Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کابلی:
عاقلان دانند که :
این اذربایجانی ها بودنند که به یمن و عربستان و سوریه و لبنان و شمال افریقا و تونس و ندلس عربی رفتند یا اعراب بودنند که به همه اینجا لشکر کشی کردنند
یکبار به شما توضیح داده شد که نظریه قفقازی یک نظریه مردود است حتی اگر نگاه کنی جناب عنزابی هم ان را قبول ندارد و اریایی ها را از شمال میداند نه ایران و نه حتی قفقاز
شما جواب این را بده که :
اگر اذربایجانی ها از اذربایجان به عربستان و شمال افریقا و ووو این هاپلو گروپ را برده اند و نه از عربستان به اینجا امده پس چرا
هاپلو گروپ T-M70 در اذربایجان 20 درصد است این هاپلوگروپ متعلق به اعراب شمال شرقی افریقا(حامیان) یعنی کشورهایی چون مصر و اتیوپی است
توجه کن به پراکندگی ان از همان منبع خودات برای اروپا :
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_T_Y-DNA.shtml

ببین بیشترین اش برای اذربایجان و اعراب جنوب عراق است یعنی یک سند دیگر در کوچ دست جمعی اعراب به اذربایجان :
توجه کن:
http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif
حالا توجه کن به مبدا این هاپلو گروپ از افریقا به اذربایجان :

http://3.bp.blogspot.com/-RFDBC3MrhRc/TwSONGTqaEI/AAAAAAAAAKA/tx02k-dvLNs/s1600/E_Snp_Phylogeography.jpg

از افریقا به اروپا:

http://tinypic.com/view.php?pic=2628byo&s=6

.............................
این بهترین سند هست که مهاجرت از یمن و جنوب عربستان بوده که چنین ژنی را با خوداش اورده وگرنه این هاپلو گروپ جز در اذربایجان و میان اعراب شبه جزیره عربستان در هیچ کجای دیگر اسیا نبوده و نیست(مراجه شود به خاستگاه ان در نقشه)
نوشته شده توسط: جمال

جالب است این آ الیار هم مثل چسپ دو قلو بە این زبان اتصالی بند کردە بە هر صورت و زوری باشد میخواهد اصل و نسب را بە سومر برساند قربانت گردم لطفأ بە ما بفرمائید ، 2 ملت اوروپائی ، زبان فینلاندی و زبان مجارستانی خیلی از زبان شما تورک زبان بیشتر هم زبانشان اتصالی هست ملتهای مجارستان و فینلاند را کجای ملت سومر میگزارید ؟؟ در ضمن این جناب آ الیار نقشەی هم همراه این جعل اخیرش ضمیمە کردە پیشنهاد میکنم خوب نگاه کنید دقیقأ تمام مناطقی کە در نقشەی ایشان هست کوردستان نامیدە میشود و کوردها در این منطقە زندگی میکنند از همان مناطق تورکیە گرفتە تا عراق و ایران و سوریە ،، اگر این نقشە را جناب آ الیار مبنا قرار دهند کوردها بیشتر باید سومر باشند تا شما تورک اغوز

نوشته شده توسط: Anonymous

مسول کامنت ها ضمن سلام شما ها خجالت نمکشتد این اسامه بارها به من توهین کرده و بنده را عنزابی (عن = نجاست)خطاب کرده شما ها نوشته های اوره پخش می کنید بنده از ناچاری مقابله به مثل می کنم چون شما ها جلوش را نمی گیرید ولی نوشته بنده منتشر نمی کنیداین سایت را کردید چاله میدان حتما شما ها هم نژاد پرست فارس هستید ببینید .
جناب عنزابی:
داستان شما درباره مهاجرت ها کاملا نادرست است

نظریه تو و عنزابی هم از بیخ غلط است چرا؟
به دلیل اینکه هاپلو گروپ T-M70 در اذربایجان 20 درصد اس
فقط باید به گم خجالت یه کشید انزابی

نوشته شده توسط: Anonymous

تا زمانیکه دوران قاجار برای کسانیکه خود را ترک میدانند حلاجی نشود قضاوت انها در باره انقلاب مشروطه و رضاشاه و محمد رضا شاه فاقد ارزش است .

نوشته شده توسط: Anonymous

بعقیده من اگه قراره به بیرنگی لازم در صحنه مبارزه برای آزادی-برابری در سرزمینمون برسیم، چنین امر مهمی تنها ازدرون یه اتحاد، تشکل، جبهه و ائتلاف میتونه اتفاق بیفته.

اگه یادمون باشه بنی صدر، یعقوبی، برومند، خانبابا، اصفهانی، متین دفتری، سیدجوادی، پاکدامن، شکری، اتحادیه کمونستها، ... به حیث سازمانی و فردی حول میثاق و برنامه حداقل شورای ملی مقاومت تونسته بودن واسه مدتی بیرنگی و همکاری کنن.

بدلیل وجود این تجربه تاریخی، فکر می کنم بدون رجوی رذل و شرکا، اینها توان چنین اتحادی رو دارن. واسه همین اسامی مستقل فوق باید با اتحادی نو حول نسخ اصلاح شده اون متون (و یا متونی کاملاً نو)، زمینه اتحاد سیاسی لازم در داخل و خارج، تبدیل شدن به سخنگوی مبارزات داخل و کور کردن خطوط وابسته و جنگ طلب در خارج و داخل رو کلید بزنن.

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر هزار اشرف یادتون نره!

نوشته شده توسط: peerooz

جناب رضا,
با تشکر جهت اظهار نظر. جهت اینکه رشته موضوع از دست نرود یاد آور میشوم که جناب lachin در کامنت ۷:۱۳ فرمودند " من با افکار پان فارسیستی در یک فرهنگ مالیخولیائی رستاخیزی مخالف هستم که....." در ادامه از اینکه مشابها به شوهر خواهر رشتی ایشان و غیره هم توهین شده است شکایت دارند. و من این کامنت را در تائید باورهای خود دانستم که جوک های اتنیکی " ما " ناشی از بی تربیتی ماست نه به علت نژاد پرستی و یا پان فارسیستی و مثال آوردم که " ما " مانند سگهای حاجی آباد خودی و بیگانه نمی فهمیم. در آمریکایی که مسلما نژاد پرستی وجود دارد به جهت فرهنگ پیشرفته تر (؟) و ادب بسیار بیشتر چنین جوک هایی تحمل نمیشود. و چون ترکی نمیدانم از صاحبنظران ترک زبان پرسیدم که آیا این " ما " شامل آذربایجانی ها هم میشود؟ و بقیه ماجرا. نا گفته نگذارم که کامنت جناب لاچین ۱۸ موافق و ۵ مخالف داشته است. برآورد

من از این تجربه این بود که همه ما با شیشه کبود باورها و تعصبات خود به امور دنیا مینگریم و تنها تفاوت, میزان غلظت و پررنگی این شیشه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

عجب ماجرای جالبی بود!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پیروز، بابت سوء تفاهم پیش آمده من از شما عذرخواهی میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

گاهی چاقی نعمت است و موجت نجات میشود چون وزن الاستیک میشود و ضربه عکس العمل جاذبه زمین را میگیرد. زنها کمتر موثع سقوط می میرند چون استخوان و ماهیچه شان الاستیک تر از نسل حضرت آدم- ارواح الافدا است

E´- Mc2
g- 9,8

نوشته شده توسط: Anonymous

در این شهر گویا چریکی نیست تا کار ی کند که قاضی صلواتی شب عیدش جشن اعدامیان باشد .

محقق زن ایرانی به اعدام محکوم شده است
خبرگزاری هرانا – مرجان داوری محقق و مترجم ۵۰ ساله همزمان با انتقال از بند نسوان زندان اوین به ندامتگاه ری (زندان زنان قرچک) در اوایل بهمن ماه، به اعدام محکوم شده است. یکی از اتهامات خانم داوری عضویت در فرقه عرفانی “اکنکار” است. این حکم اخیرا به او ابلاغ شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مرجان داوری محقق و مترجم ۵۰ ساله، در تاریخ دوم مهرماه ۹۴ با تعطیلی و بازداشت مسئولان موسسه راه معرفت، بازداشت شد.

یک منبع آگاه از پرونده خانم داوری دراین‌باره به گزارشگر هرانا توضیح داد: “موسسه راه معرفت به ریاست آقای زرگر یک موسسه مطالعات متافیزیک بود که قصد راه اندازی دانشکده متافیزیک در شمال کشور را نیز داشت. حتی ساختمان این دانشکده نیز ساخته شده بود که مصادره شده.”

