رفتن به محتوای اصلی

● صفحه شما

دوستان و خوانندگان عزیز، امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.

لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.

افزودن دیدگاه جدید

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: اگر درست باشد...
دیدگاه:

نمی دانم نویسنده محترم مقاله چه نشانه ای از نفوذ و جاسوس بازی مجاهدین در حزب مورد اشاره دیده است، اما هر سازمان و تشکل و فردی که به مجاهدین نزدیک شود خود را در معرض آسیب های نفوذی گری و جاسوس بازی قرار داده است و زمانی به خود خواهد آمد که دست حریف پر است و دست او خالی است ومجبور به تسلیم شدن به شانتاز های مجاهدین و باج دادن به آن هاست در حالی که نه آبرویی در این طرف برایش باقی مانده و نه امکان خلاص شدن از شانتاژ ها را دارد و باید با خواری و ذلت و نکبتی که مجاهدین بر او تحمیل خواهند کرد بسازد و بسوزد.
کاملا مجاهدین و روش های کثیف شانتاژ آن ها را می شناسم که این را می گویم.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .ضرورت به هومانیسم.
دیدگاه:

انسان خودمحور و علم ستیز و شونیست و انسان ................ وحدت با دیگران ریشه طبقاتی دارد، با هر کسی و هر قشری و گروهی و باندی و محفلی نمیتوان متحد شد. اهداف مشترک کوتاه مدت یا بلندمدت برای اتحاد و همراهی لازم است و نه اراده گرایی های خودخواهانه. نیاز به یک انقلاب فرهنگی فردی و یا اجتماعی برای هم سنگر شدن است. انقلاب فرهنگی در جوامع گوناگون و در دورههای زمان مختلف تعاریف متنوعی دارد. تربیت شدگان فرهنگ اسلامی آخوندی نخست نیاز به پاکسازی و مفزشویی از آموخته های ضد بشری و ضد مدمدرن و ضد انسان دارند، سپس میتوانند برای دیگران نسخه نجات بپیچند.میدان را اینجا خالی دیدن و مدام هارت و پورتهای اخلاقی نمودن، لوث کردن موضوع وحدت و اتحاد است.

انقلاب فرهنگی،- سکولار، انسان مدار، تجددخواه، تکثرگرا.انقلاب فرهنگی معمولا سیاست اجتماعی برای تغییر، بعد یا قبل از هر انقلاب توده ای، در تمام زمینه ها و عبور از فرهنگ دینی یا سرمایه داری و فئودالیستی به فرهنگ ملی و سکولار یا سوسیالیستی و انسان گرا است؛ تا مانع دکادنس و تاثیرات فرهنگ بورژوایی؛ که مانع شکل گرفتن زندگی انسان نوین است، بشود. غیر از مارکس و انگلس، طرح عملی انقلاب فرهنگی از لنین است. هدف آن تربیت انسان نوین از طریق کوشش برای اجرای نرمهای جدید رفتاری است. آن مربوط به مرحله گذار و پروسه تاریخی، برای تغییرات عمیق در شرایط زندگی و تحول شخصیت انسانها؛ مخصوصا زحمتکشان است. در مرکز انقلاب فرهنگی سکولار، شکوفایی آگاهانه خلاقیت اجتماعی زحمتکشان برای تهیه مقدمات عبور از کاپیتالیسم به سوسیالیسم است. برای این هدف، زحمتکشان و روشنکران باید بتوانند طی یک مبارزه طبقاتی به حاکمیت اقتصادی و ایدئولوژیک بورژوازی خاتمه دهند.
مارکس و انگلس میگفتند: انقلاب فرهنگی باید در خدمت تغییرات اجتناعی و انسانی باشد. لنین میگفت: این تغییرات باید نظری و عملی صورت گیرند. مارکوزه در ارتباط با جنبش دانشجویی سال 68 میلادی میگفت: هدف تغییر رادیکال و بنیادین انسان هاست؛ آنطور که مارکس میخواست. یکی دیگر از اهداف انقلاب فرهنگی، بی اثر کردن افکار و عقاید ارتجاعی ضد کمونیستی در آگاهی توده ها، و جایگزینی انترناسیونالیسم مردمی بجای ناسیونالیسم بورژوایی ، جهان بینی علمی بجای دین و خرافات، عادات و ایده آلهای خلقی بجای روانشناسی بورژوایی است. انقلاب فرهنگی توده ای متکی است به نیروی عملی کارگران، دهقانان، روشنفکران، و وابستگان آنها. در انقلاب فرهنگی ترقی خواه، رشد تولید اقتصادی، شکوفایی فرهنگ فکری طبقات و اقشار زحمتکش در رشته های: آموزش، هنر، جهانبینی، علم، و روشهای اشاعه آنان، مد نظر است. هدف دیگر: تغییر ایدئولوژی، فرهنگ، و نوع زندگی بورژوایی، از طریق سنت های انقلابی تودهها و دست آوردهای فرهنگ ملی و فرهنگ جهانی؛ بر اساس رهنمودهای نظریه پردازان چپ میباشد.
انقلاب فرهنگی براساس قانونمندی عام انقلاب اجتماعی و ساختار نظام نوین است که مدام با ایدئولوژی ارتجاعی و بورژوایی مبارزه میکند. هدف ایجاد یک روشنفکری انسان مدار و خلقی از طریق اتحاد زحمتکشان شهری و تعاونی های دهقانی برای صنعتی نمودن نظام کشاورزی و غلبه بر عقب ماندگی فرهنگی روستائیان است. سوسیالیستها در انقلاب فرهنگی خواهان وحدت زحمتکشان با روشنفکران و اتحاد فرهنگ روشنفکری پیشین و جدید برای ایجاد یا آگاهی روشنفکری خلقی جدید و مسلح به ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم هستند. از طریق انقلاب فرهنگی با بی سوادی و محدودیت های قرون وسطایی و ایدئولوژی های ماقبل علمی و ارثیه ارتجاعی فرهنگ و سنت گذشته مبارزه میشود و سنت های ایدئولوژیک درک بورژوایی از فرهنگ نیز کنار زده میشوند. هدف، سلطه بر این سنت ها و نابودی آنهاست.
لنین میگفت: حتی زحمتکشان کشورهای پیشرفته صنعتی سرمایه داری نیز در یک برده گی فرهنگی بسر میبرند. باید از آخرین دست آوردهای علم و صنعت در برنامه ریزی اقتصاد کلان سوسیالیستی برای تولید استفاده نمود. ما باید سوسیالیسم را با کمک کسانی بسازیم که کاپیتالیسم و ارتجاع دینی آنها را منفعل و بی اخلاق بار آورده. در مبارزه با افکار اتوپیستی خرده بورژوایی و رویزیونیسم در جنبش کارگری باید کارگران به یک سطح فرهنگی حداقل رسیده باشند. انقلاب فرهنگی عنصر ضروری یک پروسه تاریخی در جامعه برای تغییر و تحول انقلابی اساس اقتصاد و اجتماع است. هدف دیگر اینست که فرهنگ را از انحصار اقشار و گروههای استثمارگر دربیاوریم و فرهنگ زحمتکشان را مدام ارتقاء دهیم.
انقلاب فرهنگی باید: در راه آزادی زنان و برابری آنها، آزادی خلقها و اقوام دیگر ساکن کشور، غلبه بر اختلاف طبقات و اقشار، کمک به شکوفایی شخصیت انسانی افراد، تشویق و طرح ایده آلهای استتیک و زیبا شناسی زحمتکشان و کوشش برای عملی نمودن آنان، کوشش نماید. در انقلاب فرهنگی باید با ایده آل های آنارشیستی و خرده بورژوایی و فردگرایانه مبارزه کرد. لنین میگفت: برای عبور از کاپیتالیسم به سوسیالیسم باید با فرهنگ زمین داران کلان، بوروکراتیسم دولتی، خرافات آیات عظام، و فرهنگ مردسالار مبارزه نمود، چون فرهنگ انقلابی و خلقی از آسمان نازل نمیشود، بلکه و ظیفه ای تاریخی و جهانی است. جنبه های مثبت ارثیه فرهنگی گذشته باید وارد فرهنگ نوین خلقی گردند.
پروسه تغییر و تحول فرهنگی همزمان یک مبارزه ایدئولوژیک و ادامه مبارزه طبقاتی در تمام اشکال نظری است. از جمله اهداف انقلاب فرهنگی سوسیالیستی، اشاعه جهانبینی علمی مارکسیسم-لنینیسم و مطابقت ایده آلها و صفات طبقات زحمتکش و نوع زندگی جمعی با این جهانبینی است. در این اقدام کوشش میشود تعریف جدیدی از: مفهوم کار خلاق و فرق بین کار فکری و کار جسمی، بین شهر و روستا، و برای ارتقاء فرهنگ و سطح زندگی مردم و تشکیل نیازهای فرهنگ نوین، انجام گیرد. از طریق انقلاب فرهنگی با عادات ریشه دار ارتجاعی خرافاتی و سنتی و تمایلات ناسیونالیستی خرده بورژوایی که بر حوزههای فرهنگی تاثیر گذار باشند، مبارزه میشود.
انقلاب فرهنگی چین از طریق مائو بین سالهای 1969-1965 با جنبه های مثبت و منفی آن انجام شد. در غرب نیز جنبش دانشجویی جوانان سال 1968 را بخشی از انقلاب فرهنگی جوانان نامیدند، چون علیه فرهنگ بورژوایی سنتی و مبتذل بود. جامعه شناسان اشاره میکنند که هر تحول فرهنگی متکی است به وحدت و تحکیم نیازهای زحمتکشان و روشنفکران. سیاست فرهنگی یعنی سازماندهی و استفاده از ابزار قدرت طبقه حاکم مانند: حزب، دولت، و سازمان های توده ای، برای تشویق فرهنگ مردمی و عقب راندن تاثیرات امپریالیسم فرهنگی. علوم فرهنگی مفهومی است کلی و جمعی برای رشته های فلسفی و علمی, تا پیرامون فرهنگ های تاریخی تحقیق کنند. متد و جهانبینی اصلی برای اینکار اندیشه مارکسیسم-لنینیسم است. از جمله اقدامات عملی انقلاب فرهنگی باید: تشکیل تاسیسات نوین فرهنگی، تشکیل رسانه های جمعی مدرن، تشکیل یک سیستم واحد تربیتی آموزسی، و ایجاد سازمانهای تربیت سیاسی ایدئولوژیک؛ برای اشاعه فرهنگ مردمی خلقی در تمام حوزه های زندگی اجتماعی باشد.
در منابع لیبرال به نکاتی پیرامون فرهنگ اشاره شده؛ از جمله اینکه برای درک پدیده فرهنگ باید از علوم طبیعی و علوم انسانی کمک گرفت. کانت میگفت: ممکن است انسان اخلاق گرا باشد، ولی الزاما فرهنگ گرا نیست. فروید میگفت: متاسفانه فرهنگ و اخلاق طبیعت بر خشونت بنا شده. بعضی از مورخین مدعی هستند که همه فرهنگها در حال زوال هستند و معمولا جریانات مد روز جای آنان را خواهند گرفت. در تئوری نسبی گرایی فرهنگ اشاره میشود که هر جامعه ای خالق سیستم ارزشی خاص خود است، و در نیهلیسم فرهنگی اشاره میگردد که اولا، سرانجام تمام فرهنگها، زوال و سقوط است و راه نجاتی نیست. دوما،فرهنگ را میتوان در وضعیت زوال بهتر تعریف کرد ولی پیش بینی آینده آن غیرممکن است. سوم اینکه، عناصر و علائق مادی فرهنگی برای فرهنگ اصیل و واقعی مضر هستند.
از نظر تاریخی اشاره میشود، که در افسانه پرومتئوس، ربودن آتش را میتوان استعاره ای برای خودشناسی انسان فرهنگی نخستین دانست. پروتاگوراس میگفت در فلسفه هستی، انسان میزان همه چیز است. فلسفه فرهنگ در جستجوی: معنی، هدف، و ارزش فرهنگ است. فلسفه فرهنگ، نقد فرهنگ بود و نمایندگانش در غرب: نیچه و روسو هستند. در زمان رشد بورژوازی، متفکرانی مانند هردر آلمانی و کوندورست فرانسوی کوشیدند از طریق تفسیر و تحقیق تئوریک، فلسفه فرهنگ و قوانین عام زندگی اجتماعی را درک و کشف کنند. انقلاب فرهنگی خلقی میتواند برای غلبه بر سنت های ارتجاعی، به جذب جنبه های مثبت فرهنگ جهانی بپردازد. اخلاق و روانشناسی در نظر لیبرال ها از جمله مقدمات جدی و ضروری آموزش فرهنگ ملی هستند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: /3 نقطه.
دیدگاه:

