هفته نامه فاشیستهای ایرانی»ایران باستان» در سال 1312 است. متن را در باره «اهمیت آشنایی به نژادها» را که بازگردانی است از نوشته های آلمان هیتلری را خود بخوانید. تلاش خواهم کرد آنها را به مرور و خوانا تا آنجا که مقدور باشد، در اینجا بیاورم. این مجله ها بسیار فرسوده هستند و کار با آنها دشوار. در اینجا صلیب شکسته زیر «فروهر» را هم داشته باشید.

هنوز راهی دراز در پیش داریم!

در نوشته آینده بخشی از روزنامه های سال های 1312 شمسی را می گذارم تا ببینید ایران در زمان رضا شاه با چه کسانی رفیق بود و فضای رسانه ای ایران آن سالها چگونه بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرانپور جواب مزدوران" امپراطوری ال علی و دهاتیان" را نده ما از نزدیک شاهد بودیم انها چگونه غیبی درایران در کنکور قبول میشدند وغیبی در کلاس حاضر میشدند و غیبی نمره میگرفتند ولی هرچقدر این مزدوران دهاتی آل علی بیشتر نمره میگرفتند از دانشجویان شهری که درسشان هم خوب بود در کلاس ها بیشتر غیب میشدند و خبری ازشان نمیشد کلا این دهاتیان همش غیبی هستند از زمانی که بعد از اصلاحات ارضی شاه شیعه سابق از روستاها غیبشان زد بعد یکدفعه در تلوزیون روستایی بعد از شورش 57رئیس جمهور دیده شدند و رهبر و سردار همش غیبی هستند یا غیب میکنند امام ترسویشان هم غایب است همیشه و غیبی ایران را اداره میکند این افراد خائنین به کشاورزی و دامداری هستند و اصلا ارزش جواب دادن ندارند

تمامشان بعداز رفتن سپاه باید برای کار مولد در قطارهای باربری به روستاها عودت داده شوند و در روستاها حکومت فدرال محلی "آل علی ودهاتیان 2 "را ادامه دهند..اینهم سهم اینان از فدرالیسم ودموکراسی ما تازه زنده هم میمانند .
نوشته شده توسط: Anonymous

شما بدون آزربایجان جنوبی به هر کجا که می خواهید بروید بهتر است دارودسته خود را در پناه ولایت فقیه و ولایت فقیه را در پناه خود نگهدارید چون این آخرین حکومت متمرکز و راسیست فارس در ایران حواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا يا خانم "رازی"، به‌ روی چشم اين پرسش شما را هم پاسخ می‌دهم، به‌ آن شرط که‌ از حجاب ابداعی حکومت اسلامی بدرآئيد. شما که‌ از حکومت عدل علی دفاع می‌کنيد و چون آقای تجری با تغيير مذهبتان در آن مجلس پليدان و آن دانشگاه‌ مولد دانشمندانی چون آقای تجری و احمدی‌نژاد به‌ نوايی رسيده‌ايد، چرا خود را مخفی می‌کنيد؟! يعنی حکومت شما ارزش اين را ندارد قائم به‌ ذات و با نام و مشخصات خود از آن دفاع کنيد؟ تا آن لحظه‌ که‌ شما از زير چادر بيرون نيامده‌ايد، تنها اين قدر که‌: آری، می‌توان به‌ زبان کردی سخن گفت و ضدکرد بود، می‌توان به‌ زبان فارسی سخن گفت و ضدايرانی بود...

آقای گروسی، خيلی جالب است، طرفداران حکومت ناب محمدی برای بی‌آبروکردن مخالفان خود آنها را به‌ روزنامه‌ی کيهان، اين تريبون اصلی رژيم و ارگان وزارت اطلاعات آن نسبت می‌دهند! جدی رژيم بايد به‌ چنين طرفدارانی افتخار کند.
در ضمن اگر با همان قاموس روزنامه‌ی کيهان به‌ مخالفان رژيم حمله‌ شود، اين کيهانی نيست؟!
روزی به‌ يکی از دوستان آلمانی‌ام که‌ وکيل دادگستری است و به‌ ايران سفر کرده‌ بود، صحبت می‌کردم. وی می‌گفت: "من در تعجم اين رژيم چگونه‌ بر پا مانده‌ است؛ حتی پاسدارهايش لب به‌ شکوه‌ می‌گشايند." من اضافه‌ کردم: "آری، می‌دانم، حتی آنهايی که‌ از آن زرتزاق می‌کنند، شهامت اين را ندارند، رک و پوست‌کنده‌ از آن دفاع کنند، چه‌ برسد به‌ مردم."
نوشته شده توسط: Anonymous

""" تکمیل خط آهن باکو، تبلیس ، قارص و تاثیر آن بر منطقه """ با این پروژه مهم نه تنها آذربایجان به طور مستقیم به دریایی سیاه وصل خواهد شد بلکه کشور هائی مثل قزاقستان، چین، تورکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان... با اتصال به این خط آهن در کمترین زمان به اروپا وصل خواهند شد، این پروژهٔ "" احیای جاده ابریشم "" است، "" روح کارافرینی یا the spirit of entrepreneurship تورکان """ و در مرکز آن آذربایجان نقش برجسته را در "" هدایت قفقاز و آسیی مرکزی "" به سوی اروپا بر خواهد داشت، همانطور که ترکیه "" لوکوموتیو اقتصاد منطقه را به جلو میراند، آذربایجان لوکوموتیو توسعه اقتصادی منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را به عهده گرفته، هر دو کشور آذربایجان و ترکیه خواهان صلح، ثبات و امنیت در منطقه هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم آزاد
با تشكر از اطلاعات زياد و نتيجه گيري به ظاهر بيطرفانه شما در پايان. اما باور داريد كه مجموعه فعاليتهاي قبلي شما، شما را بعنوان يك فرد از طيف طرفداران سلطنت پهلوي نشان داده است واين مسئله نتيجه گيري بيطرفانه پاياني شما را غير صميمي نشان ميدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک نکته دیگر که نشان میدهد دوستان جمهوریخواه هنوز نگرفته اند که بابا... دوران آن خدابیامرز گذشت.. در ایران بود که شاهنشاه آریامهر فرمان میدادند و رد خور نداشت. اینجا رضاپهلوی زورش به کسی نمیرسد. قدرت این را ندارد که به کسی «فرمان» بدهد که آقا جان هرکی دوست داری برای من تبلیغ نکن که تبلیغ تو از صدتا فحش رکیک تر است. من نمیفهمم چرا درک این قضیه برای دوستان اینقدر ثقیل است! واقعا خیال میکنند که سلطنت طلبان بت پرست هستند و بخاطر منافع مادی دور رضاپهلوی را گرفته اند. برای شان متصور نیست که کسی حتا در درون علاقه ای به نظام پادشاهی نداشته باشد اما آنرا در شرایط حاضر به صلاح کشور بداند. چنین کسانی در میان سلطنت طلبان فراوان هستند. یکی سخیف ترین افرادی که به هواداری شاهزاده در تلویزیونها فعالیت میکند و تکه های ..

