رفتن به محتوای اصلی

در پاسخ خانم یا آقای لاچین:

در پاسخ خانم یا آقای لاچین:
ناشناس

در پاسخ خانم یا آقای لاچین: 1ـ بلندی نوشتار فوق واقعیت روشنی است که با یک مقایسه ی ساده با دیگر مقالات همین سایت روشن تر هم می شود و البته اشکالی هم ندارد. ذکر بلندی آن در کامنت من از آن رو بود که با وجود بلندی نوشته کیفیت آن زیر صفر است چرا که نادرستی های آن بسیار بیش از درستی هایش است. 2ـ بیشترمنابعی که در پایان نوشته ذکر شده هیچ ربطی با ادعا های عجیب مندرج در متن مقاله ندارند و تنها برای ظاهرسازی و علمی نمایی آمده اند. 3ـ این ظاهرسازی به همراه استفاده ی افراطی و نابجا از واژه های اروپایی(آنالیز, پارامتریک,...) و عربی(اشکال کثیر, بحر,...) و نقل قول های نامربوط از برخی نام آوران(چون هرودوت) که هیچ ربطی به مدعیات نویسنده ندارند بیانگر تلاش نویسنده بر عالم نمایی است که کاربرد صفت پرطمطراق را برای نوشته موجه می سازد. 4ـ بحث "لغت شناسانه" در باره ی واژه ی آذربایجان و ادعای ربط آن با "آز"

در پاسخ خانم یا آقای لاچین: 1ـ بلندی نوشتار فوق واقعیت روشنی است که با یک مقایسه ی ساده با دیگر مقالات همین سایت روشن تر هم می شود و البته اشکالی هم ندارد. ذکر بلندی آن در کامنت من از آن رو بود که با وجود بلندی نوشته کیفیت آن زیر صفر است چرا که نادرستی های آن بسیار بیش از درستی هایش است. 2ـ بیشترمنابعی که در پایان نوشته ذکر شده هیچ ربطی با ادعا های عجیب مندرج در متن مقاله ندارند و تنها برای ظاهرسازی و علمی نمایی آمده اند. 3ـ این ظاهرسازی به همراه استفاده ی افراطی و نابجا از واژه های اروپایی(آنالیز, پارامتریک,...) و عربی(اشکال کثیر, بحر,...) و نقل قول های نامربوط از برخی نام آوران(چون هرودوت) که هیچ ربطی به مدعیات نویسنده ندارند بیانگر تلاش نویسنده بر عالم نمایی است که کاربرد صفت پرطمطراق را برای نوشته موجه می سازد. 4ـ بحث "لغت شناسانه" در باره ی واژه ی آذربایجان و ادعای ربط آن با "آز" نه تنها فاقد ذکر منبع است بلکه از شدت بی منطقی راه به مضحکه می برد که چگونه نویسنده می خواهد با هر زوری که شده آذربایجان را از آذر جدا کند و به آز بچسباند! و در ادامه کار را به جایی می رساند که ریشه ی واژه ی "آسیا" را نیز در همین "آز" می بیند و آن را واژه ای ترکی می شمرد! دم بدم هم ابن "کشفیات" را به "محققان" نسبت می دهد بدون آنکه نامی از آنان بیاورد! 5ـ دعاوی مربوط به ترک دانستن ماد ها و کاسی ها و سومری ها و .... یا ترکی خواندن هر زبان "التصاقی" در عالم هستی به اندازه ی کافی رسواست که توضیح بیشتر را نشاید. 6ـ منکر وجود غلط نگارشی در نوشتار بودید؛ چند نمونه: "اشکال کثیر" غلط است, " اشکالات کثیر" درست است؛ همچنین است "گذارا" که باید "گذرا" باشد و نیز "را" های اضافی که بار ها در متن تکرار شده. ضمنآ واژه ی "تبار" در مقدمه به درستی "تبار" ولی در پایین تر به غلط "طبار" نوشته شده! که نشانه ای است بر آنکه متن نوشتار از کس دیگری غیر از آقای طالبی است. 7ـ روشن است که همه ی انسان ها و تبار های انسانی محترم و دارای حقوق برابر هستند. دشمنی با هر فرهنگ و زبانی به هر عنوانی که باشد بیخردانه است. در همین حال فریبکاری با نمایش "علمی" و "تاریخی" برای تزریق یک هویت جعلی به بخشی از یک ملت نیز محکوم و خلاف اخلاق علمی است. آذربایجانی های ایران خود را به درستی تباری ایرانی می دانند و اکثریت بزرگ آنان از اینکه ترک خوانده شوند ناخشنود می شوند. بسیاری از بزرگان ایران زمین از جمله در حوزه ی فرهنگ و ادب از آذربایجان برخاسته اند. فارس و آذری و دیگر تبار های ایرانی هویتی مشترک و سرنوشتی مشترک دارند. همچنین دشمنی مشترک که همانا رژیم تبهکار جمهوری اسلامی است.