.............................
لنین دالرحمه میگفت: واژه نفوذ، عملی است توطئه گرانه و انقلابیون اخلاقگرا مخالف هر گون توطئه چینی هستند.
سازمان مجاهدین طبق گفته رفیق مارکس در ایران ریشه اجتماعی تاریخی فرهنگی دارد و با اراده گرایی ولنتاریستی نمیتوان آنرا بایکوت و ایزوله نمود. بایدکلاهتان را بالا بیندازید اگر مجاهدین بعد از آخوندها جامعه بی طبقه توحیدی را عملی نکنند.
طبق شعار رفقای حزب ترازنوین، تشکیل جبهه متحد خلق علیه دیکتاتوری شاه و شیخ و امپریالیسم حدود یک قرن سابقه دارد و حرف و بحث جدیدی نیست.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سالام
دیدگاه:

سالام
..........................
بانام چپ آمده تفکر سوسیال ناسیونالیسم راپیش میبرید،
که این التقاطی بودن تفکرتان رانشان
می‌دهد،
شما اول ازهمه باید موضع دقیق خودرا
در کانال فکری خود ثابت کنید،
بعدا بتوانند،شما را با یک نگاه ثابت قدم درتفکرتان بپذیرند.
تفکرشما را هنوز خیلی ها نمی شناسند،
شما نه چپ هستید،ونه یک نماد برای تفکری خاص،
درسایه حرکت کردن شما برای ما آشکاراست.
نام چپ سنتی را و اصیل را خراب نکن.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: جنایتکاران غربی و یهود
دیدگاه:

آنچه هر ایرانی از روزگار کنونی باید یاد بگیرد، این است که شراط شکست را برای کشور خود ایران فراهم نیاورد.سرنوشت شکست عثمانی در جنگ اول نمونه است.
تروریست‌های ثروتمند یهودی پس از جنگ دوم توانستند با ترس و ارعاب های تروریستی مردم بومی فلستینی رابه این روزسیاه بنشانند، گذشته از اینکه کسی از انسان فلستینی خوشش بیاید ویا نیاید، ولی آنها انسان هستند.
چه کسی فکرمیکرد بازماندگان اردوگاههای آدولف هیتلر مانند بگین و شارون وناتان یاهو بتوانندبه قدرت برسند و جهان را پر از آشوب کنند؟
سیاست‌های نژاد پرستانه دولت و مردم یهود در خاورمیانه بناچار به قدرت گیری مسلمین در ایران منجرشد.
با شکست دولت عثمانی در جنگ اول در حقیقت آغاز فروپاشی خاورمیانه وادامه استعمار به کمک دولت یهود عملی شد.
قابل توجه هر ایرانی باید باشد که دولت یهود تعریفی برای مرزهای خود ندارد و جنگ کنونی
هدفی جز تجزیه ایران و اشغال سرزمین های عرب نیست.
آنچه امروز در غزه می‌گذرد می‌تواند روزی دربغداد و تهران روی دهد. شادمانی از مرگ کودکان درغزه ویا ترور نظامیان و دانشمندان ایرانی از سوی یهودان، نشان می‌دهد که
برنامه های دراز مدت یهودان برای بسیاری هنوز روشن نشده است.
بانک اعتراض های جهانی علیه بربریت یهود امروز در دانشگاه های آمریکا و اروپا به روشنی شنیده می‌شود. دولت های غربی با توجه تروریسم یهود اگاهانه پشتیبان اقدامات ضد بشری دولت یهود می‌باشند و جنگ غزه فرار دولت یهود از شناسایی کشور فلستین میباشد.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: آفرین برشما،،
دیدگاه:

سالام
آفرین برشما،،که چقدر زیبا تفکر وبنیانگذاران گلوبالیست را شرح دادی.
ایکاش نام خودرا می اوردی،که ازنوشته ها و از معلومات شما استفاده
میکردیم،
حیف نیست،افرادی مثل شما درسایه
می مانید،
میدان رابه ناکسان میدهید.
ممنون ازاین شرح شما..

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: مستر شازده اسدالله میرزا ؛…
دیدگاه:

مستر شازده اسدالله میرزا ؛ تو اصلن عفل ات می رسد که بفهمی گلوبالیستم چیست؟
این لفظ نخستین بار در ایالات متحده مورد استفادهٔ گسترده قرار گرفت. مفهوم نوین گلوبالیسم در بحث‌های پس از جنگ در دههٔ ۱۹۴۰ در ایالات متحده شکل گرفت. برنامه‌ریزان ایالات متحده، که قدرتی بی‌سابقه پیدا کرده بودند، سیاست‌هایی را برای شکل‌دادن به جهان پس از جنگی که مورد نظرشان بود تدوین کردند، که از نظر اقتصادی، به معنای یک نظام جهانی سرمایه‌داری بود که منحصراً متمرکز بر ایالات متحده باشد. این دوره‌ای بود که قدرت جهانی ایالات متحده در اوج خود بود: این کشور بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی بود که جهان تا آن زمان شناخته بود، با بزرگ‌ترین ماشین نظامی در تاریخ بشر. همان‌طور که ستاد برنامه‌ریزی سیاسیِ جورج کنان در فوریهٔ ۱۹۴۸ بیان کرده: «حدود ۵۰٪ از ثروت جهان را داریم اما فقط ۶٫۳٪ از جمعیت آن را داریم. […] وظیفهٔ اصلی ما در دورهٔ آینده ایجاد الگویی از روابط است که به ما امکان می‌دهد این موقعیت عدم توازن را حفظ کنیم». متحدان و دشمنان آمریکا در اوراسیا در این زمان هنوز در حال بهبود یافتن از خسارات جنگ جهانی دوم بودند

این لفظ نخستین بار در ایالات متحده مورد استفادهٔ گسترده قرار گرفت.[۴] مفهوم نوین گلوبالیسم در بحث‌های پس از جنگ در دههٔ ۱۹۴۰ در ایالات متحده شکل گرفت. برنامه‌ریزان ایالات متحده، که قدرتی بی‌سابقه پیدا کرده بودند، سیاست‌هایی را برای شکل‌دادن به جهان پس از جنگی که مورد نظرشان بود تدوین کردند، که از نظر اقتصادی، به معنای یک نظام جهانی سرمایه‌داری بود که منحصراً متمرکز بر ایالات متحده باشد. این دوره‌ای بود که قدرت جهانی ایالات متحده در اوج خود بود: این کشور بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی بود که جهان تا آن زمان شناخته بود، با بزرگ‌ترین ماشین نظامی در تاریخ بشر.[۵] همان‌طور که ستاد برنامه‌ریزی سیاسیِ جورج کنان در فوریهٔ ۱۹۴۸ بیان کرده: «حدود ۵۰٪ از ثروت جهان را داریم اما فقط ۶٫۳٪ از جمعیت آن را داریم. […] وظیفهٔ اصلی ما در دورهٔ آینده ایجاد الگویی از روابط است که به ما امکان می‌دهد این موقعیت عدم توازن را حفظ کنیم».[۶] متحدان و دشمنان آمریکا در اوراسیا در این زمان هنوز در حال بهبود یافتن از خسارات جنگ جهانی دوم بودند.[۷]

جیمز پک، مورخ آمریکایی، این نسخه از جهانی‌سازی را «گلوبالیسم بصیر» توصیف کرده‌است. به عقیدهٔ پک، این شکل‌گیری پردامنه‌ای از «گلوبالیسم دولتی آمریکا-محور با استفاده از سرمایه‌داری به عنوان کلیدی برای رسیدن فراگیری جهانی، و ادغام هر آنچه که ممکن است در چنین اقدامی» بود. این ادغام اقتصادی جهانی که در جنگ جهانی اول و رکود بزرگ سقوط کرده بود را شامل می‌شد.[۸]

گلوبالیسم مدرن با ایده‌های ادغام اقتصادی و سیاسی کشورها و اقتصادها پیوند خورده‌است. اولین شخصی که در ایالات متحده از اصطلاح «ادغام اقتصادی» به معنای امروزی آن استفاده کرد (یعنی ترکیب از اقتصادهای مجزا به صورت مناطق بزرگتر اقتصادی) جان ده بیرز، از اقتصاددانان وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، در اواخر ۱۹۴۱ بود.[۹] تا سال ۱۹۴۸، «ادغام اقتصادی» در تعداد فزاینده‌ای از اسناد و سخنرانی‌های آمریکایی ظاهر شد.[۱۰] پال هافمن، رئیس وقت ادارهٔ همکاری اقتصادی، این اصطلاح را در سخنرانی ۱۹۴۹ در سازمان همکاری اقتصادی اروپا به کار برد.