فحاشی های کم نظیر و بکرش را در یوتوب گذاشته اند فردی است بنام سعید.. س. که معرف حضور همه کسانی که در پالتاک سابقه دارند هست. حالا مگه میشه به این آدم هتاک حرفی زد و یا حتا خواهش کرد که آقا جان مادرت از رضاپهلوی دفاع نکن. آنوقت است که چاک دهن را بر علیه او باز میکند و نه اینکه انتقاد سیاسی کند که ایکاش میکرد.. مردک بد دهن فحش میدهد! فحش رکیک! خب اصلا در شان رضا پهلوی نیست که به همچه آدمی بگوید که چه بکن و چه نکن. بیکار نیست که یک کاره راه بیافتد دوره از این نفهم و آن کله پوک بخواهد که آقا به نفع من تبلیغ نکن! دیگه این یکی را شماها که درک تان میرسد درک کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

سرکار خانم نویسنده.. سری به وبلاگ من بزنید آدرس آنرا در بالا آورده ام. دو مقاله آخرین یکی در مورد شعبان جعفری یا بقول شماها شعبون بیمخ و دیگری در مورد دکتر مصدق که نویسنده اش دکتر پیروز مجتهدزاده است. ضمنا آخرین آثار علی میرفطروس در مورد مصدق را هم یک نگاهی بیاندازید. از مصدق بت نسازید. مصدق هم یک انسانی بود مانند دیگر آدمهای آن زمان. مثل شاه و بسیاری دیگر از مردان آن دوران دارای محاسن و خودخواهی ها و معایب مخصوص خودش بود. هم او و هم شاه خیر ایران را میخواستند اما هرکدام میخواست به روش خودش کار را پیش ببرد. مصدق با سیاست بازی و حیله و حتا فریب اطرافیانش چون قدرت نداشت و شاه پس از 28 مرداد با دیکتاتوری. همین سخن شما که میگویید مصدق میخواست زمان رضاشاه دمکراسی نوپای

ایران را که از دوران مشروطه بجای مانده بود پاسداری کند نشان میدهد که شما به اندازه چند تا جزوه هم از شرایط جامعه ایرانی در انقلاب مشروطیت اطلاع ندارید. شما و بسیاری مانند شما یک حرفهایی غیر علمی و مطالعه نشده میزنید و شعاری میدهید که مصدق چنین و چنان بود بدون آنکه مطالعه جامعه شناسی سیاسی لازم را در این مورد بعمل آورده باشید و ادبیات هردو طرف درگیری را بدقت مطالعه کرده باشید. کدام دمکراسی نوپای زمان مشروطه؟ آنچه که شما از آن بعنوان دمکراسی نوپا یاد میکنید یک نقاشی ناشیانه از دمکراسی غربی بود که ایرانی آن زمان بطور متوسط فاقد فهم و درک آن بود چه برسد به آنکه بخواهد به آن عمل کند. جای توضیح بیشتر نیست. کتابهای ماشالله آجودانی، علی میرفطروس، ما چگونه ما شدیم از صادق زیبا کلام و چندتایی نظیر آنرا مطالعه بفرمایید یه کم گوشی دست تان می آید. یکی دوتا کتاب از کسروی که اوضاع زمان خودش را شرح میدهد که مردم چقدر عقبمانده بودند را باید بخوانید بعد کلاه تان را قاضی کنید که این مردم همان نبودند که بقول ناصرالدین شاه نمیدانستند بروکسل نوعی از سبزیجات مثل کلم است یا شهری در اروپا. این مردم چه میفهمیدند دمکراسی یعنی چه که مصدق بخواهد از آن پاسداری کند؟ کدام دمکراسی؟ همه برگزیدگان مجلس موسسان بزرگان و خانها و گردن کلفتها بودند و بعدها هم در مجلس شورایملی همین وضع بود. مردم اصلا از حقوق خودشان آگاه نبودند که به اندازه آن گردن کلفت حق انتخاب شدن دارند. و شما خیال میکنید که آن «منتخبین» مجلس موسسان یا سایر قدرتمدران آتی اجازه میدادند که از میان توده مردم کسی به اهرم های قدرت نزدیک شود؟ بحث اش بسیار است که اینجا نمی گنجد اما باید اول مطالعه کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا حتي اسم ما دچار سانسور ...؟ ما دعا كرديم كه خداوند ما از وجود "دمكرات"هايي كمونيست عهد قديم كه در دوران جنگ سرد گير كرده اند و راهي به جلو پيدا نميكنند، حفظ كند. لطفا منتشر كنيد يا نشان دهيد كه كجاي اين كامنت توهين است
[ پاسخ ایرانگلوبال: 1- جناب ! برای خودت اسم انتخاب کن. چیزی که اسم عنوان میکنی اسم نیست. مطالعه کن اسم چیست. 2- اتهام کشتار و توهین: کثافت معده- کور و کر گفتن به دیگری ... 3- کامنت فحش نامه نیست که شما چنین فرهنگی از خود نشان دهید. 4- کامنت خلاف بدون توضیح حذف میشود. 5- به مدیریت سایت هم توهین نکن. توهین شما با سه نقطه حذف شد. کامنتها با وجود یک کلمه توهین و اتهام و تحقیر حذف میشوند. ]

