● ادبیات

ابوالفضل محققی
نسیمی خنک از لابلای درختان خانه همسایه عبور میکند.به شوخ چشمی یک دختر جوان در پیچ تابی سخت عشوه گرانه پرده توری اطاق را بالا می زند وروی پنجه های پا مانند بالرینی زیبا حرکت می کند. وارد اطاق می شود. گوشه ای از تور ابریشمی خود را بر صورتم می کشد! چنان لطیف ودلچسب که بی اختیار بیاد صبحدم های "زنجان"شهر زادگاه می افتم .خوابی رویائی در ایوانی مشرف بر باغچه. رختخواب های پهن شده با ملافه های سفید. نسیم صبحگاهی که از لحاف نازک عبور می کرد

محمود موسی دوست
هر بامداد، پیش از آنکه جهان پرآشوب گردد،
مینشینم بر نیمکت چوبیِ کنار ایوان.
همانجا، رو به کوه.
در برابر، ردیفی از گلدانها که در روشنای بامدادان چشم گشودهاند.
مینشینم بر نیمکت چوبیِ کنار ایوان.
همانجا، رو به کوه.
در برابر، ردیفی از گلدانها که در روشنای بامدادان چشم گشودهاند.

جهانبگلو:برنامه این هفته اندیشه ها به موضوع روشنفکری در ایران اختصاص دارد.واسلاوهاول نویسنده چک می گوید:«اوقاتی وجود دارد که ما باید به ژرفای شوربختی هایمان فرو شویم تا حقیقت را دریابیم.درست مانند آن گاه که سر به چاه فرو می کنیم تا ستارگان را در پهنه روز روشن بنگریم»رویارویی،جدل و برخورد

م. روانشید
«یک بستهی پستی» مجموعهای از شعرهای م. روانشید است با ترجمهی مریم حسیننژاد به زبان انگلیسی

در قلب یکی از کهنترین شهرهای ایران فروپاشی خاموش میراث تاریخی آغاز شده است؛ از یخچال تاریخی که روزگاری سرپناه مشروطهخواهان بود تا ربع رشیدی با پیشینهای ۷۰۰ ساله و بازار سنتی تبریز که در فهرست میراث جهانی ثبت شده است. حتی خانهها و بافت تاریخی تبریز نیز از این روند تخریب در امان نماندهاند، به طوری که بناهای تاریخی یکی پس از دیگری در برابر چشمهای بیاعتنای مسئولان فرومیریزند.

جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی که با فیلم «یک تصادف ساده» در بخش مسابقه هفتاد و هشتمین جشنواره کن شرکت کرده بود، توانست نخل طلای این جشنواره را به دست آورد. آقای پناهی این فیلم را بدون مجوز رسمی در ایران ساخته است.

منوچهر برومند (م. ب. سها)
جانیان را شرمی از کردار و از گفتار نیست
نابکارانند و از کشتار خلقی عار نیست
نابکارانند و از کشتار خلقی عار نیست

سازمان گزارشگران بدون مرز در تازهترین ارزیابی از آزادی رسانهها در جهان، ایران را در قعر جدول شاخص آزادی رسانهها قرار داده که در آن «روزنامهنگاران خودسانسوری کرده و همه دیدگاههای انتقادی توسط حکومت سرکوب شدهاند.

محمد سعید، نویسنده هم مینویسد کافهرستورانهای ایرانی بیشتر اوقات «هتل ایرانی» نامیده میشوند و زمانی در هر خیابان و محله کراچی به چشم میخوردند. در اوج کارشان کافهها تمام عرصه خوراک شهر را در اختیار داشتند و همراه با آشپزی و خوراک فرهنگ مهماننوازی و نان و شیرینی و چیدمان و اسباب و اثاثیه را هم گسترش میدادند.

دلیلی برای لغو جشنواره امسال اعلام نشده، اما ایسنا گزارش داده که دو روز پیش در نماز جمعه دشتستان، حسن مصلح انتقادهای تندی علیه جشنواره مطرح کرد.
حسن مصلح، امام جمعه دشتستان در آخرین خطبههای خود در ۲۹ فروردین گفت: «شعار کاذب خیامخوانی و ترویج فرهنگ سنتی و اصیل بوشهر، بهانهای شده برای ترویج اختلاط، رقص، کشف حجاب و شکستن خطوط قرمز شرع و عرف کاری که اینان مروج آن هستند، انسان را یاد عملکرد بنیاد فرح پهلوی میاندازد.»
حسن مصلح، امام جمعه دشتستان در آخرین خطبههای خود در ۲۹ فروردین گفت: «شعار کاذب خیامخوانی و ترویج فرهنگ سنتی و اصیل بوشهر، بهانهای شده برای ترویج اختلاط، رقص، کشف حجاب و شکستن خطوط قرمز شرع و عرف کاری که اینان مروج آن هستند، انسان را یاد عملکرد بنیاد فرح پهلوی میاندازد.»