جهانی‌شدن به عنوان یک مجموعه مسلط از ایدئولوژی‌ها در اواخر قرن بیستم ظهور کرد. با استقرار این ایدئولوژی‌ها و تشدید روندهای مختلف جهانی شدن، آن‌ها به تحکیم یک ساحت خیالی متصل جهانی کمک کردند.[۱۱] در سال ۲۰۱۰، مانفرد استگر و پال جیمز این فرایند را به صورت متشکل از چهار سطح تغییر نظریه‌پردازی کردند: تغییر ایده‌ها، ایدئولوژی‌ها، ساحت‌های خیالی و هستی‌شناسی‌ها

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

آفرین بر نتانیاهو که سرش را در مقابل فشار ِ گلوبالیستهای و ِحاميان تروریست ها از گوترش گرفته تا بایدن و وحشی های حماس خم نمیکند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

در ادبیات سیاسی واژه ای به اسم ...دولت درمانده....یا Failed State وجود داره
هنوز اجماع خاصی برای تعریف شاخص های تعیین کننده درباره این پدیده وجود نداره اما بعضی از علائمی که وجود آن را هشدار میدهد را این گونه توصیف کرده اند:
۱. حکومت توان حکمرانی و اعمال قانون را در موقعیت سرزمینی به طور عمده از دست میدهد( در ایران اجرای قانون حجاب به یک چالش برای حکومت تبدیل شده)
۲. دولت های درمانده چنان تضعیف می شوند که حتی توان مدیریت منابع و جمع آوری مالیات را از دست میدهند(حکومت ایران هنوز به این نقطه نرسیده)
۳.فساد در دستگاه های قضایی و انتظامی به حدی بالاست که هردو ناکارآمد میشوند و شاخص جرم و جنایت به شکلی فزاینده گسترده میشود(این اتفاق تا حدود زیادی در ایران رخ داده)
۴.فقر و گسترش آن از دیگر علائم دولت درمانده شمرده شده که مطابق آمار بیش از ۳۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند که بسیار قابل توجه است
موضوع اینجاست که رژیم تبهکار شیعه دست حکومت جایگزین خود را با فساد و ناکارآمد کردن دستگاه قضایی و انتظامی بسته است و کنترل نظم کشور در برابر خیل عظیم محرومان و گرسنگان در کشور کاریست نشدنی و اگر ایرانِ ما درگیر جنگ نیز بشود که بعید نیست قوز بالا قوز خواهد شد
ایدئولوژی ای که یک اپوزوسیون.... در قامت حکومت!... برای مطرح کردن خود نیاز دارد باید آنچنان قوی و در عین حال ساده و قابل فهم برای عموم باشد که بتواند یک ملت را برای صبر کردن متحد کند و برای چالش های بیشماری که فساد سیستماتیک دستگاه ها تنها یکی از آن هاست چاره و پاسخ داشته باشد

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: غربال بزرگ نتانیاهو
دیدگاه:

مادربزرگم یک غربال دستی داشت که حبوبات را با آن اصطلاحا پاک میکرد. یعنی غله را در آن میریخت و هی جابجا میکرد تا دانه های سالم از پوشال و ناخالصی ها جدا میشدند و آخر فقط دانه های خوب و درشت و سالم توی غربال میماند.
حالا شده نقل کار نتانیاهو که انسانها را در غزه درست مثل غربال جابجا میکنه بلکه بتواند حماس را از مردم عادی جدا کرده بقتل برساند.
البته که شدنی نیست ولی نتانیاهو کاری به این نداره و بهر حال در هر تکان و جابجایی تعدادی از مردم را میکشد و میگوید فلان تعداد حماسی را کشتم . کی بکیه هیچکس جرات نداره مدرک ازش بخواد. از نظر ارتشیان او حتی بچه ی یک ماهه هم عضوی از حماس بحساب میاد. این روش خیلی آشناست نه؟ همین هشتادسال پیش بود که هیملر هم همین کار را کرد البته از نظر غربی ها آن زمان بد بود ولی حالا اشکالی نداره.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: غربال بزرگ نتانیاهو
دیدگاه:

مادربزرگم یک غربال دستی داشت که حبوبات را با آن اصطلاحا پاک میکرد. یعنی غله را در آن میریخت و هی جابجا میکرد تا دانه های سالم از پوشال و ناخالصی ها جدا میشدند و آخر فقط دانه های خوب و درشت و سالم توی غربال میماند.
حالا شده نقل کار نتانیاهو که انسانها را در غزه درست مثل غربال جابجا میکنه بلکه بتواند حماس را از مردم عادی جدا کرده بقتل برساند.
البته که شدنی نیست ولی نتانیاهو کاری به این نداره و بهر حال در هر تکان و جابجایی تعدادی از مردم را میکشد و میگوید فلان تعداد حماسی را کشتم . کی بکیه هیچکس جرات نداره مدرک ازش بخواد. از نظر ارتشیان او حتی بچه ی یک ماهه هم عضوی از حماس بحساب میاد. این روش خیلی آشناست نه؟ همین هشتادسال پیش بود که هیملر هم همین کار را کرد البته از نظر غربی ها آن زمان بد بود ولی حالا اشکالی نداره.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

شاید کمی دیر باشه... ولی غرب باید تاوان ۵۷ رو به شاه و مردم ایران پرداخت کند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: . تا ناکجا آباد.
دیدگاه:

مراسم داریوش آشور: - بخشی از تاریخ مبارزات فرهنگی سیاسی صدساله اخیر ایران !
https://www.youtube.com/watch?v=lbFMcmfbqO0

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

🔴 پادشاه کوچولوی درونت را بکش....!
‏با از خودگذشتگی برای سود جمعی میتوان ناممکن ها را ممکن ساخت و در سرزمینی به فراخی و ثروتمندی ایران در کنار هم شاهانه زیست.
‏به قول آقا (دایی جان ناپلئون) ...ما ایرانیان هر کدام یک پادشاه درون داریم ولی ما پادشاهی خواهان و میهن پرستان راستین به درستی پادشاه درون خود را کشته ایم و به یک پادشاه خردمند دموکرات.. بردبار و دادگر اقتدا کرده ایم... افتخار ما سربازی در راه میهن است و بس

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سندیکای ازاد
دیدگاه:

با تشکراز نویسنده محترم
جریان چپ درایران با سیاست های خود بزرگترین ضربه اقتصادی رابه جامعه ایران و بویژه
طبقه کارگر واردساخت. آنچه مردم زحمتکش نیاز داشتند و دارند ایجاد سندیکای ازادکارگران و دیکر اصناف میباشد.
کومونیستها در سرتا َسر جهان دشمن آزادی و سندیکاهای آزاد هستند. در شوروی سابق کارگران دارای سندیکا نبودند، چرا که حزب کمونیست خود را نماینده قانونی کارگران شوروی می‌دانست.
در غرب درکنار حزبهای چندگانه سندیکا نماینده دمکرات کارگران است. توانمندی سندیکا در اروپا بیش از همه حزبها برای مبارزه برای دستمزد بیشتر و یااعتصابات است.
در ایران درکنار مبارزات سیاسی تلاش برای ایجاد سندیکای کارگران و اصناف از جمله ضروریات معیشت اقتصادی مردم ایران است.

تاریخ:
نوشته شده در: تولدت مبارک
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .متعهد یا آزاد.
دیدگاه:

هنر و ادبیات و موسیقی را "مبتذل" نامیدن، گویا چپ توده ای به اشتباه ترجمه کرد و باید آنرا تفریحی و سرگرم کننده و یا کم ارزش ترجمه میکرد: هنر و ادبیات باید برای تعهد و استتیک بیاشد یا برای تفریح و سرگرمی و تجارت و فروش: .......
....................

نیاز انسان از خود بیگانه به ادبیات سرگرم کننده. ادبیات مبتذل را بهتر میبود ادبیات "پیش پا افتاده" یا سرگرم کننده ترجمه میکردند و نه ادبیات تریویال. در جوامع طبقاتی و صنعتی غرب آن بخشی از فرهنگ تولید رمان و نوول انبوه است که براساس کلیشه، پیشداوری، و تکرار موضوعات خاص، نوشته و عرضه میشود. تریویال واژه ایست فرانسوی به معنی روزمره گی و عامیانه. آن فرم و ژانری است قابل بحث که تاکنون بشکل ادبی و علمی کاملا تعریف نشده. نقد ادبی چپ اصلاح ترجمه مبتذل برای برای ادبیات تریویال را قبول ندارد گرچه ادیبان لیبرال از آن استفاده میکنند. باید پرسید اصلاح ادبیات مبتذل را چه کسانی در میان سوسیالیست های ایرانی مصطلح نمودند؟ رواج اصطلاح ادبیات متعهد در میان مبارزان کشورهای جهان سوم، غیر از سارتر، ممکن است از منتقدان ادبی روس مانند هرتسن و پلخانف گرفته شده باشد.
در تولید ادبیات انبوه و پرفروش در جوامع کاپیتالیستی چون هنرستیزی بورژوازی آشکار نمیشود، تجارتی کردن ادبیات، وادار نمودن نویسندگان به مکانیسم و قوانین تولید کتاب، بشکل کالایی سود آور، سوء استفاده از ادبیات برای تسکین، و برای منافع طبقاتی انحصاری بورژوازی، تولید ادبیات بی ارزش و غیر استتیک، زودگذر، استفاده ابزاری برای مغزشویی و حماقت جمعی، مستور میماند.
غالب آثار ادبی پیش پا افتاده و تریویال و سرگرم کننده بشکل نوول و رمان، و بدون ادعای استتیک ادبی و اهمیت آموزشی تربیتی، در مقایسه با هم فاقد ارزشیابی خوب و بد هستند. در این آثار قهرمان داستان اغلب دچار خطر و ماجراجویی میشود، زندگی واقعی و مشکلاتش اهمیت و جایی در میان واقعیات صوری ظاهری و آبستراکت و هیجان زده ندارند.
سوسیالیست ها بر این باورند که اینگون ادبیات از نظر زیباشناسی هنری، بی ارزش، تقلیدی، تکراری، و غیرخلاق هستند که در جوامع استثماری، علایق و منافع و اهداف سودجویانه و ایدئولوژیک طبقه حاکم را دنبال میکنند. "تریویال" واژه ایست بورژوایی برای توصیف خصوصیات تولیدات ادبی کم ارزش در جوامع طبقاتی سرمایه داری و در نقد ادبی و در علوم انسانی، عنوانی است تحقیرآمیز برای ادبیات صرفا سرگرم کننده که جزو ادبیات عالی و استتیک و ارزشمند نباشد. در اینگوه آثار به ظاهر و به نکات غیراستتیک و غیر جدی و مبتذل توجه میشود. اینگونه ادبیات هدف آموزشی ندارد بلکه بدلیل سودجوییتولید میشود در آن از کلیشه و پیشداوری برای سرگرم نمودن و یا برای به هیجان درآوردن و گذراندن وقت خواننده استفاده میشود. داوطلبان آن شناخت و دانش زیبا شناسی لازم را ندارند. نویسنده میکوشد مطابق انتظار و سلیقه خواننده برای پرکردن اوقات بیکاری وی و برای فرار از خستگی و از خودبیگانگی بنویسد. اینگونه ادبیات اغلب شامل نوول و رمانهایی است که ناشر به فرد نویسنده یا به گروهی از نویسندگان سفارش داده میشود تا بشکل جمعی کتابی را برای فروش تهیه کنند.
ادبیات تریویال یا سرگرم کننده از سال 1965 میلادی وارد تئوری نقد ادبی اروپا شد. مکتب ساختار گرایی گ.یا از نخستین حامیان آن بود. اینگونه ادبیات از سال 1920 میلادی مورد توجه خوانندگان، و از سال 1968 مورد توجه تحقیقات اجتماعی قرار گرفت، گرچه مانند ادبیات شفاهی منکر وجود هر نوع تئوری ادبی پیرامون خود است و فقط مدعی پاسخ به نیاز علاقمندان خاص خود، و نوعی ادبیات شماتیک، غلیظ و فشرده است. اینگون ادبیات از میانه قرن 18 میلادی در میان اقشار اریستوکراتی و بورژوازی نوپای ساکن شهرها، مخصوصا میان زن ها، علاقمندانی یافت. مطالعه ادبیات سرگرم کننده عکس العملی است شخصی در مقابل از خودبیگانگی ناشی از محیط کار یا جامعه مدرن طبقاتی صنعتی. به این دلیل اشاره میشود که آن پدیده ای است اجتماعی و نه ادبی، چون فاصله انتقادی با جامعه را رعایت نمیکند، بلکه مشوق سازش خواننده با شرایط ناگوار اجتماعی خود است.
ادبیات تریویال آثاری است بیطرف و سازشکار که خود را با شرایط تطبیق میدهد و نویسنده نمی خواهد از وضعیت فرد در جامعه شکایت یا بحث و جدل کند و یا تغییری در آگاهی خواننده بوجود آورد، به این دلیل آن جهانی مطابق آرزوی خواننده تقدیم میکند تا جانشینی برای ارضاء جهان مورد دلخواه خوانند باشد. آن کمکی است به فرار خواننده از واقعیات و روزمرگی به جهان رویاها و آرزوهای شکست خورده. ادبیات تریویال یا سرگرم کننده تطابقی با فرم و محتوای شناخته شده نقد و علوم ادبی ندارد واغلب موضوعات تکراری و مبتذل و هیجانی شناخته شده مانند خیانت، ماجراجویی و عشق و غیره را بشکل کلیشه وار طرح میکند. از نظر گرامر، ساختار، و زبان، مانند ادبیات کم ارزش و گاهی غیر اخلاقی معیارها را رعایت نمیکند؛ یعنی نوعی هنر کیچ، جعلی، و غیراصیل است.
سوسیالیست ها و ساختارگرایان مواضعی گوناگون در برابر ادبیات مبتذل و سرگرم کننده دارند. گروه اول مخالف و منتقد، و گروه دوم طرفدار و مشوق، و گروه سومی که مدعی است اصلا اینگونه ادبیات وجود ندارد و نباید به چنین تقسیم بندی بها داد، گرچه ادبیات تریویال نیز دارای فرم، ارزش، و تکنیک خاص خود است و خواننده افسرده و بیکار و خسته را میتواند از نظر روانی رها و آزاد کند و آرام کند. مکتب جامعه شناسی فلسفی سیاسی فرانکفورت از سال 1968 میلادی؛ همراه با جنبش عظیم دانشجویی در اروپا، مدعی بود که اینگونه ادبیات جنجالی یا سرگرم کننده موجب مغزشویی و حماقت جمعی انسان میشود. از طرف دیگر اشاره میگردد، نقد ادبی که مصرف اینگونه ادبیات را تحقیر میکند، خود مشکوک است. شاید منظور این باشد که آن نقد، ایدئولوژیک است، یعنی نماینده ادبیات استالینیستی یا مائوئیستی بود.
در سالهای پایانی قرن 20، سازمانها و تشکیلات تحقیقاتی، مطالعاتی، آموزشی، روانشناسی، فرهنگی، اقتصادی گوناگون به تحقیق پیرامون ادبیات تریویال پرداخته و خواهان این شدند که بجای تحقیر و بایکوت و کیچ نامیدن آن، بهتر است جهت درک و فهم و دلیل وجودی اش، کوشش شود. ترجمه ادبیات تریویال یا مبتذل به ادبیات سرگرم کننده، کوششی بود برای توجه به جنبه های فرهنگی، ادبی، جامعه شناسی و غیرایدئولوژیک آن در مقابل ادبیات متعد یا ادبیات رئالیسم سوسیالیستی. بازار گرم فروش ادبیات سرگرم کننده در پایان قرن 18 میلادی شروع شد. مصرف روزانه دفترهای نوول و رمان یا بخش داستان مطبوعات، از آنزمان با سرعت افزایش یافت. مثلا در آلمان در میانه قرن 18 میلادی سالانه 25 رمان یا نوول منتشر میشد، و در پایان قرن 18 حدود 150 رمان در سال بچاپ میرسید. هدف و انگیزه از مطالعه اینگون ادبیات، آموزش و تربیت و آگاهی نبود بلکه مشاهده و تجربه زندگی قهرمان داستان و رفتار او. خواننده می خواست با تجربیات خیالی قهرمان داستان آشنا شود؛ بدون اینکه خودش مجبور باشد در حوادث و اتفاقات شرکت کند.
نوشتن اینگونه آثار نه تنها گاهی بشکل گروهی بلکه مطالعه آنان نیز پاهی بشکل جمعی، در میان اقشار مرفه اریستوکراتی و بورژوازی نوپای شهرها بود. اندیشمندان جنبش روشنگری نیز مخالف نویسندگان ادبیات تریویال بی ارزش و رمانهای مصرفی و سرگرم کننده بودند و به ناشرین آنان، کارخانجات رمان نویسی میگفتند. گروه دیگری امکان مطالع ادبیات سرگرم کننده را بخشی از حقوق شهروندی جامعه طبقاتی میدانستند. لیبرالها اینگونه ادبیات را جزوی از فرهنگ ملی بشمار می آوردند و مدعی بودند که فرهنگ عوام از پروسه و جریان بوجود می آید و نه از تولیدات هنری-ادبی
در اکثر جوامع گلوبال کنونی ادبیات سرگرم کننده بیشتر و راحت تر از ادبیات روشنگر و استتیک در دسترس خوانندگان است. دو صفت ادبیات تریویال، کم ارزشی و عرضه انبئه برای کتاب پرفروش سال است. بعضی از نویسندگان از نام مستعار استفاده میکنند و کارگروهی آنان بدلیل تقسیم کار است. گروهی از منتقدین ادبی عنوان مبتذل و تریویال را نامشخص و صوری میدانند که مرزهای شناختی نامشخص است. در تئوری متن اشاره میشود که ادبیات میتواند در خدمت هومانیسم و اخلاق یا در خدمت ایدئولوژی و مغزشویی باشد.