این منبع مطلع در مورد فعالیت‌های مرجان داوری در ادامه افزود: “مجموعه آثار و نوشته های خانم داوری به صورت آرشیوی نگهداری می‌شد تا به طور رایگان در اختیار علاقه مندان قرار گیرد. اما این آثار هنگام بازداشت توسط ماوران امنیتی توقیف شد. خانم داوری خود را به عنوان محققی آزاد و بدون مرز در زمینه علوم باطنی و متافیزیک می شناسد.”

منبع آگاه از این پرونده در پایان در مورد اتهامات و چگونگی صدور حکم اعدام نیز توضیح داد: “از جمله اتهاماتی که در پرونده بود می توان به رابطه نامشروع، اجتماع و تبانی علیه نظام، عضویت در فرقه عرفانی اکنکار به دلیل ترجمه کتاب هایی که انجام داده بود اشاره کرد. صدور حکم اعدام نیز بر اساس همین موارد و ذیل اتهام افساد فی الارض توسط قاضی صلواتی صادر شده است. جلسات دادگاه در روزهای ۲۵، ۲۶ و ۲۷ مهر ۹۵ و نیز ۲۱ و ۲۲ آذرماه ۹۵ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی تشکیل شده بود.”

لازم به ذکر است هرانا همچنین گزارشاتی دریافت کرده که حاکی از صدور حکم اعدام برای آقای زرگر، رئیس موسسه راه معرفت است با اینحال تا زمان تنظیم این گزارش این ارگان حقوق بشری قادر به تایید مستقل این گزارش نیست و صحت آن را کماکان در دست بررسی دارد.
در رابطه با خانم داوری لازم به یادآوری است این زندانی در ۴ اردیبهشت ۱۳۴۵ در تهران متولد شد.

خانم داوری تحصیلات ابتدایی را در انگلستان و در بازگشت به ایران، در مدرسه بین المللی تیزهوشان پارتیان به اتمام رساند. در سیزده سالگی موفق به اخذ دیپلم ترجمه زبان انگلیسی شد. تحصیلات دانشگاهی را با رتبه دو رقمی وارد دانشگاه هنر الزهرا در رشته گرافیک و نقاشی و همچنین تحقیق و ترجمه در زمینه علوم باطنی و هستی شناسی مشرق و مغرب زمین ادامه داد.

از جمله آثار ترجمه منتشر شده خانم داوری می‌توان به «پنجه زمان اثر پال توئیچل ، جوینده اثر فیل موریمیتسو ، تمرینات معنوی اک اثر هارولد کلمپ» اشاره کرد.

وی سال ها به طور متمرکز بر مطالعه و ترجمه علوم باطنی و علوم الهی و اشراقیون پرداخته و به عنوان یکی از محققان موسسه مطالعات و تحقیقات متافیزیک راه معرفت همکاری داشته است. در سال ۸۹ اقدام به ترجمه آثار نویسندگان مکاتب فکری اشراقیون در سرتاسر جهان و گرد آوری و تدوین مجموعه ای در این زمینه نموده بود.

اکنکار (به انگلیسی: eckankar) جنبش معنوی جدیدی است که در ۱۹۶۵ در ایالات متحده بنیان گذاشته شد. این جنبش ادعا می کند با ممارست معنوی ممارست کنندگان را به تجربه آنچه پیروانش «نور و صوت الهی» می‌نامند، قادر می‌سازد.
نوشته شده توسط: Anonymous

چند راه ديگر كه به ياد جناب خرازي نيافتاده است اولا اعطاي حقوق ملتهاي ساكن در ايران و راضي نگه داشتن آنها دوما دست كشيدن از دخالت در امور كشورهاي عربي منطقه وناامن نمودن انهاسوما رسيدگي به وضيعت معيشتي واقتصادي مردم بجاي ولخرجي وكشتن مردم بيگناه در سوريه يمن و..چهارما دوستي واتحاد با كشورهاي منطقه بجاي دشمني
اينها غافل از طوفان داخلي هستند كه هر لحظه مي تواند هستي و وجود اينها را در نوردد

نوشته شده توسط: Anonymous

این تیتر مقاله « نوروزدرجمهوری آذربایجان در شوروی سابق هیچگاه ممنوع نشد » با این قسمت مقاله در تضاد است که نوشته شده « با تصویب و اجرای قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۳۷ تمامی مناسبت ها و تعطیلات مذهبی و ملی بطور کامل ممنوع شدند و به دنبال آن سالها سرکوب چنینی مناسبتهایی حاکم شد.
این ممنوعیت ۲۰ سال حاکم بود. اما پس از مرگ استالین درسال ۱۹۵۳ بطورغیررسمی اجازه داده شد تعطیلات ملی احیا شوند،» یعنی در زمان استالین مراسم نوروز ممنوع شده بود آنهم بمدت ٢٠ سال . و درضمن ما نیز در تبریز هیچ وقت از کلمه نوروز استفاده نمیکردیم فقط از کلمه بایرام استفاده میکردیم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پیروز
1- در بین ترکهای آذری جوکهای تند و تیز زیادی برای مردم ترک شهرها و مناطق مختلف آذربایجان وجود دارد یعنی اینها به خودشان هم رحم نمی کنند اما مردم ایران که ترکی نمی دانند از آن بیخبر هستند. کلا این قوم و قبیله هایی که اینجا بر علیه فارس و ایران متحد شده اند و از تبعیض قومی و نژادپرستی ناله و فغان سر می دهند نه تنها با دیگر اقوام بلکه با خود هم دعواهای قبیله ای دارند. ترکها در طول تاریخ بیشتر از هر قومی همدیگر را قتل و غارت کرده اند اینها رسمشان غارت همسایگان بوده اول از همه خود را غارت کرده اند. کردها بیشتر از همه همدیگر را کشتار کرده اند. سری به کرمانشاه بزنید گله و شکایت آنها از هم را بخوبی متوجه می شوید و ماجراهای های کشتار بی رحمانه شان از هم. در خوزستان هر چند وقت خبر کشته در دعواهای طایفه ای منتشر میشود که اکثرا در بین طوایف عرب است و کمی هم در بین ایلیاتی های

لر و بختیاری. کلا هر کسی امروز از نژادپرستی می نالد خودش بیشتر گرفتار آن است . مسلمانان می روند در اروپا مسجد درست می کنند و دین خود را تبلیغ می کنند اما یک اروپایی جرات ندارد به شهرهای مسلمانان حتی براحتی سفر کند چه برسد به تبلیغ دین. افغانهایی که به همه جا مهاجرت می کنند تحمل چند هزار مهاجر هندی و پاکستانی را ندارند و با چوب و چماق بیرون می کنند. همین ترکهای همیشه طلبکار ایران به هر جایی که بخواهند مهاجرت می کنند اما در چند دهه گذشته که ایران شاهد ورود چند میلیون مهاجر عراقی و افغان بود اجازه ورود یک مهاجر خارجی ندادند. در ورزشگاه ارومیه در یکی از بازیهای والیبال یک نفر با لباس کردی وارد شد بازی را قطع کردند و او را بیرون کردند! در تریکه ترکهای علوی رسما مورد توهین و تحقیر مقامات قرار می گیرند. همین الان می بینید عربها چگونه عرهبا همدیگر را کشتار می کنند
2- درباره مولانا هم که می گویید عمری درترکیه زندگی کرده و تلویحا او را به ترکها بخشیده ای باید گفت ترکیه 100 سال قدمت دارد و تا پیش از آتاتورک مردمان انجا اکثرا غیر ترک بودند. پژوهشگر ترکیه ای بنام عایشه حر در پژوهشهای خود بخوبی به جایگاه تحقیر آمیز لقب ترک در عثمانی اشاره کرده و موارد زیادی از توهین وتحقیر و جوکهایی که مردمان عثمانی درباره ترکها می گفتند اشاره کرده. در زمان مولانا از ختن تا قونیه ایران بوده با فرهنگ و زبان فارسی و جمعیت اکثرا ایرانی. اتفاقا همین مولانا جوکهای زیادی در هجو ترکها دارد. مثلا مولانا از جایی رد میشده بنده خدایی برای ساخت خانه کارگر ترک گرفت بود مولانا می گوید برادر برای ساختن خانه جدید کارگر رومی بگیر برای خراب کردن خانه قدیمی کارگر ترک! و یا در ماجرای داستان درزی و ترک ( ترک خندیدن گرفت از داستان ** چشم تنگش گشت بسته آن زمان)
نوشته شده توسط: Anonymous

آ ائلیار واراولاسان،ساق سلامت اولاسان
متاسفانه امروز پان فارس تمامیت خواه وپان ایرانیست ضد فرهنگ ضد آثارباستانی چه ازنوع شیخی وشاهی آن حاکم است وجنابعالی خوشبختانه اطلاعات کافی ازشهریئری دارید آیا این آثارقابل مصادره به نحوه هخاخامنشیان بود به این صورت نابود می گردید؟
درایام قدیم درخاورمیانه دومرکزبتخانه بوده یکی درآزربایجان شهرئیری درشهرخیاوی ودیکری درشبهه جزیره عربستان این یکی صاحب داردوآن دیگری بی صاحب رها شده است .
ببنیداظهارات شیخیهای گروه درمورد کوروش افراد مانند جنتی،احمدنژاد با گروه خود،خاتمی ورفسنجانی باگروه خود
ویا گروه شاهی این تیب مانند افشاریزدها ، خانلری ؛ تقی ارانی و...که قابل مطرح نیستند.
همه اینها ازیک آبخورتغذیه می گردند حالا به این گروه خزعلی ها لاهیجانی ها کیهانی وشرقی ومشایخی وارجمند اضافه کنید ببنیندچه آش شوری پخته شده که قابل خوردند تا به خودیشان هم نیست .

