نیاکان ما بی انکه روزگار سیاه ما را دیده باشند سرنوشت کنونی ما را بخوبی حدس زده اند و ما را به فرا گرفتن دانش سفارش کرده اند . شعر تاریخی .. در خت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر اوری چرخ نیلو فری را ) شعر نیست بلکه یک دستور زندگی در جهان پر از فراز و نشیب است . چه انسانهای مستعدی برای خدمت به ایران و اساسن جهان بشریت به دنبال سراب رفتند و نامی جز زشتی و سیاهی از خود به یاد گار نگذاشتند . همه این افراد توانا در هر زمینه فکری و عملی قربانی یک فر ضیه به ظاهر علمی و دینی شدند و همه توانائی و امکانات را در خدمت تخریب و تزویر و قدرت پرستی نهادند . به هر قیمت و البته نا خاسته نباید نیکوکار بود و بزرگان فلسفه و اخلاق فرموده اند که فداکاری یبیش از توان و نا خاسته ناشی از حماقت است . انچه در ایران روی داد متاسفانه ناشی
نیاکان ما بی انکه روزگار
نیاکان ما بی انکه روزگار
ناشناس
از خوش خیالی و سراب پرستی و کمک به تودهای محروم و پیروزی من مرگ دیگری بود که اگر نظام برود جهان پر از عدل داد خواهد شد . ما با سیاستهای نا بخردانه خود استعدادهای ملی خود را نابود کردیم .از یک دانشجو یک ادمکش و از یک بازاری دارای اعتبار یک مهاجر جیره خوار سرکردان وووو بوجود اوردیم .