نوشته شده توسط: Anonymous

سلطنت طلبان دلیلی برای حمله به مصدق ندارند. مصدق را یک بار ناک اوت کرده و از قدرت نامشروعش به زیر کشیده اند. او را به تبعید و زندان فرستادند و پرونده اش را بستند. چرا باید دوباره به «تخریب» او بپردازند؟ چه مرضی دارد سلطنت طلب که بخواهد برای خود دردسر بتراشد و امثال این خانم نویسنده و صدها نفر دیگر بخواهند در دفاع از مصدق و آرمانهای او با سلطنت طلبان در بیافتند. اگر خوب بنگریم سلطنت طلب نفعی در این درگیری نمی بیند. آنچه که به تعبیر این خانم و سایر حضرات هتاکی و حمله به مصدق نامیده میشود در اصل یک دفاع و ضد حمله است نه حمله. حمله را . ادامه

حمله را شکست خوردگان انقلاب آغاز کردند. آنها که تابلوی مصدق بدست زیر بال خمینی را گرفتند، حرفهای چرت و واپسمانده او را در پاریس لباس دمکراسی غربی پوشاندند و این قمار ناگوار را بر سر ملت ایران آوردند که خمینی را به قم بفرستند و خود دمکراسی را در ایران گسترش دهند. این حضرات به دلایل گوناگون در رسیدن به هدف شان شکست خوردند. از زیر بار سنگین خجلت این شکست چگونه در می آمدند؟ هرچه گشتند چیزی پیدا نکردند که خبط بزرگ شان را بپوشاند لذا از همان اول انقلاب گفتند خب اگر کودتای 28 مرداد نبود امروز مجبور به انقلاب نمیشدیم! آخه بابا.. پدرت خوب مادرت خوب.. اون کودتا شد.. مصدق هم رفت زیر خاک شاه هم که زد بچاک جاده و مملکت را سپرد دست شماها که میتوانستید همه کار بکنید! یک کلمه بگویید آقا گند زدیم و تمومش کنید! شاه یک گناهی کرد (اگر فرض بگیریم که قیام 28 مرداد گناه بود) و کشور را همانگونه که شاهد بودیم به سال 57 رساند دیگر انقلاب را که او نکرد که! کسی میتواند بگوید که انقلاب 57 نتیجه کودتای 28 مرداد بود که خودش هرگز در تظاهرات ضد شاه شرکت نکرده و در خانه اش تمرگیده باشد. نه اینکه با حرارت تمام برای خمینی یقه جر داده و زیر بالش را گرفته باشد و حالا که ترکمون زده بگوید تقصیر وقایع 25 سال قبل از انقلاب بود. چنین تفسیری خود را به نفهمی زدن است. از همینجاست که کفر سلطنت طلبان که هیچ... کفر هر آدم منصفی باید در بیاید که این چه تفسیر وقایع است که اینها میکنند! خیلی زور داره بگید اشتباه کردیم؟ این که اظهر من الشمس است! اشتباه کردیم معنایش این نبود که رژیم شاه خوب بود بلکه معنی اش این است که راه مبارزه مان را رژیم شاه درست نبود و خمینی انتخاب اشتباهی بود. فقط کمی شهامت میخواد.. مثل آقا محسن کردی که یک هفته پس از جنگ مسلحانه اش فهمید که چه گهی خورده و گفت اشتباه کرده. و بقول آن خانم نازنین نویسنده 30 سال است که نشسته ایم از گهی که بار آورده ایم قاشق قاشق میخوریم (خودم را میگویم حضرات از خود متشکر هرگز اشتباه نکرده اند بخود نگیرند) و عجیب است اگر کسی هنوز قضیه را به مصدق و شاه مسال 25 سال قبل از انقلاب ربط بدهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

مرغ همسايه غازه اين رو از جهت فرح طالبي عرض كردم كه خود را دانشمند سياسي و مبارز نستوه مي داند كه در خارج از سرزمين ما نشسته و به قولي ( بيز عريشته اوخور ) و اين ادعا را مي كنه اگر از همه اون كساني كه در ورزشگاه بپرسيم دموكراسي چي هست نخواهند دانست دوست من اتفاقا صحبت از همينجا آغاز مي شود كه توضيحي كه اراز دادند رو شما متوجه نشديد حركت ملي آزربايجان چون بر پايه مدنيت بوده اتفاقا الان نوجوان 16 ساله آزربايجاني ما از تحصيل كرده فوق دكتراي سياسي خارج نشين بهتر تحليل مي كند چرا كه در بطن موضوع سياسي و در مركز موضوعات قرار داد و به تعبير آقاي احمد طالبي تحليلگر سياسي پيشين وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران كه به قول خودش ملت 42 ميليوني آزربايجان به پيشرفت آزربايجان شمالي حسرت مي خود نيست وقتي ايشان چنين تحليلي از دور و با ظواهر آنچه اتفاق مي افتد برداشت مي كند شما نيز همانند ايشان

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای گروسی بزرگترین کروه قومی مسلح ایرانی همان سپاه است که اتفاقا اکثرشان ایرانی شیعه (روستایی) هستند و به تمامیت ایران هم مثل شما اعتقاد دارند ونیز مثل شما به تمامیت غارت کردن ایران توسط اوباش شیعه و انتقال آن به اروپا و امریکا چون آن کشورها برادر از نظر نزادی با تمامیت خواهان ایرانند که خودرا از"وحشی های شمالی ماورای قفقاز "و همنژاد اروپاییان میدانند و مذهب شیعه را که همان مسیحیت ایرانی-روستایی شده است را قبول دارند که باز به برادران اورپاییشان نزدیک بشوند شما تمامیت ایران را برای شیعیان (روستاییان) میخواهید دیگران دارند قسمت هایی از ایران را که مردمش شرافت بیشتری دارند را از اتش ایران سوزان نجات میدهند حال قسمت هایی که مردم بیخیال یا حکومتی وبا شرافت کمتر دارددلشان خواست در اتش شیعیان و ماورای فلاتیان بسوزند و

نوشته شده توسط: Anonymous

آره فرداهم نوبت شماست شمایی جوانهای مردم را اغوا میکنید و به تیغ هلاکت و انحطاط میکشانیدشان حقتان مرگ است شما که چشم دیدن جوانهای آشنا با آزادگی را ندارید و مفهوم آزادی را فقط در لابلای شهوت خویش زندانی کرده اید و همگان را به این نقش خواستارید .