نسخه فارسی آهنگ اد شیرن، ستاره موسیقی بریتانیا با همخوانی گوگوش، اسطوره موسیقی پاپ ایران منتشر شد. همزمان با انتشار موزیک ویدیوی عزیزم «اد شیرن» مشخص شد که خواننده ایرانی که با او نسخه فارسی این اثر را اجرا کرده، گوگوش است.

ابوالفضل محققی
نسیم به آرامی شاخه های نرم بید مجنون خم شده بربرکه زیبای پارک "پیل دامن" رادر هوا می رقصاند.اندکی دورترچنارهای کهنسال به تنبلی خمیازه می کشند.دو سنجاب کوچک بابازی گوشی تمام از شاخه ای به شاخه می پرند ودر چشم بر هم زدنی داخل سوراخی کوچک از نظرم پنهان می شوند

تنهایی به عنوان تهدیدی ویرانگر برای تندرستی توصیف شده که به اندازه کشیدن روزی ۱۵ سیگار مرگبار است. این در حالی است که در دنیای امروز هرگز تا این حد در معرض ارتباط و دسترسی دائم نبودهایم. روزانه با صدها پیام در گوشیهای هوشمند خود بمباران میشویم. این ارتباط مداوم میتواند کلافهکننده باشد و باعث میشود بسیاری از افراد به شدت به دنبال ذرهای آرامش باشند.

او درباره نسخه تمامفارسی تکآهنگش گفت: «سورپرایز است! فقط میتوانم بگویم که یک خواننده زن قرار است در آن باشد.» به گفته اد شیرن این خواننده در انتهای موزیکویدیوی رسمی ظاهر خواهد شد.

ابوالفضل محققی
مقابل یک آئینه قدی که به دیواراطاقم آویزان است می اسیتم وبه دقت بر چهره خود نگاه می کنم. چهره ای که گذر زمان جای پای بسیار سنگین خود را بر آن نهاده است. به دست هایم می نگرم بر لرزش خفیفشان. به خستگی که از درونم برمیخیزد و در ظاهرم نمود می یابد.
یبادم می آورد که خود راآنچنان که هستم دریابم .دریابم که هفتاد سالی بر من رفته ومن ناگزیر از پذیرفتن این دیگر گونی طبیعی هستم .
از خود سوال می کنم آیا روحم نیز هم پای جسمم سستی گرفته ؟در گذر زمان توان از کف داده بگنجی خزیده وتن به روزگار پیری وحرکت بطی تن
یبادم می آورد که خود راآنچنان که هستم دریابم .دریابم که هفتاد سالی بر من رفته ومن ناگزیر از پذیرفتن این دیگر گونی طبیعی هستم .
از خود سوال می کنم آیا روحم نیز هم پای جسمم سستی گرفته ؟در گذر زمان توان از کف داده بگنجی خزیده وتن به روزگار پیری وحرکت بطی تن

میلیونها ایرانی در داخل و خارج از کشور روز سیزدهم فروردین ۱۴۰۴، برای برگزاری جشن باستانی سیزدهبهدر راهی طبیعت شدند. آنان کنار رودها، جویبارها، کوهها، جنگلها و دریاها به تفریح، بازیهای گروهی، رقص و پایکوبی پرداختند و این روز را که از دیرباز فرصتی برای رهایی در دل طبیعت و امید به روزهای بهتر بوده است، امسال به نمادی از همبستگی ملی و آرزوی آزادی ایران تبدیل کردند.

م. روانشید
مجموعه داستان «خیزش گیسوها»، برگزیده آثار جشنواره داستانی «زنان معماران داستان امروز ایران»

ابوالفضل محققی
شاخه های بید مجنون تن به هم می سایند در هم می پیچند
چونان پیچیدن دو تن در شب.
چونان پیچیدن دو تن در شب.

