دروغی در کار نبوده قشقایی ها
ناشناس
دروغی در کار نبوده قشقایی ها در طوایف تورک همگی کولی اند و در طوایف غیر تورک عشایر لر و بویر احمدی و کهگیلویه ای :
درباره کولی های اذربایجان (قره چی ها ) قبلا توضیحات لازم داده شده که مردم اذربایجان کولیان را قره چی میدانند
ابرلینگ اسامی طوایف قشقایی را به شرح زیر بیان کرده است: عمله، دره شوری، فارسیمدان، کشکولی بزرگ، ششبلوکی، کشکولی کوچک، قره چاهی [قره چی]، صفی خانی، نمدی.
طوایف کشکولی بزرگ و کوچک و قره چی یکی هستند(یعنی همگی همان کولی هایی هستند که در اذربایجان هم قره چی نام دارند ) و ایل کشکولی نام دارند. طوایف کوچک و کمشمار صفی خانی و نمدی امروزه جزو ایل عمله هستند. ابرلینگ اشاره نکرده که ایل عمله، به معنای یکی از ایلات پنجگانه قشقایی، اتحادیهای است از طوایف متعدد کوچک که در سالهای پس از شهریور 1320
بقیه در ادامه
و دوران اقتدار ناصر خان و خسرو خان قشقایی منسجم شد و اطلاق نام «عمله» بر این طوایف رسمیت یافت. تا پیش از این زمان، بزرگ- ایل قشقایی مشتمل بر ایلات پرشمار کشکولی، درهشوری، ششبلوکی و فارسیمدان بود و قریب به چهل طایفه کوچک. رسالهخطی منتشرنشدهای در دست است با عنوان «شرح حال ایلات قشقایی» که به دوران حکومت اکبر میرزا صارم الدوله بر فارس تعلق دارد و برای او نوشته شده؛ یعنی قدمت آن به اواخر دوره احمد شاه میرسد. در این رساله، بهنقل از حمزه خان و پسرش میرزا عبدالله خان کشکولی (مرحوم مهندس عبدالله کشکولی، متوفی بهار 1378)، اسامی و تعداد افراد 43 طایفه قشقایی و نام کلانتر هر طایفه ذکر شده است. طایفه عمله یکی از این 43 طایفه است و طوایفی که پس از شهریور 1320 جزو ایل عمله بهشمار میرفتند، و این عنوان امروزه رایج شده است، به عنوان طوایف مستقل ذکر شدهاند. در رساله فوق درباره ایل عمله چنین آمده است: «نوکران ایلخانی، در تحتنظر خودشان، قشلاق خنج و افرز، ییلاق سمیرم.» در جای دیگر شمار طوایف قشقایی در زمان حکومت فرمانفرما، یعنی سالهای جنگ اوّل جهانی، ذکر شده و چنین آمده است: «طایفه عمله و نوکرباب که متعلق به خوانین است، خانوار یکهزار و هفتصد، سوار چهارصد، تفنگچی ششصد نفر.» طبق رساله فوق، در گذشته دور ایل قشقایی مشتمل بر 63 طایفه کوچک بوده که اسامی آنها نیز ذکر شده است
مطالب رساله فوق مؤید نظر اینجانب در کتاب مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر (تهران: نشر نی، 1369) است که قشقایی را اتحادیهای از ایلات و طوایف ترک زبان تعریف کرده بودم که بر اساس اقتدار خوانین بهتدریج انسجام یافته است. طوایف کوچک در طوایف بزرگ مستحیل شدند و این فرایند به تشکیل چهار ایل بزرگ فارسیمدان، دره شوری، کشکولی و ششبلوکی انجامید. در دوران اقتدار صولتالدوله، که رؤسای برخی از این ایلات، مانند محمدعلی خان کشکولی، بسیار مقتدر و ثروتمند بودند و از او تمکین نمیکردند، تلاش برای جذب طوایف کوچک به ایل عمله و پرتوان کردن بازوی نظامی ایلخانی آغاز شد. در سالهای پس از شهریور 1320 نیز، که ناصر خان و خسرو خان قشقایی، برای مانور در مقابل حکومت مرکزی به نیروی نظامی پرشمار نیاز داشتند، فرایند جذب طوایف کوچک به ایل عمله تداوم یافت و در نتیجه ساختار ایل قشقایی به پنج ایل بزرگ (عمله، فارسیمدان، دره شوری، ششبلوکی و کشکولی) تقسیم شد