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس فراوان ازخانم محترم نویسنده وسایت ایران گلوبال متاسفانه من هم چندی پیش با این هواداران پرنس پهلوی درگیری هایی پیدا کردم همیشه میخواستم کدورت های گذشته را فراموش کنم وخاطرات تلخی و دانسته های تلخی که ازبخصوص پدر ایشان وساواک و ارتش شاهنشاهی عمه ایشان اشرف خانم و ولخرجی ها و تجملات رزیم سابق ومهم تر از همه کارهایی که رضا شاه اول و پسرش در راستای خواسته های استعمار برای ترویج روستاییگری و تضعیف فرهنگ شهری داشتند را فراموش کنم و تنها

به احترام کارهای مثبتی که در رژیم سابق در جهت گسترش شهریگری ایرانی انجام شده بود و بخصوص به احترام تلاش های فرهنگی ورسانه ای طرفدران پادشاهی بعداز شورش 57 در خارج انجام شد برای مبارزه با فرهنگ روستاییگری و ترویج شهریگری نوع بیشتر اریایی که واقعا کارهای ارزشمندی بود که خیلی دیر انجام شد کاش از همان زمان که رضا شاه اول که کشور را به زور اشغالگران ترک کرد و به تبعید رفت با نگرانی هایی که از گسترش روستاییگری در زمان پسرش داشت واینهارا قبل از رفتن گفت که میترسم پسرم کاری کند که مملکت دست آخوندان بیفتد (نقل به مضمون) انجام میشد چه بزرگانی همچون شجاع الدین شفا و علی دشتی و احمد کسروی در حیات بودندو میتوانستند در سایه حمایت های حکومت پادشاهی وقت فرهنگ روستایی را در ایران از ریشه بخشکانند شادروان علی دشتی به تنهایی کتاب 23 سال را دراورد مخفیانه وکتاب هیچگاه در ایران چاپ دولتی نشد و شهید کسروی یک تنه ودر کنار یارانش در باهماد آزادگان به جنگ غول فرهنگ روستایی ایران رفت و تلاش های بسیار نمود و بلاخره توسط ده اندیشان از پای درامد بر روان هرسه شان درود میفرستم باری من نیز همواره دوست داشتم پرنس پهلوی را فردی جدااز پدرش ببینم و رزیم سابق و در کنار ایشان در صفی متحد برای حکومتی شهری و بایسته در فلات تلاش کنیم مدتی در یکی از سایتهای طرفدار ایشان مطالبی به جد یا طنز مینوشتم متاسفانه روزی کلیپی از اقایی درباره مصدق گذاشتنذ که عنوان کلیپ مصدق الله بود من براشفتم و این توهین را در صفحه اول سایت که داعیه اتحاد و شورای ملی را داشت برنتافتم و اعتراض کردم که چرا مصدق را میکوبید و توهین میکنید کسی که سردار شهریگری در ایران است و در زمان صدارتش بود که مردم ما حکومت چند حزبی آزاد را با روزنامه های ازاد تجربه کردند از حزب توده چپ تا پان ایرانیست راست و انواع سندیکاها و اتحادیه ها حضور داشتند در پاسخ هم به من هم به مصدق توهین کردند وگفتند برو وبلاگی بزن و انجا خزعبلات بنویس وگفتند مصدق ادمی مرتجع و مذهبی بوده و باعث انقلاب 57 در صورتیکه کیفرخواست مجازات اعدام برای دکتر مصدق و سرتیپ ریاحی موجود است وبرایشان فرستادم که یکی از جرم هایشان تضعیف مذهب شیعه اثنی عشری (فرهنگ روستایی) بوده است .در مقابل افکار و اخلاق و خوی عادت های روستایی در خانواده پهلوی را مستند فرستادم تا ببنیم کدام ده اندیش تر بوده اند مصدق یا خانواده پهلوی برخورد هوادارنشان در داخل و خارج نیز همان برخورد لومپنی ساواکی همیشه بود همان که عصرروز کودتا بامردم داشتند متاسفانه در داخل کشور اکثر طرفداران پرنس پهلوی از اقاشار شهر نشین کم فرهنگ هستند و متمایل به لومپنیسم و ضد روشنفکر زنان خانه دار کتاب ناخوانده وکلا افراد غیر دانشگاهی الکلی و حتی مذهبی شیعه غیر رژیمی رانندگان بنگاه های ماشین دار و بازاریان غیر مذهبی همه شان هم طبیعتا ضد ملی و ضد چپ و ضد روشنفکرند و تمام مسائل سال های گذشته را گردن روشنفکران میاندازند هر چند روشنفکران هم بی تقصیر نبوده اند خلاصه با برخورد خود پرنس پهلوی که نه کودتا را مجکوم میکند نه اعدام های پس از ان وسرکوب احزاب و روزنامه هارا که باعث ظهور جنبش های چریکی شد چون هیچ عاملی جز کودتای انگلیسی امریکایی 28 مرداد باعث ظهور جنبش های چریکی نشد ایشان و خانواده اش تابحال نه بابت کودتا عذر خواهی کرده اند در صورتیکه آمریکا عذر خواهی کرد نه بابت اعدام دکتر فاطمی و دیگر اعدام های بعد از کودتا از نیروهای چپ وملی نه بابت شکنجه ها و اعدام های دهه 30 تا57 از روشنفکران شهری طبیعتا تازمانی که از کارهای گذشته خانواده خویش عذرخواهی نکند و از بزرگان مانند مصدق و دکتر فاطمی اعاده حیثیت نکند واز طریق هوادارنش بخواهد به این حملات ادامه دهد هرنوع اتحاد با ایشان و طرفداران عامیشان غیر ممکن است همانطور که جبهه ملی وحزب توده نیز باید از خیانت هایشان درروستایی کردن انقلاب و خدمت به احزاب روستایی طرفدار خمینی ونوکری انها عذرخواهی کنند خانواده پهلوی نیز باید هرکاری را که در جهت سرکوب شهریگری در ایران کرده اند بابتش عذرخواهی کنند تا واقعا اتحاد شهریگران عملی شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

