(ادامۀ نظر)
اساسا توسعه مقوله ای نیست که با زور و بخشنامه و با سرنیزه بتوان به مردم تحمیل کرد. توسعه از درون جامعه می اید و نتیجه کنش ها، واکنش ها و تبادل افکار عقاید و آرا است. به همین دلیل هم هست که دولت های دیکتاتور و سرکوبگر ذاتا ضد رشدند. توسعه ملی فقط در فضای باز سیاسی حاصل میشود و لا غیر. البته بعضیها توسعه را صرفا ساختن پل و راه و خانه و ....در نظرمیگیرند. این تعریف، تعریفی استعماری از مقوله توسعه است. ساختن پل و جاده و کارخانه و... گر چه جزیی از توسعه است ولی قطعا مترادف با توسعه نمیباشد. اساسا هر نوع سازندگی بدون توسعه نیروی انسانی ناتمام بوده و محکوم به نابودی است. آیا بسیاری از سازندگی هایی که در زمان پهلوی ها انجام شد در جنگ ضدملی و امپریالیستیِ خمینی خون آشام نابود نشدند؟ آیا ما توان جانشین ساختن آنها را داریم؟ در آلمان پس از جنگ دوم جهانی، با آنکه آلمان -
«به امید سرنگونی هرچه زودتر رژیم ضدخلقی جمهوری اسلامی و برپایی یک جمهوری لائیک و سوسیال و دمکراتیک»