نوشته شده توسط: Anonymous

در ضمن آقای کابلی آریایی ها نه مال ایران هستند نه مال خاور میانه این ها به منطه مهاجرت کرده اند البته بخش بزرگی از هم وطنان فارس مال ایران هستند فقط زبانشان عوض شده وفارس شده اند قبل از آمدن هخامنشان درایران مردم زندگی میکردند مثل سومریان عیلامیان اینها آلتصاقی زبان بودند آریایی نبودند که شاد باسید انزابی

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیزم آقای کابلی و همشهری های ترک خوبم بعضی افراد مغرض وبی شخصیت سعی می کنند باتوهین جلو نوشتن ما ها را به گیرند اکثر این ها ضد ترک وبخشی هم ارمنی های آذربایجان هستند وترکی را می دانند وقت تان را صرف این ها نکنید تعداد این ها زیاد نیست اولا نوشته های این تیپ آدم ها را نخوانید ثانیا اگر شما را هم خطاب کردند جواب ندهید چون جواب بدهید یک چیز دیگر مطرح خواهند کرد که وقت شما را به گیرند برای جواب گویی به این ها این نقشه اینهاست به تله نیافتید با تشکر انزابی

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران = کوردوفارس نیست
مثلا ماهفت سین نداریم

یدی سین داریم = هفت برکت داریم

بلکه هفت برکت اساسی داریم

1-گوی برکتی = برکتی ازآسمان مانند آینه نمادی ازماه وخورشید روزوشب و قرآن***که سین ندارند
2-سو برکتی = برکت آب مانند آب وماهی ***که سین ندارند
3-حیوان برکتی = برکتی ازحیوانات مانند تخم مرغ ***که سین ندارد
4-آغاج برکتی =برکتی ازدرخت مانند انواع میوه *** می تواند سیب نباشد
5-یئربرکتی = برکتی ازخاک مانند گندم ****که سین ندارد
6-آل - ور برکتی = برکتی خرید وفروش مانند معادله کالا به کالاویا پول کاغذی باشد **می تواند سکه نباشد
7-اکین برکتی = برکتی ازکاشت وبرداشت وپخت وپز که می تواند سرکه ، سمنو ،سماق ، سنجد وسیروسبزه ***مانند انواع آجیل وتخمه ادویجات دو..باشد.
که اگرنبودند پائیزوزمستان را نمی توانیستیم زنده به مانیم
سفره بایرام سفره شکر داریم

نوشته شده توسط: Anonymous

بعقیده من اگه قراره به بیرنگی لازم در صحنه مبارزه برای آزادی-برابری در سرزمینمون برسیم، چنین امر مهمی تنها ازدرون یه اتحاد، تشکل، جبهه و ائتلاف میتونه اتفاق بیفته.

اگه یادمون باشه بنی صدر، یعقوبی، برومند، خانبابا، اصفهانی، متین دفتری، سیدجوادی، پاکدامن، شکری، اتحادیه کمونستها، ... به حیث سازمانی و فردی حول میثاق و برنامه حداقل شورای ملی مقاومت تونسته بودن واسه مدتی بیرنگی و همکاری کنن.

بدلیل وجود این تجربه تاریخی، فکر می کنم بدون رجوی و شرکا، اینها توان چنین اتحادی رو دارن. واسه همین اسامی مستقل فوق باید با اتحادی نو حول نسخ اصلاح شده اون متون (و یا متونی کاملاً نو)، زمینه اتحاد سیاسی لازم در داخل و خارج، تبدیل شدن به سخنگوی مبارزات داخل و کور کردن خطوط وابسته و جنگ طلب در خارج و داخل رو کلید بزنن.

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر هزار اشرف یادتون نره!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب عن سامه من از شما نظر نخواستم من نه نوشته های آدم بی شخصیت و مغرضی مثل شما را می خوانم و نه هم جواب می دهم بنابراین اگر من دنبال روزنامه خواندن باشم روزنامه آدم های درست حسابی را می خوانم نه مال شما وبهتر است شرت را بکنی و نوشته های مرا نخوانی چون من برای تو نمی نویسم و اسمی از تو را نمی آورم .

نوشته شده توسط: peerooz

جناب سازاخ,
ممنون از شرکت در این آمار گیری. متاسفانه جهت درستی آمار حد اقل به ۲۹ نظر احتیاج داریم. اگر دوستان بجای شعار و قبل از آنکه " دیگر کسی نتواند شما را سر جایتان بنشاند." نظر میدادند شاید به نتیجه درستی میرسیدیم. شاد و موفق باشید.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب سازاخ سلام؛

در میان گفته های شما و مصیبت های روزمره مردم کار و تنگدست، آشکارا محرومیت ها و خلاء های هراسناکی وجود دارد که شما آنها را نمی خواهید ببینید. و شاید این حکایت از سیری و تمول زندگی شما دارد.

در حالیکه بزرگترین خلاء کنونی و موجود جامعه ی بشری (( نان، کار و آزادی ست.)) که نان، همچنان در صدر نیازمندی های حیاتی ست که برای بسیاری جزو دست نایافتنی ها بوده و هست. و این پتک گرسنگی سنگین بیشتر، بر فرق سر لااقل بیش از نیمی از شهروندان زحمتکش کار و فقیر ما در ایران و جهان بی رحمانه کوفته شده و می شود.

سبک برخورد شما با زندگی سخت و تلخ آدم های بجان آمده، مثل مثله آن دورگود نشینی ست، که او واقعیت حاکم در درون گود گرسنگان و بیکاران را نمی شناسد؛ و بسیار دور از هستی ناگوار آنهاست. در شرایطی که میلیاردها له و لورده شدگان ساختار سرمایه سالاری اغلب نان را در این گود نمی یابند. چرا؟

اینکه شما شیفته ی چنین ساختار ظالمانه ای شده اید، چگونگی اش بخود شما و جایگاه طبقاتی تان برمی گردد. ولی این دستگاه فاسد، فرتوت و بهره کش جهانی برای کارگران و توده های بی شماری " نان کافی "هم برای خوردن و زنده ماندن نمی دهد و ندارند.

طبیعی ست که این "خلاء" یا " حق ابتدائی زندگی" جز با مبارزه ی پیگیر طبقاتی، سازمانیافته و سراسری 99% ها که بسیار بسیار کمرشکن هم است، هرگز نمی تواند به سادگی سرانجام مطلوب و لازم رهائی از فقر و گرسنگی برسد و نخواهد انجامید. باید آگاهانه و با تمام توان و توام با همبستگی سراسری جنگید.

چرا؟ چون همه ی توان مالی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، صنعتی، تاریخی و کشفیات نوع بشر، و از آنهم مهمتر هرسه " ادیان ریاکار ابراهیمی" و در سراسر جهان در خدمت این "سرمایه" بوده و جان شان به بقای این ساختار پیوند خورده است.

و این سرمایه سالاری جهانی نیز در دست یک مشت قلدر بیمار و جاهطلب و انگل تلنبارشده، و این گروه های جدا از زندگی حقیقی توده ها، بر سریر جهان و کشورها جاخوش کرده، و در همه جا برای بیش از هفت میلیارد آدم تصمیم می گیرند و سرنوشت های آنهای امروز و فردا را رقم می زنند.

و نتایج همین اراده ی مطلق، گردنکش و خارق العاده آنها، وجود این همه جنگ ها، نسل کشی ها، ویرانی ها، فقرو گرسنگی ها و فسادها، فرارهای میلیونی بی سرپناهان و بی خانمامانان و گرسنگان است که شما بهتر از من شرایط کنونی آنها را می شناسید.