علی دایی، اسطوره مردمی فوتبال ایران در کنسرت دوشنبه شب لئو روخاس که در سالن وزارت کشور برگزار شد، حضور یافت و با تشویق پرشور حاضران روبهرو شد.
در لحظهای از کنسرت، حاضران نام او را صدا زدند و دست زدن آنها برای دقایقی قطع نشد. علی دایی نیز برای قدردانی از این استقبال، از جای خود برخاست و با تکان دادن دست، از مردم تشکر کرد.
در لحظهای از کنسرت، حاضران نام او را صدا زدند و دست زدن آنها برای دقایقی قطع نشد. علی دایی نیز برای قدردانی از این استقبال، از جای خود برخاست و با تکان دادن دست، از مردم تشکر کرد.

در سالهایی که سینمای ایران با بحرانهای متعددی از ریزش مخاطب و ممیزی شدید نهادهای مختلف تا ممنوعیت بازیگران زن ایرانی معترض به حجاب اجباری روبرو است، پخش قاچاق فیلمهای توقیفی، رنج مضاعفی برای سینماگران به همراه داشته و سینمای ایران را بیش از پیش آسیبپذیر و رنجور کرده است.
این پدیده نشان میدهد که حتی در سختگیرانهترین شرایط، صدای سینماگران ایرانی خاموش نمیشود و آثار آنها بهشیوههای مختلف به مخاطب میرسد.
این پدیده نشان میدهد که حتی در سختگیرانهترین شرایط، صدای سینماگران ایرانی خاموش نمیشود و آثار آنها بهشیوههای مختلف به مخاطب میرسد.

انیمیشن کوتاه «در سایه سرو» ساخته شیرین سوهانی و حسین ملایمی، هنرمندان جوان ایرانی، برنده جایزه اسکار در بخش بهترین انیمیشن کوتاه شد. «مردان زیبا»، «آبنبات جادویی»، «سرگردان برای شگفتی»، و «یاک» از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
کارگردانان ایرانی این انیمیشن اعلام کردند که ویزای آنها در آخرین لحظات صادر شد و تنها سه ساعت پیش از آغاز مراسم به لسآنجلس رسیدند.
ملایمی و سوهانی در مراسم اسکار فاش کردند که ویزای خود را تا روز پیش از مراسم دریافت نکرده بودند. ملایمی در سخنرانی هنگام دریافت جایزه گفت:
کارگردانان ایرانی این انیمیشن اعلام کردند که ویزای آنها در آخرین لحظات صادر شد و تنها سه ساعت پیش از آغاز مراسم به لسآنجلس رسیدند.
ملایمی و سوهانی در مراسم اسکار فاش کردند که ویزای خود را تا روز پیش از مراسم دریافت نکرده بودند. ملایمی در سخنرانی هنگام دریافت جایزه گفت:

۳۰۰ سینماگر با آغاز یک کارزار آنلاین در بیانیهای خواستار آن شدند که بدون هیچ قید و شرطی اتهامات مطرح شده علیه مریم مقدم و بهتاش صناعیها لغو شود.

از بهمن ۵۷ هر چه بیشتر دور شدیم و غبار فراموشی بر حافظهها بیشتر نشست، بار ذهنی پاسخهایی که به چنین پرسشهایی داده شده سنگین تر شد و راه بر جعل و فریب و وارونهسازی هموارتر. و نیز هر چه تودهی محروم و فرودست خستهتر، خشمگینتر و مایوستر شده، و خود رهانی را دشوارتر یافته، قلب واقعیتها آسانتر شده و هزینهاش کمتر. در چنین بزنگاهی است که بازماندههای فرقهی #پهلوی فضای روانی موجود را مناسب یافتهاند و...

ابوالفضل محققی
پسرک هشت سال بیشتر ندارد تب کرده در بستر ومادردر کنار او در اطاق گشوده می شود زنی بلند بالا با چشمانی سیاه نافذ با لیوانی شبرت و چند دانه نقل به آرامی وارد اطاق می شود . آرام چون حرکت یک پر در فضا .پسرک در میان خواب وبیداری حس می کند حضور فرشتگانی را که بر بالای سر او پرواز می کردند .کنار مادر می نشیند دستی بر سر او می کشد حسی لذت بخش در تمام وجودش می خلد . قلبش غرق درعشقی کودکانه نسبت به زنی است که تمام کوچه اورا "خاله جان" صدایش می کنند.زنی که طالار بزرگ خانه اش بیشتر اوقات سر پناه زنان غر