تاریخ:
نوشته شده در: تولدت مبارک
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: هنوز نیز اوضاع بر همین منوال…
دیدگاه:

هنوز نیز اوضاع بر همین منوال است ، تفرعن چپ چیزی کمتر از نگاه از بالای اصلاح‌طلبان نیست و همین چندی پیش موضوع و مسأله تتلو را ببینید و نگاه کتاب‌خواندگان کشورم که کم‌کم کتاب خوانده دارد به یک فحش تبدیل می‌شود ، بخاطر دوری و عدم درک مشکلات جامعه نه بر رویکرد عملی آن بلکه بر پایه رویکرد ذهنی آن !

تاریخ:
نوشته شده در: تولدت مبارک
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تفکرغلط کم سوادرا ازاین شاخ به آن شاخ میکند
دیدگاه:

سالام،
صحبت من همیشه همین بوده است،
شما اصلا تقصیرندارید.
این یک قانون است ،
به خودتان نگیرید،
من حتی اگر زیر نوشته کسی بنویسم،
یا حتی امکان دارد،ازافرادی نام ببرم.
این ها دلیل بر شریک بودن ارثیه پدری
وسهم من خوردن آنهانیست،
باکسی هم پدرکشتگی ندارم،
من باتفکرات و نماد تفکرات غلط کاردارم
این تفکر امکان دارد،در شما باشد،
یا دربرادرمن،یا درپدرم،یا درچرچیل،
یا ناسیونالیست های آتشین ووو، ،
هدف رسیدن به یک راه سالم برای
برون رفت از معضلات اجتماعی است.
این گرفتاری ها،که بصورت معضلات
می آورم،ریشه ایی هستند.
فرق نمیکند،
ابزارها تورک باشد،یا کورد،یا عرب،
یا فارس ،یا حتی در ایدئولوژی ها،
مثل اسلام،زرتشتی گری،مسیحیت،
یهودیت،کمونیسم و ناسیونالیسم وو،،
ما مشکل سواد داریم ،
ازاین شاخ به آن شاخ پریدن ونتیجه
نگرفتن ها همگی ریشه در عدم آگاهی
وگول خوردن افراد دراین مکاتب و
تفکرات دارد
وقتی تغذیه فکری سالم نداشته باشیم،
دقیقا به سرنوشتی دچار میشویم ،
که بصورت نرمال و رئال رشد نمی کنیم
ازاین ائده به آن یکی پریده و قبلی را
بکل رد میکنیم،
درهرسنی و یا در تکامل سنی گرفتار
تفکرات مختلف میشویم.
یعنی نه درکی ازموسیقی،نه درکی از
ادبیات ،نه درکی ازمکاتب،نه درکی از
علم و رشد وتکامل پیدامیکنیم،
یک روز بی تل میشویم،
یک روز طرفدارمایکل جکسون میشویم،
یک روز بیک اماموردی میشویم،.یک روز طرفداربنان میشویم،
یک روز ویکتورخارا میشویم.
یک روز طرفدارگوگوش،
ودرنهایت هم می بینیم ،
درعمرمان درعالم هپروت بوده ایم.
وقتی میگم،ما باید سیستمی دارای
تلفیق سنت ومدرنیسم نیازداریم.
بهمین دلیل است
تا بتوانیم،
انسانهای نرمان تربیت کنیم
این تربیت کم کم جایگاه خودرا در
جامعه پیدا و آنها بهترمیتوانند،

نسلی را تربیت کنند،که حداکثر مردم
وخصوصا تحصیل کرده ها وارد عالم
هپروت نشوند.

تاریخ:
نوشته شده در: تولدت مبارک
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: تاریخ ایران از نگرش ضد ملی…
دیدگاه:

تاریخ ایران از نگرش ضد ملی چپ ضررهای بسیاری دیده. چپ چشم بصیرت نداشت که تاثیر رشد و پیشرفت سریع ایران در منطقه و جذب مردم منطقه و نفوذ فرهنگی ایران را حتی در میان احزاب چپ! منطقه ببینند. چپ مثل اخوند ها هنرمندان را نجس و ابزار سرمایه داری میدانستند. چپ بجای پیشرفت ایران در انزمان بر عکس پروپاگاندای ایدیولوژیک خودش را باور کرده بود که ایران ویرانه و جهنمی است که سگ زنجیری امریکا و ژاندارم منطقه است و باید به هر قیمتی مردم را نجات داد و ایران را تبدیل به قبرستان امپریالیسم کرد. نتیجه ان دیدگاه وضعیت چپ امروز ایران بعد از نیم قرن است.

تاریخ:
نوشته شده در: تولدت مبارک
نویسنده: هوشنگ اسدی
عنوان دیدگاه: نه تنها بی علاقگی و اکراه…
دیدگاه:

نه تنها بی علاقگی و اکراه خود را علیه هنر مدرن پنهان نمی کردیم، بلکه خشونت کلامی ، توهین و مسخره به سبک حزب الهی علیه هنرمندانی چون فرخزاد ، آغاسی و دیگران را مناسب می دانستیم . من واقعا به همگامی ارتجاع سرخ در کنار ارتجاع سیاه در تمام عرصه های زندگی باور دارم . «ما» بدرستی در جبهه ارتجاع ضد ملی عمل می کردیم

تاریخ:
نوشته شده در: تولدت مبارک
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: محققى گرامى خاطره اى دل…
دیدگاه:

محققى گرامى خاطره اى دل انگيز و عبرت انگيز اما از ان حقيقت بيش از ٤٠ سال اندى مى گذرد با كمال تاسف هنوز اوضاع همان هست هيچ تغير و تحولى صورت نگرفته است همچنان حزبى ها و سازمان هاى چپ و روشنفكران در رويا و تخيل و ضديت مدرنيته در همين جوامع غربى خود را بخواب زده اند و در تخيلات هستند و چشم بصيرت بر خود بسته اند و نمى خواهند به بينند از ترس و وحشت واقعيت هاي كه با ذهن تنگ و تعصب پر است

تاریخ:
نوشته شده در: تولدت مبارک
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: چپ ایران نگاهش به هنر وآهنگ…
دیدگاه:

چپ ایران نگاهش به هنر وآهنگ بگونه ای دینی بود که همسانی با مسلمانان سیاسی داشت و ساختار سازمانهای چپ و اسلامی هم همخوانی فراوان داشت در بالا یک رهبر یا امام یا ولایت فقیه ( آیت اله العضمی) وسپس کمیته مرکزی یا آیت اله وسپس هواداران یا حجت السلام بودند که همه بدون چند وچون بایستی گوش بفرمان رهبر و کمیته مرکزی باشند که آنان در باره همه گفتمانهای سیاسی فلسفی،تاریخی... نظر میدادند و کرکره گفتمان زایشگری شخصی پایین وبسته بود.
برخورد ناپسندچپ ایران به زنده یاد فرخزاد چه در زمان شاه وپس از آن درخورواکاوی وچالش است ودریغا نه جامعه ،نه هنرمندان، و نه سیاست ورزان نتوانستند زنده یاد فرخزاد را دریابند با آنکه یکی از پیشتازان هنر نوین وچالش سنتهای اسلامی وزن ستیزی بود وشوهای او هنری،فرهنگی،نوگرایی و سیاسی بود وهمینکه تابوی بوسیدن دست زن را شکست وهنربرابری جنسیتی را آموزش داد که در آن هنگام پایه های اسلام گرایی ،اخوند و بازاریان لرزید وبیخود نبود که اینگونه به او کینه داشتند ودریغا اندیشکاران کشور هرگز او را در هنگامه زندگی و مرگ درنیافتند و خیلی گذرا از او گذشتند با آنکه زنده یاد فریدون این هنرمند آگاه وجانباخته همواره با واپسگرایی پیکار کرد وبچالش کشید واز مرگ نهراسید وهمه ما درسپهر روان و وجدان یک پوزش تلخ به این هنرمند بزرگ تابو شکن و فرهیخته بدهکاریم

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

...جعفر صادق... پدر فقه شیعه
فردا ظاهرا روز تولد یا مرگ جعفر صادق امام ششم شیعیان هست...گفتم من شازده اسدالله میرزا یک توضیحاتی در مورد اهمیت ایشون بدم... جعفر صادق بنیانگذار فقه شیعی هست و تعداد زیادی آخوند تربیت کرد و احکام طهارت و نجاست و این کس شعرها همه از جعفر صادق هست. این بابا اولین امام شیعه بود که با پای چپ وارد مستراح شد. یعنی قبل از دوره جعفر صادق اصلا مستراح وجود نداشت و امامای شیعه قبل از ایشون همه همین جوری بغل دیوار سر پا میریدن. اهمیت جعفر صادق برای شیعیان فقط به خاطر واضع چپ و چیز راست ایشان نیست.. اون مرحوم گور به گور مسائل علمی بزرگ دیگری رو هم در زمان خودش حل کرد برای نمونه فتوا داده که شاش و گه بزغاله ای که شیر خوک خورده باشه نجس هست. یعنی ما مردم عادی اهمیت علمی این فتوا رو هنوز هم درست متوجه نمیشیم و نمیفهمیم که این فتوا چه اثر مهمی برای همه بشریت و الخصوص شهر سانفرانسیسکو داشته
در روایات شیعه هست که این بابا خیلی هم به علم علاقه داشته و در مدرسه اش همه حق اظهار نظر داشتن...در ضمنی که فتوا داده بوده
که مسلمونی که مرتد بشه و به خدا و پیغمبر دیگه ایمان نداشته باشه زن شیرعلی قصاب بهش حلال‌ هست. یعنی جعفر صادق هم از نظر علم و سواد و هم از نظر اعتقاد به آزادی عقیده و بیان یک گهی بوده مثل مصباح یزدی
از نظر طول عمرهم با جنتی قابل مقایسه هست... این بابا 65 سال عمر کرد.... با پنج تا خلیفه اموی و دو تا خلیفه عباسی همزمان بوده و 34 سال امامت کرد... بعد هم تازه میگن خلیفه عباسی بهش زهر داد کشتش. در صورتی که به احتمال زیاد پسرش موسی کاظم بهش زهر داد چون دید این بابا عمرش از هفت تا خلیفه طولانی تر شد و داره مفت میخوره و میخوابه و میره سانفرانسیسکو و حالا حالاها هم

...جعفر صادق... پدر فقه شیعه
فردا ظاهرا روز تولد یا مرگ جعفر صادق امام ششم شیعیان هست...گفتم من شازده اسدالله میرزا یک توضیحاتی در مورد اهمیت ایشون بدم... جعفر صادق بنیانگذار فقه شیعی هست و تعداد زیادی آخوند تربیت کرد و احکام طهارت و نجاست و این کس شعرها همه از جعفر صادق هست. این بابا اولین امام شیعه بود که با پای چپ وارد مستراح شد. یعنی قبل از دوره جعفر صادق اصلا مستراح وجود نداشت و امامای شیعه قبل از ایشون همه همین جوری بغل دیوار سر پا میریدن. اهمیت جعفر صادق برای شیعیان فقط به خاطر واضع چپ و چیز راست ایشان نیست.. اون مرحوم گور به گور مسائل علمی بزرگ دیگری رو هم در زمان خودش حل کرد برای نمونه فتوا داده که شاش و گه بزغاله ای که شیر خوک خورده باشه نجس هست. یعنی ما مردم عادی اهمیت علمی این فتوا رو هنوز هم درست متوجه نمیشیم و نمیفهمیم که این فتوا چه اثر مهمی برای همه بشریت و الخصوص شهر سانفرانسیسکو داشته
در روایات شیعه هست که این بابا خیلی هم به علم علاقه داشته و در مدرسه اش همه حق اظهار نظر داشتن...در ضمنی که فتوا داده بوده
که مسلمونی که مرتد بشه و به خدا و پیغمبر دیگه ایمان نداشته باشه زن شیرعلی قصاب بهش حلال‌ هست. یعنی جعفر صادق هم از نظر علم و سواد و هم از نظر اعتقاد به آزادی عقیده و بیان یک گهی بوده مثل مصباح یزدی
از نظر طول عمرهم با جنتی قابل مقایسه هست... این بابا 65 سال عمر کرد.... با پنج تا خلیفه اموی و دو تا خلیفه عباسی همزمان بوده و 34 سال امامت کرد... بعد هم تازه میگن خلیفه عباسی بهش زهر داد کشتش. در صورتی که به احتمال زیاد پسرش موسی کاظم بهش زهر داد چون دید این بابا عمرش از هفت تا خلیفه طولانی تر شد و داره مفت میخوره و میخوابه و میره سانفرانسیسکو و حالا حالاهاهم تصمیم به مردن نداره و اگر همین جوری پیش بره ممکن هست خودش زودتر از باباش بمیره و هیچوقت امام نشه و در نتیجه بابا رو کشت وخودش شد امام معصوم

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موضوع اصلی تکلیف برگردن او
دیدگاه:

سالام
من درتمام نوشته ها ،نوشته ام ،که مهندسی این ساختارهای شاه وشیخ
درجای دیگراست،
چه بزورحجاب برداشتن رضاشاه
چه بزورحجابی کردم الان زنان.
موضوع اصلی درایران ،
تحکیم وتحکم سیستم استعماری
مسیحی غرب و اعمال دیکتاتوری
برای بردن نفت وگازومنابع ملی ایران
ومنطقه است،
چه درزمان پهلوی ها وچه حال ،
نه روشنفکروطن پرست آن زمان حکومت میکرد،
نه مولا ومذهبی وطن‌پرست درحال
حکومت میکنند،
فشار و ظلم بر قشر ضعیف ملت ایران
که زنان میباشد،
بعلت تفکرات غلط مردانه ،وبه سکوت
مجبورکردن مردان به خاطر ناموسی
و ترساندن از زندگی ،
وغیر،،
زنان را هدف اولی برای اجرای سیاست
های استعماری و دیکتاتوری قرار می‌دهند.
دراین هدف قشرضعیف که زنان
میباشد ،سرکوب میشوند،
از سکوت مردانگی هم سوء استفاده میکنند.
تعدادی چه تاج زاده ایرانشهری و چه
جنایتکاران حکومت قبلی از این مسئله بازهم
میخواهند سوءاستفاده ایزاری کنند.
در درجه بعدی ،روشنفکران ما مقصر
دوم می‌باشند
مثل آقایانی همچون بهزادکریمی،
محسن کردی،فرامرزحیدریان،شاهنامه وفردوسی پرست.
،طرفدران رضا پهلوی،پان ایرانیست ها ،اصلاح طلبان
دروغین،وو،،که بجای تشخیص درد واقعی و دردجامعه،به حاشیه سازی ها جهت سوء استفاده وو، ،،به مردم
ایران آدرس انحرافی میدهند.
قوانینی همچون حجاب ،
اصلا ازابتدایی
ترین حقوق انسانی زنان جامعه ایران است،وباید حجاب آزادباشد،
هرکس درهرمقامی باشد،.واگربخواهد،
به این حقوق ابتدایی یک زن کج نگاه کند،باید به اشدمجازات برسد.
ما درجامعه مان ازبس ایجادکننده های
تفکرات انحرافی داریم،
هرکس وناکس بخوداجازه میدهد، به ابتدایی ترین حقوق انسانها تجاوزمیکند.
ما در درجه اول گرفتار روشنفکران جامعه خودهستیم،
که ماهارا درمیدان سیاست های استعماری میرقصانند.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: اعضای ارتش سایبری رژیم…
دیدگاه:

اعضای ارتش سایبری رژیم اسلامی ( شازده اسدالله میرزا و...) رزیم بد جوری به تکاپو افتاده اند که زیر پای مهدی نصیری را خالی کنند که بدین طریق جلوی اتحاد وسیع مردم ایران برای گذر از جمهوری نکبت اسلامی را بگیرند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مذاکره
دیدگاه:

.
مهدی نصیری کارشناس سیاسی گفت: نجات ایران در گرو اتحاد شاهزاده و تاج‌زاده است.

آقای نصیری،
مذاکره برای ایجاد اتحاد بین سه جریان سیاسی به نمایندگی آقایان رضا پهلوی، مصطفی تاجزاده و مجتبی خامنه‌ای از 7 آبان 95 آغاز شده هماکنون در مراحل نهایی است اما مطمئن باشید اتحاد آنان هرگز باعث نجات ایران نمی‌گردد زیرا همگی عملاً انقلابی‌اند بلکه نجات ایران فقط در گرو اتحاد مخالفان انقلاب است.
دانه با خاک چو پیوست سری پیدا کرد، هر که شد خاک نشین برگ و بری پیدا کرد.
تا پریشان نشوی راه به مقصد نبری، بیضه چون جامه فرو ریخت پری پیدا کرد.

سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که هم‌صدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: اصل ولایت فقیه برای همین بوده.
دیدگاه:

زمانیکه از منتظری پرسیده شد که منظورت از ولی فقیه درست کردن چی بود پاسخ خلاصه اش این بود که قرار بود شخص وارسته ای در راس امور باشد تا چنانچه موردی ناجور مثل اختلاس یا فحشا یا جنایت سازمان یافته در کشور دید ورود کرده و کجی را راست کند.
بنابراین نیازی نیست که آقای تاج زاده آدرس درست بدهد این وظیفه ی ولی فقیه استکه کجی ها را معلوم و راست نماید.
اگر نمیداند , پس عرضه ی این کار را ندارد و باید استعفا دهد و اگر میداند و کاری نمیکند باز همان حکم است و باید کنار برود. بنا برای مسئول تمامی کژی های کشور اوست و نمیتواند شانه خالی کند.
خبر نداشت ؟ غلط کرد ولی فقیه شد!