همزمان فراموش نکنید که همین جنایتکاران و در رأس آنها امپریالیسم آمریکا و در منطقه ی خاورمیانه ی به آتش و خون کشیده شده توسط رژیم صهیونیست، ایان مادر بسیاری از ویرانگری ها و قتلعام ها هستند که آبشخور هردو همین مناسبات سرمایه داری جهانی ست.

بگذارید بیش از این ننویسم؛ ولی با جمله هائی نوشته ام را بپایان برم:

جناب سازاخ گرامی! تا زمانیکه همچنان " یک کودک در سطح جهان از گرسنگی می میرد" تا آن " هر " ثروتمندی" در سطح جهان یک جنایتکار می باشد.
باسپاس
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

گوشه ای از خیانتهای آخوند مطهری به مردم ایران
سال 1355 مرتضی مطهری به نجف رفته بود و خمینی از او پرسیده بود چه خبر؟ وضع مردم چطور است؟گفته بود مردم از حکومت شاه راضی هستند وضع مردم خوب شده من ته مانده غذایم را به رفتگر محله می دهم نمی گیرد. در حقیقت پیغام ساواک را به خمینی رسانده بود چون مورد اعتماد ساواک شاه بود.
و در خاطرات منتظری آمده است که قبل از انقلاب رئیس ساواک قم بنام کامکار به منتظری پیغام می دهد که رئیس ساواک سپهبد مقدم می خواهد شما را ببیند قراری درمنزل مطهری میگذارند و بهشتی هم آنجا بوده است و سپهبد مقدم رهنمود های لازم را به براي اينكه مملکت به دست مارکسیستها و مجاهدین نیفتد، به آنها داد. یعنی سپهبد مقدم مهرۀ امریکائی میدانسته کجا و به خانه چه کسی میرود مرتضی مطهری دو سره كار میکرد هم با ساواک و هم با مخالفین رابطه داشت و علت اینکه آخوندها دست بالا را داشتند ارتباط با

رئیس ساواک و آمریکائی ها بوده است که خمینی اسم رمز آنرا گذاشته بود امداد غیبی یعنی امام زمان او را بالا برده است ارتباط با از مابهتران را این چنین نشان میداد. آخوندها صاحب انقلابی شدند که نقشی در آن نداشتند بعضی از اعضای شورای انقلاب حتی پایشان بخاطر مخالفت با دیکتاتوری شاه به کلانتری هم نرسیده بود مثل مطهری موسوی اردبیلی سید محمد بهشتی محمد جواد باهنر همکاران رژیم شاه بودند و رفسنجانی و خامنه ای مهدوی کنی روضه خوان های دست دهم بودند که روحانیت مبارز را هم در خانه مطهری تشکیل دادند و با کسانیکه نامشان را ذکر کردم شورای انقلاب را درست کردند قبل از اینکه به خمینی بگویند با امریکائی ها مسئله را حل وفصل کردند میوه چینان شورای انقلاب را تشکیل دادند و بعدا هم از چندین نفر دیگر بعنوان زینت المجالس استفاده کردند که نامشان مشخص است
جنبش اعتراضی به پیش رفت وآخوندها مثل بهشتی و مطهری رفسنجانی خامنه ای باهنر با زدو بند خودشان را صاحب انقلاب دانستند و انقلاب پیروز شد و شاه خائن فرار کرد و خمینی خون آشام به ایران آمد.
نوشته شده توسط: Anonymous

این نگاه رهگشاست٫اگرچه در شرایط موجودو این کلاف سردرگم قدری دیر به نظر آید ولی تنها ره رهایی همین نگاه تواند بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

در نتیجه ناملایمتهای میان هلند و ترکیه، ترکیه تصمیم گرفت تعداد چهل گاو هلندی را از ترکیه اخراج کند. و ترکیه میگوید که خودش قصد دارد گاوهای خودش را پرورش بدهد.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

با تشکر از آقایان محمدرضا روحانی و کاوه جویا .
رژیم زن ستیز و ضد بشری جمهوری اسلامی، ستمگری علیه زنان میهنمان را چند برابر کرده است. باندهای گوناگون حکومت داعش شیعه درتهران به رغم درگیریها، دربرخی زمینه ها وحدت نظرکامل دارند. خط قرمزهایی دارند و هرگز از این اصول و خطوط بنیادی خودشان عبور نمی کنند. ماهیت به غایت زن ستیز آخوند ها یکی از اینهاست. بلند کردن چماق یا روسری یا توسری اولین قدم دراین راستا بود. این شیوه برخورد مادون ارتجاعی و ضد انسانی ناشی از ایدئولوژی به غایت منحط و عقب مانده سردمداران حاکمیت جمهوری اسلامی است. پرواضح است که تبعیض جنسی، سنگ بنای اندیشه قرون وسطایی بنیادگرایی از نوع خمینی خون آشام است.
راستی برای زدودن این لکۀ ننگ وسیاه از جامعه وتاریخ ایران زمین راه دیگری جز سرنگونی تام و تمام رژیم جرم و جنایت و زن ستیزجمهوری اسلامی وجود دارد؟

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

یکی از تئوری پردازان رژیم داعش شیعه، آخوند رذل و مرتجع مرتضی مطهری بود که نوشت:
"زن ومرد دارای دوگونه خصلت و دوگونه روانشناسی هستند. این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی یا تاریخی و یا اجتماعی نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده، هرگونه عملی برضد طبیعت و فطرت، عوارض نا مطلوب به بار می آورد."
درود خلق بر انقلابیون فرقان که این آخوند رذل و کثیف را به هلاکت رساندند و او را به همان بهشتی که می خواست روانه کردند.
و یا آخوند مندیل به سر رفسنجانی، تئوریسن دیگر داعش شیعی در مورد تبعیض جنسی زنان، بر تفاوت اندام و نیروی بدنی در زن و مرد تاکید کرده و میگوید:"در تمامی این زمینه ها، مردها تواناتر و اندازه مغز آنها بزرگتراست. این اختلافات در سپردن مسئولیتها، تکالیف و حقوق موئر واقع میشود."

نوشته شده توسط: Anonymous

اومانیستها برای انجام کارهای فوق العاده و چشمگیر، معمولآ انرژی خود را، از به امید مورد توجه واقع شدن در اجتماع کسب می کنند، اومانیستها دلشان نمی آید قبل از چلاندن آخرین قطرات سود از لباسها و کفشها و دیگر وسایل و ابزار فرسوده و کهنه خود، آنها را مفت و مجانی بیرون بریزند، آنها با هدیه کردن این اشیاء به مستمندان، از ابراز ممنونیت عاجزانه و مستمندانه آنها، معادل قیمت نو آن البسه و اشیاء، از نظر روحی به خود ارضاعی و به سود روحی می رسند، و احساس قدرت می کنند، اومانیستها در همه جای دنیا چه در جلد دین و ایدئولوژی، جامعه را به حالت ایستائی و در نتیجه به گداپروی سوق می دهند و انگیزه خود اتکائی و خود تصمیم گیری و خود تکاملی را در انسانهای تحت سیطره خود از بین می برند و از نظر شخصیتی از آنان موجوداتی ذلیل، بی پرنسیپ و فاقد اراده و تسلیم می سازند

تنها راه رهائی از سیطره اومانیستها دست رد زدن به سینه اهدائیات و با ابراز اینکه از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده ما مس کنید و یا عطایتان را به لقایتان بخشیدیم، مرز خود را به طرف مقابل نشان دهند و با نشان دادن این که درست است که ما ففیریم ولی حاظر نیستیم شخصیت خود را بخاطر فقیر بودنمان بفروشیم، و بهترین راه این است که آنها را برای درمان مشکل روحیشان، تشویق کنیم که به روانپزشک مراجعه کنند و خودشان را مداوا کنند، قطعا مشکلات روحی هم همانند دیگر امراض میکروبی و ویروسی قابل مدوا هستند و هیچ جای خجالت و یا کسر شأنی برای کسی نیست
نوشته شده توسط: Anonymous

برخی افراد رو باید بدتر از این به سرشون آورد. منظور کسانی که باعث بر هم زدن نظم و آرامش مردم و جامعه هستند. حتما چهارشنبه سوری رو به شکل دیگری داشتند انجام میدادند وگرنه دستگیرنمیشند همونطور که من و اطرافیانم دستگیر نشدیم. در ارتباط با اینگونه تحقیرها هم باید بگم که شاید زیاده روی باشه ولی لازمه...

نوشته شده توسط: Anonymous

این گزارش درست است که ترکیه ۲۵۵ میلیارد پول از این کشورها وام گرفته اما چون امروز در مورد ضربالمثل صحبت شد باید اضافه کنو که ترکها دست گرفتن خوبی دارند و دست پس دادن بدی در پس دان صورت حساب. در اینجا کسی که زیر آب خواهد رفت اسپانیا و ایتالیا هستند.