سروده منوچهر برومند م ب سها
زمن بگو به ابوجهل کاسبِ مکّار
که ای مِهین مُخَبَّطِ بیهوده گویِ بد رفتار
که ای مِهین مُخَبَّطِ بیهوده گویِ بد رفتار

محمود شوشتری
این نوشته بلند را دو سال پیش بشکل تکه تکه در چند پلاتفرم دنیای مجازی منتشر کردم. امسال بمناسبت ۱۹ بهمن تولد جنبش فدایی و سیاوش کسرایی آن را بازنویسی کردم و حال در یک مجموعه در فرمت پ. د. اف به دست عزیزان میسپارم. کمی بلند است، اما بنظر من این دو رویداد تاریخی ارزش دارند. امید که مورد قبول واقع شود.

فرانک مستوفی
عنصر کلیدی در ادیان، بخصوص ابراهیمی، هستهی خانواده است. در ایران ِپس از پهلوی، نخستین چالش ایجاد شده در مخالفت با زنان بود. زنان شاغل، دانشجو، هنرمند که هنوز بر طبق قانون آزادی در نوع انتخاب پوشش به محل کار، دانشگاه و یا خیابان میرفتند.
سخنرانان حکومتی در میدانهای نماز جمعه روی منبر مساجد، از مقدس بودن کانون خانه و خانواده داد ِسخن میدادند که زن، مادر و مدیر خانواده است و به این بهانه زنان بیحجاب را با پوشش اجباری از بیرون به اندرون فرستادند.
سخنرانان حکومتی در میدانهای نماز جمعه روی منبر مساجد، از مقدس بودن کانون خانه و خانواده داد ِسخن میدادند که زن، مادر و مدیر خانواده است و به این بهانه زنان بیحجاب را با پوشش اجباری از بیرون به اندرون فرستادند.

برای کریسمس، دوستم هدیهای جالب به من داد—یک کتاب «پرفروش» که به نام خودم منتشر شده بود.
«توضیح فناوری برای کمهوشان» (عنوانی عالی!) روی جلدش نام و عکس من را دارد و نقدهای درخشانی هم دریافت کرده است.
با این حال این کتاب به طور کامل توسط هوش مصنوعی نوشته شده است، البته براساس چند دستور ساده درباره من که دوستم جانت به سیستم داده بود.
«توضیح فناوری برای کمهوشان» (عنوانی عالی!) روی جلدش نام و عکس من را دارد و نقدهای درخشانی هم دریافت کرده است.
با این حال این کتاب به طور کامل توسط هوش مصنوعی نوشته شده است، البته براساس چند دستور ساده درباره من که دوستم جانت به سیستم داده بود.

مرگ خودخواسته «ابراهیم نبوی»، طنزپرداز شهیر، نگاهها را متوجه سرنوشت طنزپردازان ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷ میکند. یکی به ناچار نشریهاش را میبندد، دیگری در بهترین آثارش غم موج میزند، چند تایی که مهاجرت کردهاند هم غالبا دل خود را جا گذاشتهاند و غم دوری از شهر و دیارشان، آنها را ذرهذره آب میکند

ابوالفضل محققی
نقصان بسیار است می دانم !اما باید کسی می نوشت ! امید که آغازی باشد برای نوشته های بهتر و جامع تر از طرف دوستان که خود یک وظیفه است در نشان دادن آنچه که بر یک نسل گذشت . وظیفه در برابر مردم افغانستان که جز مهر، گشاده روی از آن ها ندیدیم. من خود بشخصه منت دارم .منت دارکسانی هستم که آغوش گشودند و گفتند :"که یک قرص نان داریم آن را با شما تا آخر تقسیم خواهیم کرد." و چنین کردند.

ابوالفضل محققی
آیا رویا های ما فعال شدن خاطره های محو ثبت شده در هزار توی مغز ماست ؟فعل انفعالات شیمیائی است ؟ آیا زندگی خود رویا نیست؟ آیا ما بارها وبار ها رویای کس دیگر را زندگی نمی کنیم؟

ابوالفضل محققی
ترانهای میخواند..."اما دلتنگی من را جادوی رنگ ها می سرآیند . امروز دلتنگ او بودم .این نقش بر کاغذ زدم.. نامش علی بود.چهرهی زیبایی داشت، با دو چشم درشت سیاه، با بینی کشیده و کوچک که به دو لب قیطانی ختم میشد.
سه سالی بزرگتر از من بود.
سه سالی بزرگتر از من بود.