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مگرباید همه مواردشقاوت رادیدتاباورداشت شقاوت را؟
دیدگاه:

البته اینکه در هر نقطه ای از شهر کسی بساط دستفروشی پهن کند زیبا نیست ولی!
ولی این چیزها مال کشورهایی استکه حکومت عادی داشته باشند که نخست همه چیز بسامان میشود و حتی برای دستفروشی هم روزها و محل های مخصوص درنظر گرفته میشود آنگاه ایراد گرفت به کسی که در جای ناجور اقدام به دستفروشی میکند آنهم نه با روش زورکی و قلدرمابانه ی اسلام ناب محمدی.
و یک نکته ای هم یادم آمد غروبی دیدم بساط دستفروشی جوانی را عوامل رژیم بهم ریختند و جوان بیچاره فریاد میزد همین را دارم این شغل منست آیا باید بروم دزدی؟
وسرگروه گزمه های نظام منفور اسلامی پاسخ داد برو بعد میگیریمت و مجبورت میکنیم برای ما کار کنی. تو هیکل مناسبی داری میاوریمت در صف خودمان پول خوبی هم میدهیم.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .تاخیر در رهایی.
دیدگاه:

توانایی فکری و سیاسی و عملی و شجاعانه : امثال نصیری و تاجزاده و زیبا کلام و نوری زاده و فائزه هاشمی و دهها مبارز ملی مذهبی دیگر در درون ایران ، شاهد اینست که بعد از سرنگونی ولایت فقیه و باند آخوندهای ارتجاعی، این گروه مبارز مسلمان درون ایران، میتوانند مانع رسیدن قدرت امثال: مجاهدین و ملیون و سکولارها و جمهوریخوهان لائیک و سوسیالیستها و سلطنت طلبان و زنان فمنیست و اتنیک های فدرالیست، شوند.
یعنی متاسفانه، ایران نیم قرن دیگر زیر مغزشویی مکتب اسلام شیعه ناسازگار عاشق خون و شهادت خواهد بود. این پدیده فرهنگی سیاسی، ادامه و باقیمانده مبارزات ضد استعماری نئوکلنیالیسم تاریخ ایران است؛ که مانند سایر تحولات اجتماعی و فکری؛ همچون دوره روشنگری و عصر هومانیسم و مبارزات دمکراتیک و سوسیالیستی، در ایران هنوز دفتر بسته نشده و نوزاد آگاهی و استقلال و تجدد و عدالت، قبلا بشکل ناقص و زودرس متولد نشده و مردم ایران را نیم قرن دیگر بخود مشغول خواهد نمود و قربانی خواهد گرفت.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: ابوالفضل محققی:
دیدگاه:

ابوالفضل محققی:

با تشکر از جناب فرامرزی وجناب کردی که پیوسته نظر لطف داشته و نقدی بر نوشته های من دارند که بدیده منت می نگرم ومی خوانم .در مورد این نوشته با تمام مسائل طرح شده از جانب شما موافق هستم .اما هدف اصلی من در این نوشته برخورد با نظرطرح شده آقای نصیری نبود .بیشتر مورد نظرم بر خورد آقای گنجی وکرباسچی بود که با هر نظر و طرحی که از آن بوی نزدیکی و ائتلافی احسا س شود عناد می ورزند و بر طبل جدائی می کوبند. . از نظر من کسانی هستند که ایستگاه ومنزل نهائیشان همان ایستگاهی است که اصلاح طلبان حکومتی ایستاده اند .نهایت پا رکابی دستگاه حکومت همان گونه که تاکنون بوده اند..ـآقای گنجی همان گونه که نوشتم گویا وظیفه ای جز برخورد با خاندان پهلوی ندارد .چنان خلط مبحث کرده وخاک در چشم مردم می پاشد که جنایات حکومت اسلامی وشخص خامنه ای در آن بیرنگ می شود .من هنوز نوشته ای از گنجی ندیدم که باهمان شوق و قشقرقی که به خانواده پهلوی می تازد حداقل یورتمه ای در زمین خامنه ای برود و شخص خامنه ای واعمال جنایتکارانه او را نقد کند.بنظرم نقشی که این شخص بعنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی در لحظه کنونی ایفا می کند .چیزی جزباد دادن خرمن های کهنه ،افشاندن بذر نفاق وکینه در چنین مزرعه ایست . حجاب بر مزرعه پوشیده از گند ،کثافت و خونالودجمهوری اسلامی می کشد و چهره جنایت کارانه خامنه ای رادر پس آن پنهان می کند.آدرس غلط می دهد وکینه ضد اسرائیلی خود را بعنوان نگاه عمومی جامعه تبلیغ می کند واز نسل کشی اسرائیل در ایران می نویسد ودر عمل مبلغ نظر خامنه ای می شود !سیاستی که پیشتر مردم را از سوریه ای شدن می ترساند وحال از نسل کشی اسرائیل .
اما تکلیف کرباسچی بعنوان یک اصلاح طلب نگران از آینده خود و جمهوری اسلامی و مبارزه اش نه با رژیم و شخص خامنه ای و حتی عناصر سرکوب گر او بل با منتقدان رژیم است. متوهمی که هنوز فکرمی کند اصلاح طلبان حکومتی از آنچنان اعتباری بر خوردارند که پذیرفته شدن در جبهه آنها افتخاری است که نصیری های منتقد در آن جائی ندارند.دزدان وسرکوبگران طلب کار .جناب کردی ممنون که میخوانید و بر خورد می کنید. با مهر

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: سناریو را تجسم کنیم
دیدگاه:

آقای محققی عزیز، سایر دوستان. قبل از آنکه به مشکلات پارادایم «شاهزاده تاجزاده» بپردازیم، اول تصور کنیم که برفرض که آنچه مهدی نصیری آرزو دارد به وقوع بپیوندد. بعدش چی؟ رژیم چه خواهد کرد؟ موضع سپاه چه خواهد بود؟ خامنه ای چه خواهد کرد. وضع تاجزاده در ایران چگونه خواهد شد؟ زندان؟ آزادی؟ آیا خامنه ای که احساس تهدید کرده و بهمراه جمعی چند صد نفره که کارنامه قتل دارند و همه کاره هستند آنها چه خواهند کرد؟ «پارادایم شاهزاده تاجزاده» چه آلترناتیوهایی پیش رو دارد؟ برای یاد آوری این که نباید بدون آینده نگری امید بیهوده به دل ها بدهیم - که باعث ناامیدی بیشتر میشود- درست به روزی بیاندیشیم که آن چند چهره نشست جورج تاون قبل از نشست یک توییت همزمان صادر کردند که هیجان ها بر انگیخت. هیجان ها تا برگزاری نشست ادامه داد و امید ها بر انگیخت. بعد نشست انجام شد. یک ماه بعد چه شد؟ آیا بازهم میخواهیم تکرار شود؟ فرض بگیرید اپوزیسیون داخل و خارج پارادایم شاهزاده تاجزاده را پذیرفت و همه چیز گل و گلاب .. بعدش چی؟ چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟ امیر طاهری رضا تقی زاده و ایرج مصداقی - که این بار نگاهش مثبت است - فرخ نگهدار، رضا علیجانی و نظیر این صاحبنظران چه نظراتی خواهند داشت؟ یک ماه پس از شاهزاده تاجزاده در چه وضعیتی هستیم؟ کدام دعواها و کدام آشتی ها؟ در داخل کدام تظاهرات و کدام تمایل بخش دولتی و امنیتی؟ صاحبنظر واقعی کسی است که پاسخی برای این سوالات داشته باشد و آینده نگر باشد. من از همه صاحبنظران میخواهم که شجاعت داشته باشند و پاسخ بدهند. یک نظر جمعی اگر مثبت بچربد، شاهزاده تاجزاده مفید است اگر نیست وقت را سر این بحث تلف نکنیم.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: چه مبارزه ایی
دیدگاه:

سالام
می‌دانستم دکتر ازآن دکترهاست،که امکان ندارد،
خودش سالم باشد،
بجای اسمارتیز خریدم،
قرص هارا برای شما نگه داشتم،
آدرس بده بفرستم،
جناب کورد اوغلی،

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: ازاول تشکیل این سایت نوشته ام
دیدگاه:

سالام
ایران وایرانی تنها یک راه دارند،
این نظررا ازاول ایحاد این سایت در اینجا،
قبل ازآن هم در سایت کار آنلاین می نوشتم،
که جدی گرفته نمیشد،حتی درسایت
کارآنلاین وجود افرادی همچون ... باعث میشد،
نوشته را چینرتوپور،،نصفه نیمه یا
چاپ نمی گردند.
دراین سایت هم افرادی مثل ................ وغیر یا بشوخی میگرفتند،
ویا مسئولین سایت مثل همیشه به مذاقشان خوش نمی امدوچاپ نمی کردند.
ایران دراین صورت ازدیکتاتوری و از
زیریوغ استعمارخارج خواهدشد،
الحمدالله سیاسیون ملل تحت ستم
اکثرا به ذات نوشته من پی برده و
دنبال آن هستند،
تعدادی ازسیاسیون تند رو ملل تحت ستم به آن هم رضایت نمی دهند
ماراسیستم فدرال باقوانین غیرمتمرکز
می‌تواند نجات دهد،
اولین شرطش رسمی بودن زبان انگلیسی و تدریس هرملتی زبان ایتینکی خودشان میباشد،
فارسی را دری زبانها باید بخوانند
والا ودرصورت راضی نبودن مسببان
تحمیل این زبان باید به مجازات سنگین
غیر اعدام برسند.
این راه راه برون رفت است،
هرموقع سراین موضوع توافق کردید،
باید گفت ایران وایرانی را دوست دارید،
والا خائن وتجزیه طلب اجنبی پرست،
وطن فروش،شریک جنایتکاران، شریک
چپاولگران و دزدان خواهندبود.
این نوشته من تابحال حقانیت تفکرمن
راثابت کرده و بعدازاین هم ثابت خواهدکرد.

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: تورک اوغلی
دیدگاه:

دقیقا .. رضاشاه با کمک انگلیس به کمک حائری حوزه علمیه قم را براه انداختند. بعد یه دفه انگلیس دستور داد رضاخان چادر از سر مادربزرگ من و تو بکشه و به پدربزرگهامون پس گردنی بزنه. اما از قرار پدربزرگ شما پس گردنی نخورده.. خوش به سعادتت. فقط یه جا رو اشتباه نوشتی که رضاشاه رو با یک تشکر بیرون کردند. اینطور نبود. چرچیل آمد تهران اول.. رفت کاخ سعدآباد یقه رضاشاه رو گرفت کلی فحش های رکیک بهش داد. آخرش هم گفت فاک یو! رضاشاه اینجا رو تحمل نکرد و گفت فاک یو خودت و هفت جد و آبادت. ایندفه چرچیل عصبانی شد و با عصاش زد رضاشاه رو له و لورده کرد و فرمان داد ببرندش جزیره موریس. بعد به پسرش گفت به شرطی شاه بشی که بحرین رو از ایران جدا کنی. شاه هم گفت ای به چشم.. دیگه امری ندارین؟ چرچیل گفت داری میری بیرون بگو یه چای قند پهلو برام بیارن. محمدرضا گفت اونم بچشم و زد به چاک.
خب بگذریم.. خوبی؟ راستی.. با دکترت حرف زدم گفت برات Benzodiazepine تجویز کرده. گفت بهت گفته یکی صبح یکی عصر ولی تو بیست تا قرص رو دو روزه تموم کردی و چیزیت نشده بود. به دکتر گفته بودی خیال کردی بهت اسمارتیز داده یاد بچگی هات افتادی کورچ کورچ جویدی قرصها رو. به حرف دکتر گوش کن. مخصوصا گفتم باهات ترکی حرف بزنه که متوجه بشی چون فارسیت اصن خوب نیس.
دوباره به مطب ما سر بزن..

