لغات انتزاعی و زبان تورکی:
ناشناس
لغات انتزاعی و زبان تورکی:
"الگوهای فرهنگی میان مردمان ترکزبان در قالب گروههای مستقل بزرگی در هم ادغام شدهاند. عامل یکپارچهسازی که ترکان را به هم پیوند دهد، جز سابقه زبان مشترک وجود ندارد. شکلگیری زبانهای امروزی غالباً در بستر تمدن اسلامی صورت گرفته است ..." ("زبانهای ترکی"، صفحه 1، لارس یوهانسون، انتشارات روتلدج، 1998)
میدانیم که عمر شهرنشینی در میان ترکان طولانی نیست و در همه جا هنوز هم کاملاً یکج انشین نشدهاند. زبانشان کلمات قدیم پایه و متناسب با شهرنشینی مانند شهر، بنا، خیابان، مغازه، بازار و غیره ندارد و در جهان معماری خاص ترکان شناخته نیست
از میراث مکتوب چند کتیبه مانند کولتیگین که نمیتوانند اثری از پدیدآورندگان آن حتی در حد یک دیوار نشان دهند و هیچکس توضیح مناسبی برای رمزگشایی آنها ندارد و چند کتاب قدیمی از جمله دیوان اللغات الترک، دیوان خواجه احمد یسوی، کتاب دهده قورقود و قوتادغو بیلیغ، از آنجا که در تاریخ مورد ادعا ماتریال کتابت و ابزار نوشتن مناسب وجود نداشته و نمیتوانند نمونهای از نسخه قدیمی آنها ارائه کنند و بگویند این کتب چگونه حفظ شده، همگی از اعتبار ساقط اند.
تقریباً هیچ لغت انتزاعی در هیچ یک از شاخههای زبان ترکی وجود ندارد:
اندک لغاتی که ارتفاع تمدنی دارند در میان اقوام ترکزبان مشترک نیستند. از آنجایی که این لغات مکتوب قدیمی ندارند و در بین اقوام نیز مشترک نیستند لذا اعتبار آنها به عنوان لغت قدیم و اصیل ساقط است و تنها صورت اسلنگهای محلی را به خود میگیرد:فارسی
ترکی ترکیه
ترکی آذربایجانی
ازبکی
اویغوری
سبب
سبب
سبب
سبب
سبب
عقل
عاکیل(عقل)
عاغیل(عقل)
عاکل(عقل)
عِکل(عقل)
هرکس
هرکس
هر کس
هر کیم
هر کیم
عدالت
عادالت
عدالت
عدالت
عادالت
منطق
مانطیک
منطیق
منطیک
منطیک
انصاف
اینصاف
اینصاف
اینصاف
اینصاپ
شهر
کنت
شّهّر
شّهّر
شّهِر
بازار
چارشی
بازار
بازار
بازار
بنا
یاپی
بینا
بینا
صنعی
آزاد
سربست
سربست
ارکین
حرّ
نمیتوان مردمانی را با قومیتهای رنگارنگ که سبقه شهرنشینی طولانی ندارند و جهان با معماری اختصاصی آنها آشنا نیست و زبانشان خالی از لغات انتزاعی است، لغات قدیم یا مشترکشان ارتفاع تمدنی ندارد، قومی واحد و کهن و صاحب چنان مراتب اجتماعی دانست که قادر به ساماندهی حملات گسترده به جهان و فرمانروایی بر یک امپراطوری پهناور دانست.
کلید ورود به این تابلو، توجه به تنوع قومی ترکزبانان، مطالعه لغات مشترک و توجه به این نکته است که تفاوت مثلاً ترکی آذربایجانی و قشقایی که میگویند در گذشتهای نزدیک از هم جدا شدهاند در همان حد اختلاف ترکی آذربایجانی با ترکمنی یا ازبکی است که میگویند در گذشته بسیار دورتری از هم جدا شدهاند. این تابلو بیش از یک توضیح منطقی ندارد و آن اینکه در گذشتهای نه چندان دور حاملان زبان آن را در میان اقوامی گوناگون و کم جمعیت پراکندهاند و سپس آنها را به مناطق خالی از سکنه کوچاندهاند لذا دوردستترین ساکنان این مناطق نیز به همان زبان سخن میگویند.