فکر نکنم شما در آنسوی دنیا ملت ایران رو بشناسید
کلمه ملت ایران هم خوب وسیله ای شده برای حکومت و آپوزیسیون حکومت
ملت ایران با حضور حداکثری در انتخابات
ملت ایران در راهپیمایی علیه بدحجابی
ملت ایران هم صدا با مردم فلسطین
ملت ایران همصدا با دولت و مردم سوریه برعلیه نیروی های تروریست
ملت ایران رهروی راستین مصدق
چیزی که من توی ایران می بینم و جامعه 1000 نفری که من باهاشون برخورد داشتم از مصدق فقط عکسش رو دیدن.
دوران رضا شاه رضا پالانی کورش رضا شاه مصدق السلطنه مصدق محمد رضا پهلوی شاهنشاه آریامهر محمد رضا پهلوی تموم شده اینها شخصیت های تاریخی ما هستن اثر تاریخی ان که توی موزه باید نگه شون داریم نه اینکه تو قرن 21 سیاست خاک گرفتشون رو بکار ببریم.

پیشنهاد من اینکه اگر میخواهید کار سیاسی کنید تعاملتون رو با جامعه ایران بیشتر کنید و از کلمه ملت ایران سوء استفاده نکنید حمله به آثار تاریخی سودی برای ایران نداره دالاس تگزاس و لس آنجلس و پاریس محل قیام بر علیه استبداد خامنه ای نیست محلی برای سرگرم شدن و ادعای کار سیاسی کردنِ ایرانیان خارج از کشور
ایرانیهای برون مرز به حساب خودشون دارن کار سیاسی میکنن نخیر شما خودتون رو سرگرم کردید و بخشی از جامعه داخل ایران درگیر این بازی های <<مسخره>>
البته شماها نیازی به کار سیاسی ندارید شما در یک مملکت آزاد زندگی عادی تون رو میکنید و در واقع تفریح سیاسی میکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

گذشته از لحن گزنده و خشن نوشته آقای ایران پور که نوشته های روزنامه کیهان را به یاد آدم می آورد و واقعا" باید برآن تأسف خورد، ایشان از "جنبش اصیل کردستان" نام برده اند. کدام جنبش برادر من؟! آیا می توانید از لحاظ علمی، تحرکات و فعالیت های گروه هایی با دامنه بسیار محدود و با شمار علاقه مندان و هواداران بسیار محدود در چند شهر معدود کردستان ایران را جنبش بنامید؟ جنبش به لحاظ جامعه شناختی دارای معنا و مفهوم و تعریف است.

دیکتاتوری از همین جا شروع نمی شود به نشان این جنبش اصیل کردستان در شهرهای استان های کرمانشاه، ایلام و شهرهای بیجار گروس و قروه و ... چیست؟ این چه جنبشی است که فقط و فقط خود را محدود به گروه های محدودی در شهرهای شمالی کردستان کرده، ولی ادعای تصمیم گیری برای سراسر کردستان ایران را دارد؟ دیکتاتوری از همین جا شروع نمی شود به نظر شما؟ آیا اگر جمعی با نام و نشان مشخص و واقعی، نقدی بر عملکرد احزاب و گروه های مسلح بنویسند و از تمامیت ارضی و استقلال ایران دفاع کنند و در عین حال انتقادهای خود را نیز به حاکمیت مطرح کنند، باید آنها را ترور شخصیت کرد؟! این گونه می خواهید در ساختار "فدرال" زندگی کنید؟
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

آقای نوری حمزه، لطفا منبع خبر را هم درج کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قره جلو آنچنان غرق در جنبش سبز و نخست وزیر امام باقی مانده بودند که فراموش کرده بودند حتی ذره ای از جنایات این نخست وزیر امام بگویند.البته کسی هم از این رفتارشان تعجب نکرد.چرا که مثل روز روشن هست که چپ ها با خود امام چه معامله ای کردند و طبیعی است اینجا نیز با نخست وزیرش بکنند.(حالا امام نمک نشناسی کرد و جواب خوش خدمتی های چپ ها در آذربایجان را کف دستشان گذاشت مساله ای دیگر است که در این مجال نمی گنجد).آقای قره جلو چپ (از نوع چپ به اصطلاح خودشان ضد آمریکایی) آذربایجان بعد از فروپاشی ارباب بزرگ شوروی از هم فروپاشید و متفکران راستین این گروهها به یک خانه تکانی در افکار قدیمی خود پرداخته و بسیاری شان هم به حرکت ملی آذربایجان پیوستند.کسانی هم مانند شما که طاهرا فرصت نکرده اید نه خانه تانی که حتی تجدید نظری اندک در افکار یخ زده تان بکنید هم اصولا جزو حرکت ملی آذربایجان نیستید که مدعی اش