نوشته شده توسط: جمال

این چند خط برای یلینیک کە اینجا مرتب از اقتصاد تورکیە صحبت میکند شاید بد نباشد نگاهی بە آن بکند ،،، تورکیە 255,000,000,000 میلیارد ERU از بانکهای کشورهای جهان مخصوصأ از بانکهای اسپانیا و ایتالیا این پول یک کوه بە حساب میآید و هر کشوری را میتواند بە بحران و نابودی کامل بکشاند تورکیە با قرض این مقدار عظیم پول اسپانیا و ایتالیا را هم با خودش غرق میکند چون قادر بە پرداخت این مقدار عڤیم قرض نیست تورکیە با این همە قرض احتمالأ اوروپا را هم بە یک فاجعە تبدیل خواهد کرد ،،،، http://www.huffingtonpost.de/2017/03/16/tuerkei-wirtschaft-banken_n_154…

http://www.huffingtonpost.de/2017/03/16/tuerkei-wirtschaft-banken_n_15406924
نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار گفتگوی مفیدی بود چرا که به واقعیتها اشاره شد . خوشبختانه بسیارند از نسل میهمانان برنامه که برخلاف نسل پیش از انقلاب ، دیدگاه مشترکی دارند . شوربختانه نسل پیش از انقلاب نه تنها هنوز بر تفکرات کهنه و مخرب خود پایداری میکند و باید گفت دانسته به ماندگاری خلافت آخوندی یاری میرسانند ، مانع پیشرفت نسل روشن و واقف به واقعیاتهای دیروز و امروز و دارای نقشه کار و برنامه و هدف هم میشوند.
هرچند که ادامه چنین گفتگوها میتواند روشنگرایانه باشد ، پرسش اینجاست که کنشگران سیاسی امروزی ( نسل پیش و پس از انقلاب ) آیا خواهند توانست در مشترکاتی برای مبارزه با هدف مشترک در کنار هم قرار بگیرند؟
آیا گوش شنوائی هست؟ آیا میرود میخ آهنین بر سنگ ؟ چند ده ی دیگر آخوند باید خلافت کند تا این گفتگو کننده های دلسوز، با توجه به موقعیت ایران و ایرانی به توانند درکنار هم در خط آغاز براندازی قرار بگیرند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

پیروز عزیز باور کنید که ما هرگز حاظر نمی شویم به ملیت های دیگری توهین کنیم ، وقتی من بچه بودم اگر یک راننده کامیون ره گم کرده بدنبال آدرسی می گشت، همه هراسان می آمدند پیش من و از من می خواستند که این مهمان خدا را که ترکی نمی داند کمکش کنم، و حالا به چه روزی افتادیم؟ که باید برای حفظ زبان مادریمان باید خون بدهیم تا حاکمیت فارس سالار دست از سر ملت ما بردارد، ما نمی خواهیم به موجودات بی رحمی تبدیل شویم، ولی اگر روزی مجبور شویم، دیگر کسی نمی تواند ما را سر جایمان بنشاند.

نوشته شده توسط: peerooz

جهت حسن ختام و تشکر از دوستانی که در این آمار گیری شرکت کرده اند جوک و یا داستان حقیقی را که همه میدانند تکرار میکنم که مورد دارد.
میگویند روزی شخصی تهرانی در اصفهان سوار درشکه یوزباشی درشکه چی شد و در حین سواری از اسب های درشکه باد پر صدایی شنیده شد. تهرانی گفت یوز باشی درشکه ات رادیو هم که دارد.. یوز باشی گفت بله ولی متاسفانه فقط ایستگاه تهران را میگیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقاى هوشنگ امير احمدى و تمامى امير احمدى هاى كوچك و بزرگ ديگر ساكن خارج از كشور حق دارند كه در قحط الرجال كنونى، باد به غبغب بيندازند، كج بنشينند و به قول شاعر هل من مبارز، از بن دندان براورند و به ريش نداشته من و ديگران بخندند.
تا زمانى كه نيروهاى مبارز، ازاديخواه و ملى، درد اصلى جنبش مردم ايران، كه همانا پراكندگى و واگرايي در صفوف انهاست را عميقا درك نكنند، و تا زمانى كه در پي درمان اين درد از طريق همگرايي و مبارزه جدى و هدفمند در مسيرى مشترك نباشند، امير كبير ايران هاشمى رفسنجانى و اصلاح طلب ايران غفارى و شايد به زودى رهبر ايران هم يك جنايت كار حرفه اى همچون رييسى خواهد بود.
گرگ ها همراه و انسان ها غريب
با كه بايد گفت اين حال عجيب
(از زنده ياد فريدون مشيرى)
پيش به سوى ايجاد جبهه اى فراگير و ملى از نيروهاى سرنگونى طلب، ازاديخواه و دمكرات

نوشته شده توسط: peerooz

نتیجه سعی من در یافتن پاسخی برای وجود احتمالی و میزان شیوع جوک های اتنیکی در زبان ترکی آذربایجان - با تشکر از یکی دو دوست کامنت نویس - این بوده است که در آذربایجان مطلقا جوک اتنیکی محلی وجود ندارد و اگر چند تایی هم شنیده شود از ترک هایی است که به تهران رفته و از تهرانی ها یاد گرفته اند. ظاهرا اصفهانی های لغز گو هم چیزی در باره جوک نمیدانند. فکر میکنم که این نتیجه آمار گیری علمی!! من درست باشد چون سال ها پیش هم زنده یاد شهریار که عمری در تهران بسر برده بود گفته است " الا تهرانی انصاف میکن خر تو ای یا من". نا گفته نگذارم که شاعران ترک پارسی گو به ویژه صائب و پروین و شهریار از شاعران محبوب من میباشند و بالا تر از همه حضرت مولانا که گرچه بلخی بود عمری در ترکیه گذراند و ترک ها او را از خود میدانند. همان که گفته بود " لاجرم دنیا کبودت مینمود".

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از زحمات ائلیار

نوشته شده توسط: Anonymous

در میان اهالی ما نوروز بایرامی هیچ موقع گفته نمیشد , بلکه فقط , بایرام , گفته میشد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

چند نکته را در این ویدئو کلیب فراموش کرده که در اینجا خاطرنشان می کنم :1_ برنامه های یوتوبی که از آن صحبت کرده ام به معنی درست بودن خط مشی سیاسی و یا دمکراتیک بودن آنها نیست .(بعضی از از این تلویزیونها آشکارا با دمکراسی در ستیزند ویا برخی از انها دنبال رو سیاست ترامپ و مشوق حمله نظامی به کشورشان می باشند )2_ هدف ؛ این بود که نشان دهم که رسانه ها می باید همراه با تکنولژی خود را تغییر دهند .3_ برنامه هایی در یوتوب ساخته می شود که از محتوای بسیار بالایی برخوردارند ولی متاسفانه چندان مورد استقبال قرار نمی گیرند.4_ احزاب ،همچون رسانه ها متاثر از تکنولوژی هستند. در عصر دیجیتال_ گلوبال ، نقش رسانه های حزبی بسیار بسیار کاهش یافته است و دیگر خریداری ندارند . آنان همچنان در «عصر پروادا» مانده اند.

روزنامه کمونیستی «پراودا»، سازمانگر انقلاب اکتبر روسیه بود.«پراودا» دهها سال الگوی روزنامه های چپ ایران بود. متاسفانه در فضای سیاسی ایران هستند کسانی که بر این باورند که روزنامه های حزبی می توانند که سازمانگر جنبش مردم باشند.5_ بنابراین ،پر بیننده ترین رسانه ها، بر تحولات آینده تاثیر خواهد گذاشت و احزاب سیاسی کنونی چندان نقشی در آینده سیاسی ایران نخواهند داشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

من یک انتفاد به اون خانم مسئول کامنت ها دارم ...
چرا توهین به یک قزاق بی سواد توهین محسوب میشه و لی توهین به میلیون ها ترک ساکن در ایران آزادی بیان است ؟
_________
اما در مورد رضا پالانی
من تنها سه پاراگراف از دو کتابویک روزنامه کپی می کنم بقیه نتیجه گیری با ملت :

1. "«یرواند آبراهامیان» مورخ برجسته تاریخ ایران در کتاب خود با نام «تاریخ ایران مدرن»، نوشته که رضا شاه حدود یک و نیم میلیون هکتار زمین حاصلخیز به ویژه در مازندران را تصاحب کرده بوده است. به گفته این نویسنده این زمینها بخشی از طریق مصادره مستقیم به نفع شاه و قسمتی از طریق مجبور کردن مالک به فروش به دست آمده بوده است."