همینجا به نکتهای دیگر در باب زبان ترکی اشاره کنیم که میتواند موضوع یک تکنگاری مستقل باشد. یکسانی زبان میان دهات بسیار دور از هم و بیارتباط با یکدیگر و حتی بیارتباط با مراکز شهری ترکان در ایران و در مقابل افول کاربری زبان فارسی با دور شدن از مراکز شهرهای بزرگ چون تهران و اصفهان، بوضوح بیان میکند که رواج زبان ترکی در ایران از طریق کوچاندن قومی با زبان مشترک به منطقه گوناگون بوده
دانشگاه احمد یسوی لغتنامهای به نام "لغتنامه لهجههای ترکی" تدوین کرده است که معادل لغات را به 9 لهجه ترکی، ترکیه، آذربایجانی، باشقورد، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاتار، ترکمن و اویغور آورده است.
از میراث مکتوب چند کتیبه مانند کولتیگین که نمیتوانند اثری از پدیدآورندگان آن حتی در حد یک دیوار نشان دهند و هیچکس توضیح مناسبی برای رمزگشایی آنها ندارد و چند کتاب قدیمی از جمله دیوان اللغات الترک، دیوان خواجه احمد یسوی، کتاب دهده قورقود و قوتادغو بیلیغ، از آنجا که در تاریخ مورد ادعا ماتریال کتابت و ابزار نوشتن مناسب وجود نداشته و نمیتوانند نمونهای از نسخه قدیمی آنها ارائه کنند و بگویند این کتب چگونه حفظ شده، همگی از اعتبار ساقط اند.
تقریباً هیچ لغت انتزاعی در هیچ یک از شاخههای زبان ترکی وجود ندارد:
اندک لغاتی که ارتفاع تمدنی دارند در میان اقوام ترکزبان مشترک نیستند. از آنجایی که این لغات مکتوب قدیمی ندارند و در بین اقوام نیز مشترک نیستند لذا اعتبار آنها به عنوان لغت قدیم و اصیل ساقط است و تنها صورت اسلنگهای محلی را به خود میگیرد:فارسی
ترکی ترکیه
ترکی آذربایجانی
ازبکی
اویغوری
سبب
سبب
سبب
سبب
سبب
عقل
عاکیل(عقل)
عاغیل(عقل)
عاکل(عقل)
عِکل(عقل)
هرکس
هرکس
هر کس
هر کیم
هر کیم
عدالت
عادالت
عدالت
عدالت
عادالت
منطق
مانطیک
منطیق
منطیک
منطیک
انصاف
اینصاف
اینصاف
اینصاف
اینصاپ
شهر
کنت
شّهّر
شّهّر
شّهِر
بازار
چارشی
بازار
بازار
بازار
بنا
یاپی
بینا
بینا
صنعی
آزاد
سربست
سربست
ارکین
حرّ
نمیتوان مردمانی را با قومیتهای رنگارنگ که سبقه شهرنشینی طولانی ندارند و جهان با معماری اختصاصی آنها آشنا نیست و زبانشان خالی از لغات انتزاعی است، لغات قدیم یا مشترکشان ارتفاع تمدنی ندارد، قومی واحد و کهن و صاحب چنان مراتب اجتماعی دانست که قادر به ساماندهی حملات گسترده به جهان و فرمانروایی بر یک امپراطوری پهناور دانست.
کلید ورود به این تابلو، توجه به تنوع قومی ترکزبانان، مطالعه لغات مشترک و توجه به این نکته است که تفاوت مثلاً ترکی آذربایجانی و قشقایی که میگویند در گذشتهای نزدیک از هم جدا شدهاند در همان حد اختلاف ترکی آذربایجانی با ترکمنی یا ازبکی است که میگویند در گذشته بسیار دورتری از هم جدا شدهاند. این تابلو بیش از یک توضیح منطقی ندارد و آن اینکه در گذشتهای نه چندان دور حاملان زبان آن را در میان اقوامی گوناگون و کم جمعیت پراکندهاند و سپس آنها را به مناطق خالی از سکنه کوچاندهاند لذا دوردستترین ساکنان این مناطق نیز به همان زبان سخن میگویند.
همینجا به نکتهای دیگر در باب زبان ترکی اشاره کنیم که میتواند موضوع یک تکنگاری مستقل باشد. یکسانی زبان میان دهات بسیار دور از هم و بیارتباط با یکدیگر و حتی بیارتباط با مراکز شهری ترکان در ایران و در مقابل افول کاربری زبان فارسی با دور شدن از مراکز شهرهای بزرگ چون تهران و اصفهان، بوضوح بیان میکند که رواج زبان ترکی در ایران از طریق کوچاندن قومی با زبان مشترک به منطقه گوناگون بوده
دانشگاه احمد یسوی لغتنامهای به نام "لغتنامه لهجههای ترکی" تدوین کرده است که معادل لغات را به 9 لهجه ترکی، ترکیه، آذربایجانی، باشقورد، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاتار، ترکمن و اویغور آورده است.