هم باشید.حداکثر تلاش شما در دران شورش های شمال تهران در حرکت به اصطلاح سبزالهی ها این بود که ملت آذربایجان را تحریک کنید که به جنبش سبزالهی بپیوندند تا به اصطلاح رژیم جمهوری اسلامی ایران ساقط شود و بعد، روز از نو و روزی از نو.اما خوشبختانه مردم آذربایجان، خوب جواب شما تمامیت طلبان مرکزگرای ایرانچی را دادند تا جاییکه شما همانطور که در این به اصطلاح مقاله تان نیز اشاره کرده اید از سر استیصال می خواهید حرکت خودجوش مردم آذربایجان در جدا کردن راه خود از حرکت های مرگزگرایانه ایران گرایانه را به وزارت اطلاعات ایران ربط دهید و این نشان می دهد که همانطور که در مساله بوزقورد در گون آز تی وی پا را از گلیم خود فراتر نهاده و به صدها هزار نفر آذربایجانی که بوزقورد را به عنوان سمبل ترکها به کار می برند توهین کردید اینجا نیز به خود اجازه داده اید که رفتارهای آگاهانه مردم آذربایجان در جداکردن راه خویش از حرکت های مرکزگرایانه را با جسارت و گستاخی به وزارت اطلاعات منسوب کنید.جالب اینجاست که بی تفاوتی فارسها در جریان قیام خرداد آذربایجان (که قبل از مساله سبزالهی ها بود) و همچنین تظاهرات برای نجات دریاجه ارومیه را به کسی نسبت نمی دهید و این نشان می دهد که جایگاه شما در کجاست و سعی بیهوده تان در چسباندن خودتان به حرکت ملی آذربایجان یک طنز مسخره ای بیش نیست.ضمنا مهران بهاری هرگز علیه دکتر براهنی مطلبی ننوشته است و بهتر است حداقل صدات را رعایت کنید که البته ظاهرا انتطار بیهوده ای است.در ضمن یکی از دشمنان اصلی مهران بهاری آقای احمد اوبالی است که شما به عمد اسم آن را هم ننوشته اید.تو گویی گون آز و مهران بهاری در یک جناح هستند و شمای مظلوم هم در جناح دیگر!
راستی جناب قره جلو می شود بفرمایید کلمات مانوس در زبان ترک یآذربایجانی باید چگونه باشد که شما را راضی کند؟! تپره م نامانوس هست و زلزله یا زمین لرزه مانوس؟ تپره م که از ریشه تپره شمه ک (حرکت و جابجایی) است نامانوس هست و زمین لرزه و زلزله مانوس؟ آخر دشمنی با زبان ترکی تا کی؟ لااقل دیگر مقوله زبان را وارد ایدولوژی خود نکنید.انصاف نکنید به شما انصاف نخواهند کرد.این را بدانید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قره جلو آنچنان غرق در جنبش سبز و نخست وزیر امام باقی مانده بودند که فراموش کرده بودند حتی ذره ای از جنایات این نخست وزیر امام بگویند.البته کسی هم از این رفتارشان تعجب نکرد.چرا که مثل روز روشن هست که چپ ها با خود امام چه معامله ای کردند و طبیعی است اینجا نیز با نخست وزیرش بکنند.(حالا امام نمک نشناسی کرد و جواب خوش خدمتی های چپ ها در آذربایجان را کف دستشان گذاشت مساله ای دیگر است که در این مجال نمی گنجد).آقای قره جلو چپ (از نوع چپ به اصطلاح خودشان ضد آمریکایی) آذربایجان بعد از فروپاشی ارباب بزرگ شوروی از هم فروپاشید و متفکران راستین این گروهها به یک خانه تکانی در افکار قدیمی خود پرداخته و بسیاری شان هم به حرکت ملی آذربایجان پیوستند.کسانی هم مانند شما که طاهرا فرصت نکرده اید نه خانه تانی که حتی تجدید نظری اندک در افکار یخ زده تان بکنید هم اصولا جزو حرکت ملی آذربایجان نیستید که مدعی اش

هم باشید.حداکثر تلاش شما در دران شورش های شمال تهران در حرکت به اصطلاح سبزالهی ها این بود که ملت آذربایجان را تحریک کنید که به جنبش سبزالهی بپیوندند تا به اصطلاح رژیم جمهوری اسلامی ایران ساقط شود و بعد، روز از نو و روزی از نو.اما خوشبختانه مردم آذربایجان، خوب جواب شما تمامیت طلبان مرکزگرای ایرانچی را دادند تا جاییکه شما همانطور که در این به اصطلاح مقاله تان نیز اشاره کرده اید از سر استیصال می خواهید حرکت خودجوش مردم آذربایجان در جدا کردن راه خود از حرکت های مرگزگرایانه ایران گرایانه را به وزارت اطلاعات ایران ربط دهید و این نشان می دهد که همانطور که در مساله بوزقورد در گون آز تی وی پا را از گلیم خود فراتر نهاده و به صدها هزار نفر آذربایجانی که بوزقورد را به عنوان سمبل ترکها به کار می برند توهین کردید اینجا نیز به خود اجازه داده اید که رفتارهای آگاهانه مردم آذربایجان در جداکردن راه خویش از حرکت های مرکزگرایانه را با جسارت و گستاخی به وزارت اطلاعات منسوب کنید.جالب اینجاست که بی تفاوتی فارسها در جریان قیام خرداد آذربایجان (که قبل از مساله سبزالهی ها بود) و همچنین تظاهرات برای نجات دریاجه ارومیه را به کسی نسبت نمی دهید و این نشان می دهد که جایگاه شما در کجاست و سعی بیهوده تان در چسباندن خودتان به حرکت ملی آذربایجان یک طنز مسخره ای بیش نیست.ضمنا مهران بهاری هرگز علیه دکتر براهنی مطلبی ننوشته است و بهتر است حداقل صدات را رعایت کنید که البته ظاهرا انتطار بیهوده ای است.در ضمن یکی از دشمنان اصلی مهران بهاری آقای احمد اوبالی است که شما به عمد اسم آن را هم ننوشته اید.تو گویی گون آز و مهران بهاری در یک جناح هستند و شمای مظلوم هم در جناح دیگر!
راستی جناب قره جلو می شود بفرمایید کلمات مانوس در زبان ترک یآذربایجانی باید چگونه باشد که شما را راضی کند؟! تپره م نامانوس هست و زلزله یا زمین لرزه مانوس؟ تپره م که از ریشه تپره شمه ک (حرکت و جابجایی) است نامانوس هست و زمین لرزه و زلزله مانوس؟ آخر دشمنی با زبان ترکی تا کی؟ لااقل دیگر مقوله زبان را وارد ایدولوژی خود نکنید.انصاف نکنید به شما انصاف نخواهند کرد.این را بدانید.
نوشته شده توسط: Anonymous

باتشکر از خانم محترم نویسنده به عنوان کسی که خودم و پدرانم در عیلام متولد گشته ام زیسته ام وکار کرده ام می خواستم چیز هایی ار مشاهدات خودم بگویم که در اهواز ودیگر مناطق اطراف آن از زندگی عیلامیان عرب زبان دیده ام وهمواره درذهنم مانده اند ودقیقا به عنوان یک عیلامی اهوازی خوزی زبان غیر مهاجر و بومی منطقه مینوسم نه فارس طرفدار حکومت تهران واریایی های ماورای فلات.