2.مقاله روزنامه واشنگتن پست آمریکا -مربوط به ۷۲ سال پیش (اول اکتبر ۱۹۴۱) :"هنگامی که کشتی کوچک انگلیسی «باندرا» خلیج خلوت ایران را ترک میکرد، مهمترین مسافرش شاه سابق ایران (رضا شاه) بود. او میتوانست به سلطنت از دست رفته خود فکر کند که یک شبه و تنها در اثر یک برداشت اشتباه از دست رفته بود و یا به آینده ای خیره شود که دوران تبعید خود را در جهان جدید و با میلیونها دلار ثروت اندوخته سپری میکند. ثروتی که با آن میتواند تقریبا به هر خواسته ای -البته به جز داشتن کشوری دیگر برای سلطنت – دست یابد."
توسط دانیل دلوس (Daniel DeLuce) خبرنگار آسوشیتدپرس که این نویسنده برنده جایزه ادبی بسیار معتبر پولیتزر (Pulitzer Prize) نیز شده است.

3. "نگاهی به شاه" اثر دکتر میلانی : وقتی رضاشاه به دستور خارجی‌ها از سلطنت خلع شد، مقرر می‌شود که در اصفهان و در یک محضری، کل دارائی خود را به نام فرزند ارشد منتقل کند. آنطور که در این کتاب نوشته، فقط یک قلم 46 درصد کل نقدینگی کشور متعلق به رضاشاه بود. این علاوه بر زمین‌های بی‌شماری است که داشت. بعداً نیز معلوم می‌شود که در خارج و محلی امن، یک میلیون دلار ذخیره ارزی برای روز مبادا داشته‌اند. در آن دوران کل بودجه کشور در همین حدود بود.

ملاحظه بفرمائید؛ صحبت از 46 درصد کل نقدینگی کل کشور است! رئیس یک فوج قزاق، که خود را بنیان‌گذار ایران نوین می‌داند، بعد از چند سال سلطنت تقریباً نصف ثروت کشور را بالا می‌کشد.
و این آدم را ناسیونالیست ها کبیر می نامند !!!
نوشته شده توسط: Anonymous

بههنام جان، در دنیای ارتباطات دیجیتالی، ذهنیتهای غیرعدول، دارند رشد می کنند، و عملا دنیا برای احزاب و گروهها با مرامنامه های عدول از دین و کمونیزم و یا مرزهای پرگهر حکم ارتداد صادر می کنند، دارد بپایان می رسد، مردم نه وقتش را دارند و نه حوصله اش را تا این نوشته های طولانی و رساله ائی و یا مانیفستی مذهبیون و یا چپیون را بخوانند، مردم می خواهند در مدت کوتاه همراه با تصویر اطلاعات را ضربتی بگیرند ، بیشتر همراه با طنز فرحبخش، مردم دیگر از شعارها و لغتهای تاریخ گذشته زباله دانی خسته شدند، و از بکار گیری تکراری لغاتی مثل زنده باد، مرده باد، تنها ره رهائی، رژیم دزد، کثیف، خونخوار ، آدمکش، جلاد تهوع شان می گیرد، این احزاب شبیه مسافرخانه هائی می مانند ، که برای صبحانه و نهار و شام، بجز آبگوشت هیچ غذای دیگری ندارند، ادامه انقراض ذهنیتهای سال 57 دارد بپایان خود نزدیک می شود،

نوشته شده توسط: Anonymous

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟ قسمت سوم
حزب ميهن؛ شهريار شادان - ازتشکيلات درونمرزی حزب ميهن

نوشته شده توسط: Anonymous

بخدمت دانشمند عظیم و اعظم آقای حامد .خدا سایه شما را از سر ما کم نکند.
لطفا بروید به you-tube حقیقت جعل شده را از زبان دانشمند بیطرف فارس آز آقای ناصر پورپیرا گوش کنید.اگر دنبال حقیقت هستید! باید ماشالاه گفت به سوادی که در چنته دارید . زیرا که تمام جعلیات در صد سال اخیر بدست بیگانگان از برای مقصد تاثیر سیاسی در کشور ما انجام شده است. اگر شما متعصب هستید و مغرض این مشکل من نیست. من فارسها را و زبان فارسی را حتما بیشتر از شما دوست دارم و از نظر من فارسها پارتنا های عبدی ما هستند. متاسفانه افراد متعصب و بی خردی درک نمی کنند. درست بر حسب همین جعلیات فارسها بسیار بی جا خود بزرگ بین هستند.اتفاقا درست به همین دلیل با ما غیر فارسها حاضر نیستند در امور وطن ما با ما شریک باشند باز به همین دلیل کشور ما ایران در صد سال اخیر کاملا یک بعدی اداره شده و می شود.با حذف پتانسیل دیگراندیش غیر فارس

با حذف پتانسیل دیگر اندیش غیر فارس جلو هر رفرم ممکن گرفته می شود.
حالا شما دانشمند بسیار بزرگ آقای حامد خان .فهمیدن جعل استعداد خاصی را لازم ندارد . به پیشنهاد من لطفا عمل کنید. بروید از این همه زبانهای دنیا ده تا را انتخاب بکنید.تغییر تحولات انان را در صد پنجاه سال اخیر مقایسه کنید. اگر متعصب نباشید خواهید دید بدون استثنا در عرض این مدت تمامی زبانها تغییرات کلی داشته اند .اصلا تغییرات آن قدر بزرگ هست که شما از همان زبان ، زبان دیگری را پیش رو خواهید داشت. ای آدم منصف زبان شاهنامه چندین قرن ، امروز در ایران همان هست که هست هیچ تغییری نبوده و نیست اخر مگر ممکن هست ؟؟؟.اگر کسی به شما بگوید این شاهنامه جعل صد سال اخیر است شما آنرا ترور می کنی.بلی جعل کمپانی شرق هست که نه تنها شاهنامه بلکه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

بحث اقناعی با آدمی مثل اسامه سودی ندارد. آدم باید سرسوزنی منطق سرش بشود تا در بحث منطقی شرکت کند. من نگفتم اعراب قفقازی اند. گفتم این هاپلوگروپ از قفقاز به شمال عربستان رفته. این را من نمی گویم. ژنتیسین های معتبر جهان می گویند. از اُپدیا ژنتیک که معتبرترین پایگاه اینترنتی در این زمینه است، نقل قول کردم. تو به این سؤال ساده پاسخ بده:اعراب پایشان به بهشهر باز نشد. چطور قدیمی ترین نمونۀ این هاپلوگروپ را در غار هوتو در بهشهر شناسایی کرده اند. جناب! تو عناد می ورزی. نمی خواهی بفهمی. خود دانی. ما را با تو دیگر کاری نیست.
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
ادامه بده!

نوشته شده توسط: Anonymous

سوالات زیر را بخوانید و و جواب من را بررسی کنید.
1- اگر امام خمینی متولد نمیشد، چه میشد؟!
2- اگر محمدرضا شاه متولد نمیشد، چه میشد؟
3- اگر مجرمین و خلافکاران را از زندان بیرون بیاورند و آنها را مدیران و رئیس مملکت بکنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
4- تفاوت میان افغانستان و انگلستان در چه چیزی میباشد و چرا چنین شدند؟

جوابهای یک نظریه پرداز علوم اینست:
1- جوابش همراه با سوال دوم آمده است.
2- اگر محمدرضا شاه متولد نمیشد، ایران تبدیل به افغانستان میشد ولی اگر امام خمینی متولد نمیشد، ایران تبدیل به آمریکا میشد. توضیحات: چون محمدرضا شاه در انگلستان تربیت شده بود و طرز تفکر غربی داشت. طرز تفکر غربی اینست: همه باید علم بخوانند و صنعتی بشوند و همکاری بکنند. اما امام خمینی در حوزه علمیه تربیت شده بود و طرز تفکر اسلامی داشت. طرز تفکر اسلامی اینست: همه باید جهاد بکنند و شهید بشوند و دشمن بشناسند

