رفتن به محتوای اصلی

اعدام ناجوانمردانه پنج زندانی سیاسی کرد همانگونه که مشاهده گردید، بازتابهای مختلفی را در میان احزاب و سازمانها و محافل داخلی و خارجی بهمراه داشته و اعتراض عمومی و خشمگینانه همگان را برانگیخت، بطوریکه اخبار مربوط به آن و اعلام نفرت و انزجار نسبت به چنین اقدام وحشیانه و غیر انسانی رژیم جمهوری اسلامی ، تقریبا از سوی همه احزاب و سازمانها و تشکلهای صنفی و حقوق بشری داخلی و خارجی و همینطور انجمنهای مختلف دانشجویی و شخصیتهای منفرد وحتی سایتهای مختلف مورد تقبیح قرار گرفته و آنرا محکوم نمودند.
«كَریه» اكنون صفتی اَبتَر است چرا كه به‌تنهایی گویای خون‌ْتشنگی نیست. آری، به‌راستی واژه‌ها از بیان این همه زشتی و پلشتی كه پیرامون ما موج می‌زند، ناتوان‌اند. باز هم خون و خون‌ریزی، باز هم خونْ‌تشنگی، باز هم اعدام؛ و این بار اعدام پنج زندانی با هم: شیرین علم‌هولی، فرزاد كمانگر، فرهاد وكیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان.
شعار دادن به آزادی بیان کافی نیست! آنچه مهم است عمل و احترام به این اصل است . بسیاری از رسانه های مطرح به دلایل مختلف از ایجاد یک فضای باز که دیدگاه های مختلف و مخالف در آن فرصت ابراز عقیده داشته باشند از آن خود داری مینمایند، کابل پرس همچنان در تلاش است با فرصت دادن به اندیشه های مخالف و مختلف این خلاء ها را در حد توان پر سازد.
در منطق دیالکتیک، حیات هر ارگانیزمی به جذب و دفع طبیعی بستگی دارد. اما مجاهدین مدعی شدند که با سلاح انقلاب ایدئولوژیک، دیگر چیزی برای دفع کردن ندارند! و البته در گذر زمان سیم خاردار و زندان و شکنجه و خودکشی و فرار، جزئی از ابزار انقلاب ایدئولوژیک شدند!
معادله خیلی روشن و واضح است. در زنـدانی بنام ایـران، 31 سال است دو نیـرو، در مقابل هم صف آرایـی کرده اند، یکطرف آزادی، طرف دیگر، رژیـم جمهـوری اسلامـی. بـا نـگاهـی بـه آرایـش این دو نیـرو در مقابـل هـم، چـرا بـایـد از اعـدام این پنـج انسـان دوست داشتنی و آزادیخـواه، توسط چماقـداران این نظـام جنایتـکار، گیـج و مبهـوت شویـم!؟
چگونه میتوان باورنکردنی را باورکرد؟ فرزاد کمانگر, مهدی اسلامیان, علی حیدریان, فرهاد وکیلی وشیرین بن هولی نامها وچهره های افسانه ای که اسطوره شدند. هنگامیکه به این 5 مبارز سیاسی نگاه کنیم درمییابیم درهریک ازآنها منحصربفرد بودن, شجاعت وقاطعیت, تحصیل ونجوم وسحرآمیزی بطور مثبت فریاد میرند که با جبروظلم مخالفم. با زور وقلدری سازش ندارم. اندوه وسیاهی را نفی میکنم. زندگی را میخواهم. زندگی واقعی که درآن حقوق انسانی ازهرجهت اجرا شود.
فرزاد کمانگر یا به قول یکی از هموطنان مبارز، آرش کمانگر قرن بیست و یکم، در کنار همرزمان اش، شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان صبحدم روز 19 اردیبهشت 1389 به جوخه اعدام سپرده شدند. من در حقیقت نمی دانم آیا نوشتن این مطلب با تمام آن خبرها وتفسیرهائی که درباره این اعدامها نوشته و منتشر گردیده اند، هنوز هم ارزشی دارد؟ درواقع تا آنجا که بنده دسترسی داشته وخوانده ام نخبه گان جامعه وقلم بدستان شریف ومحترم هر آنچه که باید در افشای این جنایت غیر قابل بخشش گفته و نوشته شود....
در پی شکایت محمد جابریان خریدار بخشی از سهام شرکت فولاد خوزستان، دادگاهی در تهران با مسدود کردن حساب سازمان خصوصی سازی، ۱۷۲ میلیارد تومان از این حساب برداشته و آن را به آقای جابریان داده است. این پول تیرماه دو سال پیش از سوی آقای جابریان به عنوان قسط اول خرید ۳۰.۵ درصد از سهام شرکت فولاد خوزستان پرداخت شده بود اما چون آقای جابریان نتوانست در طول چند ماه نمایندگانش را به هیات مدیره این شرکت بفرستد، از دادگاه خواست تا این معامله را باطل کند.
دون خوان، کازانوا، ساد برای من از زیباترین فیگورهای انسانی و ادبی هستند. یکایک ما مردان و یا زنان نو در مسیر دست‌یابی به فردیت خویش که همیشه یک فردیت تنانه، جسمی و جنستی است، با دنیای لیبرتین، با اغوای این فانتزی و فیگورها، با ماجراجوییهای عشقی یا اروتیکی به شیوه و به توان خویش آشنا شده‌اند.
باور نمی کنم که دیگر صدایت را نشنوم، صدایی که هربار با لهجه شیرین کردی می پرسید: «سلام، بیرون چه خبر؟» و نگرانی های تو را از یکایک عزیزانی که نمی شناختی اما نامشان را شنیده بودی: «راستی وضعیت کاوه چطور است؟ به تهران منتقلش نکردند؟ اتهامش چه شد؟» و با ناراحتی بگویی «کرد است جرم او کرد بودن است»