من در مناطق دیگر فلات نیز زیسته ام ولی قوی تر از زنان عیلامی عرب تا بحال ندیده ام آنها در عمل ثابت کرده اند که از مرد عرب از نظر جسمی و تحمل بدنی هم قوی ترند متاسفانه مردان عرب زیاد دیده ام که اهل کارهای سنگین بدنی نبوده اند وزنان عرب در کنار تربیت بچه و کار خانه کارهای سنگین بدنی راهم انجام میدادند که وظیفه مردان است تصویر زن عربی که کپسول 11 کیلویی گاز را برسر مگیرفت و ازین سو به انسو میرفت برای رتق وفتق امورخانه اش همواره در ذهنم حک شده در کمتر جای فلات مردی را دیده ام که کپسولی را بر سر گیرد در همان زمان مردانی عرب را دیده بودم که تمام غیرتشان در چاقو کشی به عیلامی غیر عربی بود که مثلا به خواهرشان ابراز علاقه کرده بود ولی در حالی که ساعت ها زنانشان کارهای سنگین انجام میدادند ودر کنار کارخانه دستفروشی یا مغازه داری میکردند مردانشان در افتاب لم میدادند و با دوستانشان صحبت میکردند هنوز هم این تصاویر هست گشتی در خشایار اهواز یا کمپلو بزنید این تصاویر بسیار است زنان عرب عیلامی از نظر نژادی و خصوصیات فیزیکی و روحی و اخلاقی جزو بهترین زنان فلاتند زنانی رشید علیرغم سوء تغذیه قد بلند پرانرژی خوش اندام و شاداب و غیرافسرده هستند هنوز هم با اینکه کمترین غذاهارا میخورند جزو بلندقدترین ودرشترین زنان فلاتند ولی متاسفانه بخاطر وجود فرهنگ های ماقبل شهری در اعراب عیلام مانند ازدواج زودهنگام دختر زود باردار شدن وتعددتولدها و کارهای زیاد خانه و بیرون خانه بخاطر اینکه اکثر ما مردان فلات به مشارکت در کار خانه اعتقادی نداریم از هر قومی باشیم عیلامی یا اریایی خیلی زود شکسته میشوند وقتی یک زن 30 ساله عرب را میبینی به اندازه یک زن 40 ساله جاهای دیگر فلات شکسته شده اینکه ستم مضاعف بر زنان عرب بیشتر است اولا خوب حکومت حاکم که خود تحت تاثیر فرهنگ ماقبل شهری عربی است که زنان را کنیز و کالای جنسی مردان میداندهمان فرهنگی که خود عرب هایی غیر شهری بدان اعتقاد دارند و پایبندند ازین نظر همسو با حکومت مرکزی هستند یعنی فشار حکومت مرکزی را تشدید کرده برزنان عرب وارد میکنند چون قانون های حکومت مرکزی با رسوم و فرهنگ غیر شهری اعراب به شدت همسو و همگن است بخاطر همین زنان عرب بیشترین فشار را تحمل میکنند از طرف مردان خودکه طرفدار فرهنگ روستایی عربی هستند که همان فرهنگ حکومت روستایی حاکم است متاسفانه تعصب و لجاج بر فرهنگ روستایی عربی در مردان عرب بخاطر تعصبات دینی و قومی و عشیره ای خیلی قوی تر است از مردان دیگر نقاط فلات که یا فرهنگ شهری دارند یا دارند پیدا میکنند طبیعی است که با بالارفتن فرهنگ شهری و خورد شدن فرهنگ روستایی فشار روز بروز کمتر برزنان میشود چه زنان عرب چه زنان غیر عرب امیدوارم مردان و زنان عرب در سراسر فلات روز بروز بیشتر فرهنگ شهری پیدا کنند تا انواع فشارها و تهدیدات برزنها از طرف فرهنگ روستایی کم تر وکمتر شود رشد فرهنگ شهری به معنی رشد قدرت زن ها و اسقتلال اقتصادی سیاسی انها از مردان است وبالارفتن فرهنگ شهری بالارفتن زنان از پلکان قدرت سیاسی و اقتصادی در جامعه است امید وارم دوستان عرب زبان عیلامی ما خودشان همیشه پیشتاز نقد فرهنگ روستایی عربی و معرف فرهنگ شهری و مدرن عربی به عیلامیان ودیگر فلات نشینان باشند و زنان عرب همانطور که برتری فیزیکی خودرا برمردان عرب و غیر عرب ثابت کرده اند برتری های دیگرشان را هم در جامعه شهری آینده و حکومت شهری اینده نشان دهند و به بعضی مردان روستاییفکر عرب ثابت کنند غیرت واقعی در تلاش و کار برای خانواده وسرزمین است نه چاقو وقمه کشی برای جوانی که نامه ای عاشقانه برای فامیلشان فرستاده .
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم فرح طاهری میدانید چرا حرکت آزربایجان جنوبی رو به جلو حرکت میکند و مثل بقیه جنبشها افول نمی کند جریان سبز یا دیگر جنبشها را در نظر بگیرید که چطور مقطعی و گذرا بودند و با دستگیر رهبرنشان باقی مانده اشان به خارج فرار کردند و عملا با آنهمه تبلیعات مدییایی کاری از پیش نبردند فعالیت دیگر ملل تحت ستم در این کشور نیز همین طور است چون فعالیتشان گروهی و گهگاه مسلحانه است با انواع روشها مورد سرکوب قرار میگیرند. اما جنبش آزربایجان جنوبی چون بر پایه اصول مدنی و دموکراتیک و با بدنه راهبردی صاحب دانش ملی است میدان را ترک نکرده است و رفته رفته قدرت مند میگردد اصولا حرکت ملی آزربایجان در فعالیت نوین آن از دانشگاه ها شروع و با درایت کامل در داخل توده ملت نفوذ پیدا کرده است و وقتی ملت و به قول بعضی از خواص عوام چیزی را درست تشخیص دهند خواهان آن می شوند و آن فکر و تئوری را به عمل تبدیل می کنند