2- در نتیجه؛ ‌اگر محمدرضا شاه متولد نمیشد و ایران به دست افرادی مانند امام خمینی اداره میشد،‌ ایران تبدیل به افغانستان میشد و ویران میشد. اما اگر امام خمینی متولد نمیشد و ایران به دست افرادی مانند محمدرضا شاه اداره میشد، ایران تبدیل به آمریکا میشد و پیشرفته میشد.
3- اگر مجرمین و خلافکاران را از زندان بیرون بیاورند و آنها را مدیران و رئیس مملکت بکنند، آنوقت برای انتقام گرفتن از کسانی که آنها را زندانی کرده بودند، همه مسئولین مملکت را قتل عام میکنند و یک نظام سیاسی جدید و مناسب را برای انجام خلافکاریهای خودشان میسازند و به شیوههای مختلف از مردم دزدی میکنند و وعدههای دروغ میدهند و یک شورای ویژه برای نگهبانی از صفات خودشان را تشکیل میدهند تا هرکسی که بخواهد با آنها همکاری بکند ولی نپذیرد که خلافکاری بکند را بشناسند و زودتر او را از میان خودشان حذف کنند. سپس وقتی با نخبگان و دانشمندان روبرو شدند، آنها را نیز حذف میکنند و یا تلاش میکنند یک پرونده قضائی برایش بسازند که نتواند حرف بزند و او را به زندان میاندازند. از روزنامه ها و تلویزیونها میترسند و میکوشند تا رسانه ها را در انحصار فکری خودشان نگه دارند. به علاوه به دنبال حرکتهای تروریستی و قتلهای زنجیره وار و پنهانی راه میافتند یا آنکه انجامش را درست جلوه میدهند و به دلیل خصومتی که با کشورهای دیگر دارند، جنگ راه میاندازند و از جنگیدن خسته نمیشوند. اما چون انجام خلاف، نیاز به نیرو دارد و این نیرو باید از میان مردم تامین شود، به مردم میگویند که شهید شدن، چیز خوبی است و بهتر است که شهید بشوید و یا فرزند بیاورید که بعدا شهید بشود و چون خلافکار هستند هرگز با قدرتهای منطقه و جهان و با قوانین بین المللی موافقت نمیکنند و همیشه خلافش را انجام میدهند و اسمهای مذهبی رویش میگذارند. همچنین آنها همه قوانین قبلی کشور را نیز برای انجام خلافکاریهایشان عوض میکنند تا انجام کارهای خلاف، جرم نباشد و زندان نداشته باشد و مردم نیز نتوانند اعتراض بکنند که چرا چنین خلافهایی را انجام میدهید چون انجام خلافها اکنون قانون شده است و چون از نظم و ترتیب قبلی و دولت و نظام قبلی، خیلی نفرت دارند، ساختمانها و سازندگیهای نظام قبلی را خراب میکنند. با این ترتیب، اقتصاد کشور به طور سالانه ضعیفتر میشود و مردم هم از اعتماد به آنها ناامید میشوند. اما چون مردم، خودشان آن زندانیها را بیرون آورده و مدیر مملکت کرده بودند، هرگز نمیفهمند کجای کارشان عیب داشته است و دوباره از همان زندانیها که حالا رئیس مملکت شدند، پیروی و اطاعت میکنند و آنها را قبول دارند و راه ایشان را عیب نمیدانند و نام همه این خراب کاریها و حذف کردنها را انقلاب کردن میگذارند و به آن خشنود هستند.
4- روحانیون در افغانستان، مردم را به حسادت و خصومت تشویق میکنند و مردم افغانستان، اسلام را دین خودشان قرار دادند و اسلام نیز به آنان میگوید: بجنگید و کشته شوید. سپس آنها با یکدیگر میجنگند و کشته میشوند. همچنین حکومتهای افغانستان از دین اسلام، درس استقلال و عزت میگیرند و همدیگر را سرنگون میکنند. در نتیجه؛ افغانستان، ویران میشود.
اما روحانیون در انگلستان،‌ مردم را به سخاوت و رحمت دعوت میکنند و مردم انگلستان، مسیحیت را دین خودشان قرار دادند و مسیحیت نیز به آنان میگوید: آرام باشید و زنده بمانید. سپس آنها نمیجنگند و کشته نمیشوند. همچنین حکومتهای انگلستان از دین مسیحیت، درس استعمار و ذلت میگیرند و همدیگر را شکوفا میکنند. در نتیجه؛‌ انگلستان، پیشرفته میشود.
نوشته شده توسط: Anonymous

چرایی جنگهای داخلی و منطقه ایی برایم همیشه پرسش برانگیز بوده و تاکنون پاسخی برایش نیافته بودم تا اینکه امروز آقای کاوس اقلو، وزیر امور خارجه ترکیه، گفت که بزودی در هلند جنگهای منطقه ایی رخ خواهد داد. احتمالا آقای کاوس اقلو طرفداران بیشماری در هلند و در مناطق مختلف این کشور دارند که از جلوگیری نشست هواپیمایش در هلند عصیانزده شده اند تا جایی که میتوان گفت جنگهای منطقه ایی آغاز خواهد شد. همین پدیده را هم در سوریه و عراق داشتیم ولی یادم نیست به چه کسانی دقیقاً اجازه فرود هواپیمایش را ندادند! بهر حال جامعه شناسان ساده دل تحصیل کرده در خارج نتوانسته بودند تا به اکنون برای این چیستان پاسخی درخور بیابند. اما احتمال اینکه بزودی آن جناب که عقیده بر گیچی ایرانیان دارد، راز التقاتی معما را دریابد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این تاریخ جعل کردن با بازی با کلمات دیگر فایده ای ندارد با اب ریختن کسی نمیتواند چشمه درست کند این چشمه ها با تابش اولین پرتوهای خورشید حقیقت خشک خواهد شد جوری که انگار ابی نبوده
چون تورک ها التصاقی زبان اند پس سومری ها و هرچی التصاقی زبان هست همه تورک اند . عجب منطقی همین الان در هندوستان یک میلیارد نفرد تامیلی و دراویدی همگی زبانی دارند که از تورکی هم التصاقی تر است ایا هندی ها تورک اند الان در افریقا دو سوم قبایل سیاهپوست زبانشان التصاقی است چجور هست اونها سومری نیستند اتفاقا انها که چهره هایی شبیه تر به مجسمه ها و نقش برجسته های سومری مومجعد و سیه چهره و موفرفری دارند که ذره ای شبیه اصیل ترین تورکان زرد پوست چشم بادامی نیستند

نوشته شده توسط: Anonymous

قرار دادهای اقتصادی روسیه و چین با ایران به ترکیه و عربستان واگذار گردید، توافق اخیر خرید موشک اس 400 ترکیه از روسیه از مرحله توافق گذشته و امضای توافقنامه‌های همکاری پادشاهی سعودی و چین به ارزش ۶۵ میلیارد دلار همه گویای این است که در صورت بروز اتفاقی ، ایران هم پیمانان روسی و چینی خود را هم از دست داده.

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت قبل :
پسوند های مغولی در ترکی:
۱۰ – پسوند، «غُو» :
اِسپِی غو (به اندازه سپیدرنگ)– پلاس غو (به اندازه یک گلم)– پِیرو غُو (به اندازه یک پیراهن) – جُوب غُو (به اندازه – به مقدار)-قوندَر غُو (حساسیت به اندازه)– قونرغو (شرمنده و ملامت) – قَودَه غُو (به اندازه یک بسته علف)– سبد غُو (به اندازه یک سبد)– ماشِیو غُو (به اندازه یک پارچه پشمی)– لَچَک غُو (به اندازه یک چادر)– سِیرغو (به اندازه سیرشدن)– سالپُورغُو (به اندازه تمام سال)– شنوندغُو (آگاه کردن و شنواندن) و…

