پس از برکناری دیکتاتور یمن عبدالله صالح، خلأ قدرتی در حاکمیت بهوجود آمد که حوثیها که تحت نفوذ و سلطه رژیم جمهوری اسلامی قرار داشتند، برآن شدند تا با سوءاستفاده از این خلأقدرت در یمن، بر این کشور مسلط شوند. آنها که از حمایت و همدستی پنهانی علی عبدالله صالح و نیروهای وفادار به او در ارتش یمن برخوردار بودند، در سال 2014 به کمک آنها موفق شدند در یک اقدام کودتاگرانه صنعا، پایتخت یمن را به تصرف خود درآورند؛ آنها سپس کوشیدند با گروگان گرفتن عبد ربه منصور هادی رئیسجمهور قانونی یمن و اعضای کابینه او، تحت عنوان دولت یمن، نقشه رژیم جمهوری اسلامی را برای استیلا بر سراسر یمن پیش ببرند. اما منصور هادی، توانست از کنترل حوثیها خارج شده و خود را به عدن برساند و سایر اعضای دولت نیز بهتدریج به او پیوستند و عدن عملاً بهصورت پایتخت این کشور درآمد. پس از آن حوثیها یک تهاجم نظامی به عدن و تسخیر آن را به -
براستی چرا چنین همبستگی بیسابقه یی را از جانب کشورهای منطقه علیه آخوندها شاهد هستیم؟
جواب این است که ائتلاف عربی که با حمایتهای گسترده بینالمللی همراه بود هیمنه رژیم در منطقه را شکست و راه را برای این تحول سیاسی مهیا کرد. اما همین همرایی و همبستگی بیسابقه کشورهای منطقه، بر ضد رژیم جمهوری اسلامی، خلق الساعه نیست، بلکه این ائتلاف و این توفان، پژواک صدایی در منطقه است که طی بیش از سه دهه گذشته در فضای این نقطه از منطقه و جهان، طنینانداز بوده است. ریشه تمام بحرانهای منطقه، رژیم فاشیسم دینی حاکم بر ایران است که برای آن هیچ راهحلی جز زبان قاطعیت و خلع ید در منطقه و سرنگونی این رژیم، وجود ندارد.
جنگافروزیهای رژیم جمهوری اسلامی در منطقه، نه از موضع قدرت، بلکه برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای لاعلاج حکومت قرون وسطاییاش میباشد
حال امروز شاهد ارادهای قاطع، از طرف کشورهای منطقه، در برابر رژیم جمهوری اسلامی هستیم. ارادهای که جرقه آغازین آن، در یمن زده شد، و بیشک، به مرور دست دیکتاتوری تروریستی جمهوری اسلامی را، از تمام منطقه، کوتاهتر خواهد کرد و ضربات راهبردی، به آن وارد خواهد آورد.
خلق ایران و خلقهای خاورمیانه تنها زمانی روی خوش را به خود خواهند دید و رنگ آرامش را می بینند که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی سرنگون شده باشد.