آقای کرمی هر کجای ایران که می روید ترک است و هر کار مهمی که (چه منفی و چه مثبت) در ایران صورت گرفته بدست ترکهای کارآفرین صورت گرفته و اگر امروز فرزند فرح دیبای تبریزی تا حدودی خود را باه واقعیتها نزدیک کرده، باعث خشم شماها شده و همگی پانفارسیستها دست بیکی کرده و او را آق والدین می کنید، بگذارید با شرح حالی که برایم اتفاق افتاد موقعیت برتری کیفی و کمّی ترکها را در ایران و جهان و بر خورد تخریبی بی ثمر پانفارسیسم را برایتان تجسم کنم ما به یک جشن دعوت شده بودیم چند نفر فارس زبان هم آمدند و در کنار من نشستند، سلام علیکی با هم کردیم و بلافاصله جوک گفتنها شروع شد، یه ترکه یود، یه رشتیه بود، یه لره بود، تا اینکه یک آدم مسّنی شروع به صحبت کرد، منهم فکر کردم که می خواهد این جوانها را نصیحت کند، ولی ایشان هم شروع کردند با کلمه ای بابا ما از دست این ترکها نمی دانیم کجا بریم، تهران که بودیم
در آن مهمانی چند نفر اروپائی هم بودند که یکی رو کرد به من و با عذر خواهی و اجازه از من پرسید می توانم بپرسم اهل کجا هستید، قبل از اینکه من جواب سئوال ایشان را بدهم، آنها بلافاصله جواب دادند که ما همه پرشین و ایرانین هستیم، او با تعجب یک نگاهی به من کرد و یک نگاهی به آنها و بعد گفت من تعجب می کنم این آقا بیشتر شبیه مردم اروپای شرقی است و تصور می کنم که شما ها هم هندی و یا پاکستانی باید باشید، دوباره آنها پریدند وسط صحبت و با اشاره به من گفتند که اینها از استان آذربایجان و آذری هستند که جز کوچکی (با حا لتی که آذربایجان مستعمره کوچکی از ایران است) ، از سرزمین بدون ساحل (منضورش سرزمین بیکران بود) با مرزهای پر از جواهر (منضورش مرزهای پر گهر بود) ایران، که آن اروپائی منگ و هاج و واج یک اوکئی گفت و رفت که بعدش اینها شروع کردند به توهین که این خارجی ها همه اشان راسیست و نژادپرستند و من تا آخر نفهمیدم که اینها بعنوان پناهنده در اروپا چرا خود اروپائی ها را خارجی خطاب می کنند،