اما در مورد آمار در استقلال طلب بودن آنها شک نکن چون با شعار و عملشان آن را نشان میدهند اما درمورد نماینده بودن آنها بله آنها نماینده کل آزربایجان جنوبی هستند زیرا از مناطق مختلف و با فهم شور ملی و با پلاکارتهایی که اسم مناطق خود را نشان می دهد شرکت میکنند منیم سوی داشیم موضوع این است اگر ورزشگاه را رژیم ببندد این حرکت الترناتیوهای دیگری برای حضور در میدان دارد چنانکه مستحضر هستید جریان ترکتور بعد از حرکتهای قلعه بابک پیش آمد شما حجم حضور ملت را با قلعه بابک و دفعات حضور را مقایسه کنید آن موقع نیز در باجویهای اطلاعاتی از ما به رژیم اخطار کردیم که حرکت را به خیابانها خواهیم کشاند و کشاندیم آنهم با قدرت سهمگین که خود رژیم نیز مبهود آن شد. و بدون قطع در حال ادامه یافتن است ما بی صبرانه منتظر هستیم که رژیم مرتکب اشتباه قلعه بابک شود آن وقت سومین مرحله حرکت را شروع خواهیم کرد. حرکت برای خود هدفی دارد شما نیز با گفتن فارس خوب یا بد خللی در حرکت نمی توانید ایجاد کنید در این مبارز ما بر علیه هر دولت چه خوب چه بد بیگانه (فارس) که سرزمین مارا مستعمره قرار داده مبارزه میکنیم و تا رسیدن به مقصود از آن دست بر نخواهیم داشت آیا یک فارس خوب اجازه میدهد که یک دولت خوب ترک سرزمین او را غارت و زبانش را ممنوع کند و مجبور باشد که به زبان ترکی حرف بزند پس مبارزه برای رهایی از خوب و بد استعمار گر می باشد در مورد فردای استقلال آزربایجان جنوبی نگران نباشید اولا دموکراتها در این حرکت در اکثریت هستند و رادیکاتها در اقلیت و این در تاریخ مبارزات ملی و حتی در تشکیل دو دولت آذربایجان جنوبی قابل تشخیص است اما به فرض که فاشیست سر کار آید آن موقع نیز حداقل برای دموکراسی مبارزه میکنیم نه رهایی از استعمار گر فاشیست فارس که حقوق اولیه انسانی را از ملت آزربایجان جنوبی گرفته است
نوشته شده توسط: Anonymous

این کمترین حق ملت ایران است که آقای رضا پهلوی و هواداران ایشان......

این کمترین حق ملت ایران است که آقای رضا پهلوی و هواداران ایشان بپذیرند که در دوران زمام‌داری شاه فقید ایران، جنایت و بیدادگری در ابعاد گسترده وجود داشت و اگر چه ارقام و آمار ارائه شده از سوی خلف ایشان یعنی حکومت ولایت فقیه اغراق آمیز است ولی‌ شکنجه و اعدام مخالفان در رژیم گذشته قابل انکار نیست؛ هرچند جمهوری اسلامی در ارتکاب جنایات علیه ملت ایران گوی سبقت را از همه اسلاف خود ربوده است ولی‌ این دلیلی‌ بر انکار و سر پوش گذاشتن به نقض گسترده حقوق بشر در رژیم پادشاهی نمی‌‌تواند باشد باید بپذیریم که در طول تاریخ ایران؛ حداقل از روزگاری که مظفر الدین شاه رسما پادشاه را سایه خدا بر زمین خواند و پدر فقید رضا پهلوی نیز این لقب و مقام را برای خود محفوظ دانستند تاریخ ایران مشحون از بی‌ عدالتی و جنایاتی بوده که بدست نماینده گان خدا و حکامی که مشروعیت خود را منتسب به خدا می‌‌دانستند در حق ملت ایران روا داشته شده است.آری مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد؛به ما حق بدهید بیم داشته باشیم «حزب سایه الله» با ما آن کند که «حزب الله» کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ba salam va tashakkor!
ba in magalehye kutah va arzeshmand ma ra be heyrtt vadashtid.be omid anke ruzi beresad ke shoma va amsal shoma ma ra hedayat konend.ba sepas dobareh va omid moveffegiat shoma dar kar kheyretan

نوشته شده توسط: Anonymous

مسول کامنتهای سایت جواب و توضیحات مرا به شهلا منتشر کنید جواب توهین را با تحلیل و نقد دادم چون اروپایی نشین و بیخبر از داخل و مسائل طبقاتی فعلی ایران هست بین اروپانشینان و داخل نشینان وزن و مرد فرق نگذارید چرا اورا ضعیف و مرا قوی فرض میکنید توهین او منتشر و توضیح و تحلیل من سانسورمی شود این معنای فمینیسم و ستیز شما با مردی و مردانگی است اگر سایت در قرق فمینیست نماهای روستاییفکر است بگویید ما مردان دیگر مطلب ننویسیم.احترام به زنان نفی مردی ومردانگی نیست.ضعیفه دانستن زنان و ترحم بر انان و سرکوب مردان شهریگری نیست بایک زن همچون یک مرد باید برخورد شود .من از زنان پروایی ندارم همچون یک مرد آنهارا نقد میکنم وباید نقد شوند.باجی هم به انان نمیدهم.