رفتن به محتوای اصلی

زخم آن چنان بزن که به رستم

زخم آن چنان بزن که به رستم
ناشناس

زخم آن چنان بزن که به رستم شغاد زد
زخمی که حیله بر جگر اعتماد زد

باور نمی‌کنم به من این زخم بسته را
باچشم باز،آن نگه خانه‌زاد زد

بااینکه در زمانه‌ی بیداد - می‌توان،
سر را به چاه صبر فرو برد و داد زد،

یا می‌توان که سیلی فریاد خویش را
با کینه‌ای گداخته، بر گوش باد زد،

گاهی نمی‌توان به خدا حرف درد را
با خود نگاه داشت و روز معاد زد