سلام دوست کارگر گرامی؛
نمی دانم چگونه هموندی و همدردی جگرسوزانه ی خود را با شما و همه کارگران، زحمتکشان و تنگدستان کشورم ابرازکنم.
بگذارید چنین بگویم که من بی نیاز از تشعشع ها و ظاهرسازی های "کارگرنوازی" که در میان سران رژیم تبهکار مرسوم است، از محرومیت ها و نارسائی ها و فقر جانکاهی که قریب به اتفاق کارمزدان و نداران را در چنبره ی سخت خود خرد و له می کند رنج برده و می برم؛ و آرزوی خیزش و بیداری مردم را هرآن انتظارمی کشم تا مگر بشود توسط اراده توده ای از چپاول و تباهی زندگی توسط پاسداران سرمایه و جهل رهائی یابیم.
پدر طمع و آز این نامردمان آخوند و مُکلا بسوزد که پایانی بر ولع سیری ناپذیر آنها متصور نیست. این ساختار پلید ضدبشری علاوه بر غارت های میلیاردی خود همزمان، برای زنجیره ی حفظ حیاتی خویش، بخش بزرگی از تتمه ی سرمایه های هنگفت مردم ما را برای سرسپردگان و وابستگان حزب الله خود
یا در یمن، یمنی ها را بنام شیعه و سنی بجان هم می اندازد و همین لحظه صدها هزار از توده های بی پناه مردم در خطر مرگ از گرسنگی مفرط هستند؛ جنایت ضدبشری مشترکی که فامیل فاسد و مرتجع سعودی و وابستگان دستگاه خلافت خامنه ای باهم، مسببین و محرکین این نسل کشی هولناک و بی پایان می باشند.
و این درست در شرایطی ست که خود شما می گوئید: درآمد کاری و ماهانه ی یک گارگر حتی " پاسخگوی یک هفته" او و خانواده اش هم نیست.
دوست من!
در روزهای آغازین تسخیر قدرت توسط دروغپردازی خمینی و در همان بحبوبه های فریب مردمی، او در حمایت ریاکارانه ی خود از کارگران می گفت: (( خدا هم کارگر است)) و این شعار را او در مقابله با نیروهای چپ و کمونیست که مدافع حقوق کارگران بودند ابراز می کرد که : هی نگوئید کارگر کارگر، زیرا خدا هم کارگر و ما مدافع کارگران هستیم!!
باقی دروغبافی های او را هم شما و هم ما و هم همه ی زمینگیران بی دادرس و گرسنه با پوست و استخوان خود لمس کرده اند.
راه مبارزه ی ما بر برچیدن این دستگاه آدمخوار، طرد همه جانبه ای او توسط خیزش اجتماعی طبقاتی ست. خصوصا انتخابات دور اخیر در پیش است و تحریم گسترده ی انتصابات این بساط می تواند بسیار کارساز باشد.
رویتان را می بوسم.