۱۱ – پسوند، «گُو» :
آغیل گُو ( هم قریه و هم نشین و همسایه) – آلی گو (عزیزان . دوستان . رفقا) – آجَه گُو (پیرزنان – مادر کلان ها)– بارَه گُو (بره ها) –بِیری گُو (عروسان) – چَاپُوش گُو (میش ها) -– گوسله گو (گوساله ها) و…
۱۲ – پسوند، «لَه» :
ادوگوت له (تصادف کردن) –اِرکَه توله (نازکردن) – تَرتَغ لَه (دست و پا چه شدن؛ پالیدن با چشم پت) – توکشیی لَه(نفس سوختگی – تند تند نفس کشیدن)– خونده له (صاحب شدن)– خیر جی له (لجاجت و خیره سری کردن) – دوتَه لَه (گریختن) – دوره لَه (تقلید و پیروی کردن) – دیلمل له (معطلی ودرنگ وسست کار) – سُرپُچی له (سر پرستی کردن)- سغره له (پوستی که روی زخم می خشکد)سُوخَک لَه (با حرص اشتیاق ) – سُونجی لَه (رفع خستگی از بدن کردن) – شندق له (چرک ضخیم پوست بدن) –شَقَب له (مستی وشوخی و بدماشی) – قغه له(خشک کردن چیزی) – قوتقَل لَه (پالیدن و جستجو کردن) – قُوتُورلَه (نازدانگی) – قورخ چیل لَه (بدخلقی و بد رفتاری کردن) – قِیغَس لَه(بلند صدا کردن) – – کوته له (سگ گری) –کیچیو له (نابلدی و نا رسائی) – گوی گیل لَه (مجادله لفظی؛ گفتگو)– لخشوم له (لشم کردن و آرایش زنها) – لَمِیشت له (تنبلی کردن) – مردک لَه (غیرت و مردانگی نشان دادن)– مَختَه له (ناله وگریان کردن) – نخره له (ناز و نزاکت کردن)– نیبته له (در پناه و کناره گرفتن کسی) – نیکول له (زیر مراقبت گرفتن) – نیمرَه له (پنهان شدن) – وُنگه لَه (رنگ و رخ نشاندادن)– ورگیل له (نشسته خواب کردن یا خواب رفتن)– کوربه لَه ( در خاک غلط زدن)-و…
۱۳ – پسوند، «لُو» :
کُندَلُو (راه کناری . در پهلو دراز کشیدن) – بُرلُو، (بالایی) شِیولُو، (پائینی) سَرلُو، ( بالا سر ) بَغَل لُو، (بغلی) جَغَه لُو، (کناری) تَی لُو(پائینی) و…
۱۴ – پسوند، «نَه» :
غولنَه (مابینی) – دیرنَه (سابقه) – گَینَه (قدیمی) – کَینَه (از قدیم) – شِیونَه (پائین) – بَلنَه ( بالایی) تَینَه (پائینی) –
نوشته شده توسط: Anonymous

تغییر iبه u در ترکی رایج است. یولی و یولو.yoli,yolu
لی و لو هر دو پسوند مغولی هستند نه تورکی یکبار درباره پسوند های مغولی در زبان تورکی توضیح داده شد
اصولا زبانی با نام تورکی وجود ندارد که واژه و پسوند داشته باشد تورکی زبان یاکوت ها و چوواش ها است که کسانی که به لهجه غربی زبان مغولی گفتگو میکنند ان را اصلا نمیفهمند
یکسان بودن دستور زبان تورکی و مغولی که هر دو التصاقی اند:
باید این توضیح داده شود که در زبان ترکی، پسوندها نامحدود می باشند و بیشتر از نود و پنج درصد الفاظ الحاقی را پسوندها تشکیل می دهند به همین دلیل این زبان را پسوندی (التصاقی) میگوینداین واقعیت را باید بپذیریم که اصلا پسوند هایی که در مکالمات روزمره تورک ها رایج بوده و مورد استعمال دارند، هیچ ربطی به تورکی ندارند و 90 درصد انها از مغولی یا فارسی و عربی است

۱ – پسوند، «اَدَلِی» :
آدم ادلی (مانند آدم)– چُوغُول ادلی (مانند دروغگو سخن چین) سُولَه اَدَلِی (سست و بیکاره رقم)– سولَه ادلی (مانند حرامزاده و بدکار) – کُوچُوک اَدَلی (مانند چوچه سگ)– گرگ ادلی (مانند گرگ)- مغُول ادلی (مانند آدم پاکیزه و شجاع) و…
۲ – پسوند، «بَلَه» :
اوماغ بَلَه (بااطمینان و فارغ البال – مغرور و متکبر) – اوق بَلَه (حالت استفراغ) – دِیل بَلَه (حالت دل بدی) و…
۳ – پسوند، «تُو» :
اِرکَه‌تو (نازدانه، نازپرورده) – اُولغوی تو (محافظت و نگهبانی شده) – اَنگَل تو (جنزده . به دردسر گرفتار شده)- خل پل تو (جندی و مریض عصبی) – خوستَه تو (نامزد دار) – خَیگِینَه تو (تخم دار ) – جورکه تو (باشهامت، دلیر، باجرأت)– جیرکه تو (با حوصیله ) – چَم تُو (باهوش و توانمند)– رَوُوت تُو (منظم و مرتب) – سام تو (سهمناک، پُر هیبت، ترسناک) – شولوک تو (چیزی یا جایی که کرم داشته باشد) – شیر مه تو (چیز دلچسپ و تاثیر ناک) – قونغه تو (شخص پرکار و پشت کار) و…
۴ – پسوند، «جی» :
اَرخَل جِی (از جابلند کردن)– اِستَل جِی (ایستاده کردن)– اُوچَل جی (نوشاندن) – اُولَه جِی (صداکشیدن سگ- زوزه گرگ) تاوپیل جی (بی قراری) – توختل جی(مقاومت کردن)– تُوشٌل جِی (با زور چیزی را به جلو هل دادن) جَغَرجی (وادارکردن بکاری) جَلغَل جِی (پیوند چیزی به چیز دیگر) – دُوتَل جِی (فراردادن) – شِیغَه جِی (منقبض – منقبض شدن) – شیغل جی (سخت کردن معده حیوانات) –غَرغَل جی (بزور نوشانیدن) – غَل غَل جِی(شور وغوغا) – غولَه جی(بیزاری و دلسردی) – غَیغَل جی (صدای گریه )– قیغه جی (خراشیدن پوست بدن) – قین جی(شکنجه و آزار رساندن)– لِیختَل جِی (بلند کردن) – مُوختَل جِی (محکم کردن چیزی) و…
۵ – پسوند، «چِیلُو» :
سیال چِیلُو (مانند حریف)- قُلغَی چِیلُو (مانند دزد) – بیری چیلُو (مانند عروس) – مُغُول چیلُو (مانند آدم های پاک و نظیف و شجاع) – آدم چِیلُو ( مثل آدم واری) – اُوستاچِیلو (مثل آدم های ماهر) قُودغُو چِیلُو (مثل مادر عروس یا مادر داماد) و…
۶ – پسوند، «دَلجِی» :
قوش دَلجی (همه را جمع کردن) – اَدَلِی دَلجِی (شبه و مانند ساختن) – بوترادلجی (پراگنده ساختن . فراری دادن ) – بوغوس دلجی (قهرساختن) – پوددلجی(پرو بال کنده شده – بی پرو بال کردن)– تولغه دلجی (تکیه کردن)– تونجی دلجی (خشک کردن) – خونده دلجی (کسی را ما لک چیزی ساختن) – دَبَه دَلجی(قورت کردن از نظر غایب شدن)– دوته دلجی (گریختاندن) – سولچی دلجی (بیحال کردن ازگرسنگی)– غتول دلجی (کثیف کردن آب)– غرغل جی (به زور نوشانیدن) – قابو دلجی(از نزدیک کمین کردن) – قت قوله دلجی (یکجا ساختن) – قول قیسر دلجی(درهم و برهم کردن) – کل تک دلجی (خیز زدن و پر تاب کردن) – کوی دلجی (به صدا درآوردن) – گوی دلجی (چپه کردن . لول دادن) – مارَکَه دَلجِی (جلسه مشترک دایر کردن) – مُوشت دَلجِی (وادار کردن کسی به خیز زدن)– و…
۷ – پسوند، «دَه» :
بُلُوق دَه (در حال فواره کردن و جوشیدن)– بیَه دَه (قدبلندک کردن)– جَغَه دَه (کناره گرفتن)– ترقَک دَه ( بیتابی کردن از خشم)– قِرتَک ده ( جست و خیززدن)– جُغُول ده (لگد مالکردن) – غوره ده (بغض کرده) – قَش قَلَگ دَه (بیر و بار و ازدحام و برهم زدن) – لِیختَک دَه (کلان کاری) – نر غیل ده (زیر پای کردن) – و…
۸ – پسوند، «س» :
قَوٌس – عَرٌس – شَرٌس – تَرَقٌس – گَرٌس – مُورٌس، چِیوٌس و…
۹ – پسوند، «سَه» :
قولخ سه (آدم بی حیا و هرزه) – رَغَس سَه (افشان و پاشان شده)– قُلمَه سه (گرگ زده) – قِیشَخ سَه (پاره پاره و بی نظم) – یخ تخ سَه (خنک خورده) – بَربَس سَه – مَندَخ سَه (مانده، خسته) و
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان!
رجب اردغان قاتی کرده . به زمین و آسمان توهین میکند.
امروز زردشتی و کرد و آته ایست و ایرانی را در یک ردیف نامید و گفت مسجدهای داعشی ترکیه اردغانی را آتش مسزنند.
از مسئولین سایت خواسته میشود این سخنرانی کوتاه او را در اینجا درج کنند .
جمال کرد کجاست ؟
بن لادن هم ار این رجت اردغان ، دمکرات تر و مترقی تر و انسان تر بود.
بابک آزاد و سایر آذری های پان اردغان چرا این سخنرانی را معرفی نمی کنند؟
یا حسین . . میرحسین !