ابرلینگ مدعی است که به سران ایل قشقایی لقب «ایلخانی مملکت فارس» اعطا شده بود (ص 16). این نیز اشتباه است. رؤسای ایل قشقایی بسته به نوع حکمی که از حکمران وقت فارس دریافت میکردند ایلخان تمامی قشقایی، در مواردی ایلخان برخی از ایلات قشقایی و در مواردی ایلخان ایل قشقایی و ایل دیگر بودند. مثلاً، در سال 1310 ق.، یعنی در اواخر حکومت ناصرالدینشاه، حاجی نصرالله خان قشقایی از سوی رکنالدوله (حاکم فارس) به عنوان ایلخان ایلات قشقایی و عرب منصوب شد و با این سمت به جنگ با شورشیان ایلات بهارلو و عرب رفت. ولی در دوران متأخر قاجاریه سران ایلات کشکولی (محمدعلی خان و حیدرعلی خان) و دره شوری (ایاز کیخا) مستقل از صولتالدوله (ایلخان) بودند و مستقیماً از حکمران فارس حکم میگرفتند. در فارس ایلات و طوایف متعدد غیر ترک زندگی میکردند و «ایلخان قشقایی» رئیس ایلات و طوایف غیر ترک ساکن فارس نبود هر چند در مواردی، بسته به نظر حکومت، دامنه اقتدار او سایر ایلات را نیز در برمیگرفت. مثلاً، ایلات لر ممسنی و کهگیلویه، طوایف کوهنشین کوهمره سُرخی و جروق، و ایلات خمسه بهطور سنتی تابع ایل قشقایی نبودند و رؤسای آنها مستقیماً از سوی حکومت فارس منصوب میشدند. ولی در سالهای پس از شهریور 1320 ناصر خان و خسرو خان قشقایی داعیه ریاست تمامی ایلات و طوایف فارس، و در واقع حکومت بر کل منطقه فارس، را داشتند؛
مطالب رساله فوق مؤید نظر اینجانب در کتاب مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر (تهران: نشر نی، 1369) است که قشقایی را اتحادیهای از ایلات و طوایف ترک زبان تعریف کرده بودم که بر اساس اقتدار خوانین بهتدریج انسجام یافته است. طوایف کوچک در طوایف بزرگ مستحیل شدند و این فرایند به تشکیل چهار ایل بزرگ فارسیمدان، دره شوری، کشکولی و ششبلوکی انجامید. در دوران اقتدار صولتالدوله، که رؤسای برخی از این ایلات، مانند محمدعلی خان کشکولی، بسیار مقتدر و ثروتمند بودند و از او تمکین نمیکردند، تلاش برای جذب طوایف کوچک به ایل عمله و پرتوان کردن بازوی نظامی ایلخانی آغاز شد. در سالهای پس از شهریور 1320 نیز، که ناصر خان و خسرو خان قشقایی، برای مانور در مقابل حکومت مرکزی به نیروی نظامی پرشمار نیاز داشتند، فرایند جذب طوایف کوچک به ایل عمله تداوم یافت و در نتیجه ساختار ایل قشقایی به پنج ایل بزرگ (عمله، فارسیمدان، دره شوری، ششبلوکی و کشکولی) تقسیم شد
ابرلینگ مدعی است که به سران ایل قشقایی لقب «ایلخانی مملکت فارس» اعطا شده بود (ص 16). این نیز اشتباه است. رؤسای ایل قشقایی بسته به نوع حکمی که از حکمران وقت فارس دریافت میکردند ایلخان تمامی قشقایی، در مواردی ایلخان برخی از ایلات قشقایی و در مواردی ایلخان ایل قشقایی و ایل دیگر بودند. مثلاً، در سال 1310 ق.، یعنی در اواخر حکومت ناصرالدینشاه، حاجی نصرالله خان قشقایی از سوی رکنالدوله (حاکم فارس) به عنوان ایلخان ایلات قشقایی و عرب منصوب شد و با این سمت به جنگ با شورشیان ایلات بهارلو و عرب رفت. ولی در دوران متأخر قاجاریه سران ایلات کشکولی (محمدعلی خان و حیدرعلی خان) و دره شوری (ایاز کیخا) مستقل از صولتالدوله (ایلخان) بودند و مستقیماً از حکمران فارس حکم میگرفتند. در فارس ایلات و طوایف متعدد غیر ترک زندگی میکردند و «ایلخان قشقایی» رئیس ایلات و طوایف غیر ترک ساکن فارس نبود هر چند در مواردی، بسته به نظر حکومت، دامنه اقتدار او سایر ایلات را نیز در برمیگرفت. مثلاً، ایلات لر ممسنی و کهگیلویه، طوایف کوهنشین کوهمره سُرخی و جروق، و ایلات خمسه بهطور سنتی تابع ایل قشقایی نبودند و رؤسای آنها مستقیماً از سوی حکومت فارس منصوب میشدند. ولی در سالهای پس از شهریور 1320 ناصر خان و خسرو خان قشقایی داعیه ریاست تمامی ایلات و طوایف فارس، و در واقع حکومت بر کل منطقه فارس، را داشتند؛