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: پس الان هم توپس گردنی میخوری؟
دیدگاه:

سالام
قبلا نوشتم ،که طلبگی رادرایران رضاشاه
وانگلیس با باماموریت دادن به حائری
یزدی راه انداختند،
اگرپدربزرگ من پس گردنی خورده ،ولی حتی یک نفردرایل وتبارما آخوند نیست،
ولی فکرکنم ،تو خودت الان ازهمان آخوندها که رضا شاه حوزه علمیه را
وطلبه ایرانی راه انداخت،پس گردنی
میخوری،
کدام کاررا رضاشاه کرد؟
چندکار سفارشی انگلیس را انجام داد،
لگراینها ایرانی بودند
چرا انگلیس آورد؟ وخودشان با یک تشکربیرونشان کردند،
پسرش را آمریکا باکودتا نگه داشت و
خودش هم دربدر کرد؟
وقتی میگم ،
وطن........... قبول نمی کنی؟

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

ترفندها را شناسایی کنیم

بتازگی یکی از دلباختگان ِ سابق ِ تبهکاران جمهوری اسلامی که امروز به اصطلاح یکی به میخ می زند و یکی هم به نعل، ادعا دارد که می شود فاصله شاهزاده را با تاجزاده کم کرد و این دو را به هم نزدیک کرد‌.
می گوئیم بله می شود فاصله را نزدیک کرد.
به شرطی که ریزشی ها بیایند پشت سر شاهزاده و طیف هواخواهان ِ بیشمار ایشان قرار بگیرند نه حتا اندکی بیشتر.
به معنی دیگر در قدم اول -این کسان باید- هم از به اصطلاح اصلاح طلبی حکومتی عبور کنند و هم علنن خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی باشند.
حتا اگر هزینه آن و قیمتش به زندانی شدن و یا کشته شدنشان تمام شود.
زیرا این کسان باید بدانند و بفهمند که ملت ایران بیش از چهل و پنج سال، هزینه اعمال ضد ایرانی ِ فرومایگان و رجاله های پنج و هفتی و در راسش دلباختگان حکومت اسلامی، مثل این کسان را پرداخته اند.
بنابراین برای راست آزمایی و کسب اعتماد، لازم است که این گام اول را بردارند.
بعد از این گام اول، این کسان باید بی هیچ توقع و چشمداشتی از قرباتیان اصلی حکومت اسلامی، مثل بچه آدم بیایند و در پشت صف ِ بیشمار ایراندوستان و شاهزاده قرار بگیرند.
وگرنه نمی توانند اعتماد برانگیز باشند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

چند سال پیش یکی از این سردار تشتکی های سپاه، بنام سعید قاسمی که احتمالا بچه ناحیه ده تهران است در تلویزیون گفت که در بوسنی با آمبولانس هلال احمر، اسلحه حمل می کردند و القاعده استیل اینها را تقلید می کرده. (از نظر قیافه های تخمی و سربند و غیره)
در جنبش مهسا هم که دیدیم آمبولانس وسیله حمل آدمخوار و نیروی سرکوبی شده بود. تجاوز در یخچال متحرک بستنی میهن به نیکا شاکرمی همانقدر که شنیع است، در کارنامه حکومت چیز عجیبی نیست. شنیدن تحلیلهای آبدوخیاری از آدمهای دوزاری در باب «محکومیت حمله به سفارت و رعایت نکردن پروتکلهای سیاسی» توسط اسراییل هم چیز تازه ایی نبوده و نیست.
اما گاهی دوستان ملی گرا و خیرخواه در برابر سخن درستی چون در جمهوری اسلامی اماکن و موضوعات، مفهوم خود را از دست داده اند موضع می گیرند. یعنی کسی نباید بگوید سفارت و بیمارستان و آمبولانس گاری بستنی فروشی هم در این رژیم شده اند ابزار جنایت و ترور. این افراد معتقدند زدن این حرفها فردا بیمارستانها را هدف مشروع می کند.
دل خوش سیری چند؟
اوضاع بگونه ایست که نمی توان تحلیل کرد. فقط فحش خوار و مادر جواب می دهد. در زمان کنونی به سهم خودم از نخست وزیر محترم اسراییل برای بدرک واصل کردن افرادی همسان قاتلین نیکا و مهسا و محمد حسینی ها کمال تشکر را دارم. تا در آینده چه پیش آید

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: اقای محسن کردی گرامی !اگر…
دیدگاه:

اقای محسن کردی گرامی !
اگر همه خاك عالم بر سر ما اپوزيسيون ريخته شود باز هم كم است!
در چهل و پنج سال گذشته ،حکومت اسلامی مخالفين خود را با هر آهنگى كه نواخته ، توانسته است برقصاند .به عبارتى ديگر اپوزيسيون منتظر است تا رژيم اسلامى دست به" آكسيونى" بزند تا آنها در قبال "آكسيون" رژيم دست به موضع گيرى و اکنش بزنند ودر اين رهگذر چه فرصت ها كه به هدر نرفته است!عصر مسخ شدگی مردم در سایه ناکارآمدی اپوزیسیون به اوج خود رسیده است.هرکس بدنبال زندگی سعادتمند خویش می دود!جهانیان نیز بدین موضوع دردناک پی برده اند که در صحنه سیاسی ایران ـ هیچگونه اپوزیسیون قدرتمندی وجود ندارد تا با حکومت اسلامی مقابله کند.درماندگی جنبش سبز همچون پتکی بر سر مردم ایران کوبیده شد و عوارض آن بسرعت خود را نشان داد. نیروهائی که دائما از تساهل و تسامح در مقابل نظام سخن می گفتند و هرگونه حرکت اساسی را محکوم می کردند ، آب به آسیاب استبداد دینی سرازیر کردند و حاکمان قدار را در قدرت سیاسی تحکیم بخشیدند!
ناصر مستشار

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: اگر خودرا اپوزیسیون ایران …
دیدگاه:

اگر خودرا اپوزیسیون ایران می دانی ؛ حتما این ویدئو را نگاه کنید . نصیری در این ویدئو 50 دقیقه ای استراتزی و تاکتیک های تغییر در نظام سیاسی ایران را بزبان ساده بیان کرده است . البته نقایصی هم دارد (.............)

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: تورک اوغلی
دیدگاه:

مینویسی:

من مثل شماها فکرنمیکنم،موضوع ایران،شماهافکرمیکنید،الان آخوندحکومت میکند؟اینطورفکرنکنید، در ایران ،نبرد دموکراسی با دیکتاتوری است،
در پاسخ باید گفت از کرامات شیخ ما چه عجب! داداش ما از کی خواستیم تو به ما درس بدی؟ رفتی دکتر روانپزشک بهت گفته بودم؟ ببینم.. تو دوره طلبگی نگذروندی؟ همچی یه جورایی هستی. هرچی تو رو اینجا دست میندازن از رو نمیری. برو دنبال ترکستان بزرگت به ما درس نده. ما ایرانی هستیم مثل تو فکر نمی کنیم. من.. محسن کردی عقیده دارم اگر رضاشاه پس گردن پدربزرگ تو نمیزد که لباس آدمیزاد به تن بکنه و چادر رو از سر مادرت نمی کشید تو الان مداح بودی و داشتی وصف علی میگفتی. منتها عقل ناقص تو میگه رضاشاه انگار خوشش میومد پس گردنی بزنه به پدربزرگت. نه آقا.. مجبور بود و دمش هم گرم. خب؟ پس دیگه اینجا از دیکتاتوری رضاشاه نگو منو راهنمایی نکن! من اگر جای رضاشاه بودم به پدربزرگ تو دوتا پس گردنی میزدم (پدر بزرگ من با یک پس گردنی درست شد). چون اگر پدربزرگت دوتا پس گردنی خورده بود امروز تو میفهمیدی دمکراسی یعنی چی و مصادره به مطلوب نمیکردی. با اون پس گردنی ها بود که این ملت رو از پای منبرها به دبیرستان و دانشگاه و از حمام خزینه ای به حمام دوش و از قضاوت حقوقی آخوند و احکام شرعی به احکام مدنی کشاندند چرا نمیخوای بفهمی؟ سخته برات که یکی ناچار شد به این ملت پس گردنی بزنه؟ خب من اینقدر تحمل دارم که واقعیت رو قبول کنم اگه تو برات سخته که پدربزرگت پس گردنی خورده برو خودت رو از بالای بام بنداز پایین هم خودت رو راحت کن هم ما رو از خزعبلاتت. اگر رضاشاه این کار ضد دمکراتیک با معیارهای تو را نمیکرد تو الان طلبه بودی اینو میفهمی یا سخته برات؟ دمکراسی برای مردمی هست که دمکراسی بفهمند. پدربزرگ تو و حتما که پدر تو از دمکراسی چه میفهمیدند؟ تو خودت درک درستی از دمکراسی نداری چه برسه به پدرت. تو از عامل استعمار که پامنبری یاد گرفتی حرف نزن! تو خودت یک پا برده هستی نیازی نیست کسی تو را استعمار کنه. همین الان داوطلب استعمار کشور عثمانی شدی و اینجا تبلیغش رو میکنی یه روز با کردها یه روز با ارمنی ها یک روز با فارس زبانان.. اصلا اومدی کرم انداختی اینجا ایرانی ها رو به فارس و ترک و غیره تقسیم کردی. من به اون روانشناس های همشهری ات سفارش کردم بفرستنت امین آباد.. کار تو از این حرفا گذشته. خلاصه داداش.. من دیکتاتور و پانفارس هستم.. مشکلی هست؟ حالا تو شعار بدی مثلا من آدم میشم؟ نه نمیشم.. وقت خودت رو تلف نکن منو آدم کنی. عجب گیری کردیما! چقدر آدم باید زبون نفهم باشه.. آغا یکی ترکی بلده به این بابا حرفای مارو ترجمه کنه.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: آقای محسن کردی گرامی !…
دیدگاه:

ناصر مسشتار : آقای محسن کردی گرامی !
اپوزیسیون مدتهاست که به یک طنز دردناک تبدیل شده است،اما نه به اندازه یی که شما این اپوزيسيون در و پیکر را به طنز کشیده اید.
سپاس

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: طنز یا تمسخر
دیدگاه:

آقای مستشار گرامی،

جدا که کج سلیقه هستید. من تمسخر نکردم مطلبی به طنز نوشتم اونم با یاری گرفتن از سعدی. خداییش مشاهده کنید چه باحال دیباچه گلستان را به تن مطلب شما دوختم؟ این اتفاقا نهایت توجه و جدی گرفتن مطلب شماست. جدی گرفتن که حتما نباید در توافق مطل باشد. من فکر میکنم شما بیشتر برای جلب توجه مینویسید تا تحلیل عمیق یک مطلب. یعنی چه که همه تخم مرغ هایتان در در سبد مهدی نصیری میگذارید و از او حمایت می کنید (تازه اگر قبول کند) و اینجا هم مینویسید که اسم شاهزاده تفرقه آفرین شده است؟ همچی میگید من از شما حمایت می کنم انگار .. حالا فرخ نگهدار یا رضا علیجانی و سایر اهل اصلاحات همچه چیزی بگویند باز یه چیزی!
شاهزاده عامل تفرقه؟ پس سالها قبل که نام شاهزاده در میان نبود چرا بین مجاهد و چریک فدایی و توده ای و جبهه ملی جنگ و دعوا بود؟ اگر از داخل و خارج به این عبارت مهدی نصیری تاخته اند پس لابد یک مشکلی هست اما شما گز نکرده پاره کردید. من در مطلب ام با ظرافت تمام عاقبت همکاری با یک اصلاح طلب را نوشتم. در این سالها شما خواب بودید که چقدر اصلاح طلبان شراکت در قدرت را از خامنه ای طلب کرده و می کنند؟ از کجا به این ها اعتماد می کنید؟ نمی بینید که میگویند اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمام ماجرا؟ مقاله شما بر خلاف این نظر مردم است. تاجزاده کجا از نظام عبور کرده؟ برای آلوده کردن شاهزاده و خراب کردن او نزد مردم کافیست که پروژه سپاه که پشت مهدی نصیری هست بگیرد و سناریویی که سعدی در مورد شاهزاده نوشت به اکران در بیاید. نه سپاه و نه خامنه ای هیچکدام چیزی از دست نمیدهند اما شاهزاده زمین میخورد. و شما خودت را بگذار جای سپاه. آیا مهدی نصیری را تشویق به این کار نمی کنی؟ سپاه چرا بخواهد تاجزاده را به شاهزاده نزدیک کند؟ مگر خودش دستش کج است که نتواند به اصلاح طلبان میدان بدهد؟ شما فکر میکنید برای سپاه کاری دارد که بخواهد یک تحول بزرگ بوجود بیاورد؟ ورود شاهزاده به عرصه سیاست داخلی در ایران یعنی فردایش مقابل دادگاه نشستن خامنه ای و خاتمی! مگر نشنیدید که خود رژیمیان عقیده دارند که فاصله بین خامنه ای و خاتمی فقط چند تا درخت دار است؟ مگر مغز خر خورده اند که بخواهند با سناریوی شاهزاده تاجزاده خودشان به دست خودشان خود را دار بزنند؟ شما اگر جای سپاه و خامنه ای بودید به چنین معامله ای تن در میدادید؟ پس چرا مهدی نصیری اجازه می یابد با چنین شعاری کشور را ترک کند و به مصاحبه با بی بی سی بنشیند؟ همین سپاه چرا به علی دایی اجازه نداد همراه خانواده اش ایران را ترک کند؟ کسی که نتواند این پارامترها را کنار هم بچیند و نتیجه منطقی از آن استخراج کند ... بهتر است از دیگران یاد بگیرد.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سالام.
فقط یک جمله
آت آلان…
دیدگاه:

سالام.
فقط یک جمله
آت آلان سورویوشوب،یا دالدان آتان داش توپوقا دئییئر،
دوران شاه وشاهبازی تمام شده است،
شماها واقعن خیلی عقب تشریف دارید.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موضوع وبدبختی ایرانی جماعت
دیدگاه:

سالام
من مثل شماها فکرنمیکنم،
موضوع ایران،
شماهافکرمیکنید،الان آخوندحکومت میکند؟
اینطورفکرنکنید
در ایران ،نبرد دموکراسی با دیکتاتوری است،
نبردمردم ایران با عاملین استعماری
نفت وگاز ومعادن ودیگر داشته ها
ایران و منطقه است
اینگونه مبارزات،فقط تاوان بیش ازحد
یک مبارزه معمول را میدهد،خواهدداد،
مردم ایران را هرکس برشیرهای نفت و
گاز دیگرمنابع حاکم میشود،برای خود
،برای اربابان استعماری به گروگان میگیرند،
مبارزه برای نابرابری درتمام دنیا وجود
دارد،
متاسفانه درایران اززمان حاکم شدن
تفکرماسونی با عوامفریبی حاکمیت کرده اند،
وخودبه بدترین دیکتاتور تبدیل میشوند،
بهتراست بگویم ،تبدیل‌شان میکنند،
حجاب ،یکی از ابتدایی ترین حقوق انسانی است، تعرض بدان باید با اشدمجازات مواجه شود
بازنان چه درزمان رضاشاه بزور روسری برمیداشتن،چه الان که بدین نوع با
زنان ودختران ما برخوردمیکنند
وحوش هم این برخورد هارا تقبیح میکند
نه این مسلمانی وانسانی است،
نه آن که بزور روسری را از سر
خانمها برمیداشتند،
یکی بنام مدرنیسم،یکی بنام اعتقادات
عصر حجری،
حتی آورندگان این دین
ومذهب هم آنرا قبول ندارند
مردم ایران،ازهرقوم وهرتبار گرفتار
تفکرات دیکتاتوری وحوش هستند،
صدساله مردم گرفتارند،
تعدادی بازمیخواهند از نادانی ودیکتاتوری اینها ازآب گل آلود
ماهی بگیرند.
تازمانیکه سیاسیون ایران ،در داخل و
درخارج دست از تفکرات دیکتاتورساز وضد دموکراسی برندارند ،آش همان وکاسه همان خواهد بود،
تنها قوانین دموکراسی خواه هست که ریشه این جرثومه هارا خواهد کند.
............... عامل استعمارمارا به این روزانداخته،و پان ایرانیست های همسفره آنهارا ساپورت سیاسی کرده اند.
استعمارگران هم ما رابه بازی درمیدان این دو
وا داشته اند.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: در یک فایل صوتی لو رفته…
دیدگاه:

در یک فایل صوتی لو رفته اطلاعات سپاه‌ نشان داده می شود که به قول یکی از فرمانده های سپاه ؛ اصطلاح « آیت الله بی بی سی » ساخته و پرداخته دستگاه اطلاعاتی رژیم است ؛ ضربه ای که بی بی سی در خصوص نیکا انجام بی نظیر بود

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: شازده اسدالله میرزا همان…
دیدگاه:

شازده اسدالله میرزا همان ارتش سایبری و همدست رژیم برای ابن افشاگری بی نظر بی بی سی است ؛ باهوش باشید

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: ناصر مستشار:اقای محسن کردی…
دیدگاه:

ناصر مستشار:
اقای محسن کردی هنوز ماه ژوییه نیامده است که صلوتی عنایت کرده باشیم !؟ تمام مطلب شما به سخره گرفتن است. یعنی مسائل سیاسی اپوزیسیون اینقدر مسخره شده است؟؟؟!!! لطفا کمی جدی باشید .ناصر مستشار

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: اتحاد
دیدگاه:

کمی آینده نگری بجای آرزو نگری

تاریخ : دوم ژوئن 2014

به گزارش ایران اینترنشنال و سایر خبرگزاری های سرشناس، با تشویق و پشتیبانی بسیاری از فعالین اپوزیسیون داخل و خارج از کشور، ظرف مدت کوتاهی اتحادی باورنکردنی ما بین شاهزاده و تاجزاده به انجام رسید. در ماه ژوئن سال 2024 با میانجی گری آقای مهدی نصیری طی نشستی در یورک تاون، شاهزاده رضاپهلوی و مصطفی تاج زاده تشکیل دولت در تبعید را با صدور یک بیانیه مشترک اعلام کردند. اعضای هیات دولت در سایه و پارلمان در سایه را بسیاری از چهره های سرشناس داخل و خارج از کشور تشکیل میدهند. اولین جلسه مجازی هیات دولت و پارلمان در سایه امروز دوم ژوئن برگزار شد. گفته میشود که بخشی از سپاه پاسداران نیز از این اتحاد اعلام پشتیبانی کرده اند. به دنبال این بیانیه جشن و پایکوبی در سراسر ایران و نیز ایرانیان خارج از کشور برقرار شده و تا پاسی از شب ادامه داد.

تاریخ: اول جولای2024

پس از اعلام سیاست انتخابات آزاد توسط بیت رهبری مصطفی تاج زاده برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ده شب پیش با عجله از طریق فرودگاه امامخمینی به کشور وارد شد. جمع کثیری از اصلاح طلبان و سران سپاه پاسداران و اعضای دولت رئیسی نیز به استقبال آمده بودند. طی کنفرانس مطبوعاتی آقای تاج زاده از جمله گفت: وقتی انتخابات آزاد باشد دیگر ما مشکلی نداریم و نمیخواهیم کشور به هرج و مرج و اغتشاش کشیده شود. وقتی خبر نگار از ایشان در مورد اتحاد شان با شاهزاده سوال کرد آقای تاج زاده گفتند: همانطور که ملاحظه میفرمایید انتخابات آزاد است و اتوبوسی که هرکس که به ایران علاقه دارد میتواند سوار شود حتا شاهزاده رضاپهلوی. لذا وقتی موضوع حل شده باشد دیگر نیازی به تشکیل یک نیروی اپوزیسیون و به خطر افکندن امنیت کشور نیست.

دهم جولای 2024

شاهزاده رضاپهلوی طی یک برنامه تلویزیونی برنامه آینده شان را بدین شرح اعلام داشتند:

دیشب تأمل ایام گذشته می‌کردم و بالغ بر 26 فقره تشکیلات در این 45 ساله برپا کردم را ارزیابی میکردم و بر عمرِ تلف‌کرده تأسف می‌خوردم و سنگ سَراچهٔ دل به الماسِ آبِ دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم:

هر دم از عمر می رود نفَسی

چون نگه می‌کنم نمانده بسی

ای که پنجاه رفت و باز کلک خوردی

مگر این پنج روز دریابی

خَجِل آن کس که رفت و کار نساخت

هرچه تلاش کرد بار نساخت

خواب ساده لوحی بامداد رحیل

باز دارد پیاده را ز سبیل

هر که آمد به کلک چیزکی برساخت

رفت و منزل به دیگری پرداخت

مهدی نصیری پخت همچنین هوسی

وین عمارت به سر نبرد کسی

یار ناپایدار دوست مدار

تاجزاده زیباکلام را نشاید این افکار

اتحاد برف است و آفتابِ تَموز

هیچ نیست، چه جای غِرّه هنوز

ای تهی‌دست، رفته در بازار

ترسمت پُر نیاوری دستار

هر که کلک خود بخورد به خِوید

وقت رفتن از سیاست باید چید

بعد از تأمل این معنی، مصلحت چنان دیدم که در نشیمنِ عُزلت نشینم و دامنِ صحبت، فراهم چینم و دفتر از گفت‌های پریشان بشویم و مِن‌بعد پریشان نگویم و سیاست به دیگران واگذارم و در مونت کارلو قایقی خریده

زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ

به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم

در پایان بیانیه شاهزده به قایق تفریحی رویال یات باز گشته و مشغول عیش و نوش شدند.

صلواتی عنایت بفرمایید.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

بی‌بی‌سی رسانه نیست، مرداب کثافت و تعفن است. یک سال تمام مستندات قتل او را پنهان کرد تا به وقتش کارت برنده رو کند. تاخیری که نشان می‌دهد تجاوز در شیعه کارت برنده است. نیکا شاهدی است بر اینکه که چه کسانی از رنج‌های ما فاند می‌گیرند. ژاندارک ایران در ۱۶ سالگی نه مدفون که مبعوث...

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: در این مورد با شما هم عقیده…
دیدگاه:

در این مورد با شما هم عقیده ام. حاضرند تحمل کنند زنان را لخت هم تحمل کنند اما به سفره انقلاب اینها کار نداشته باشند. چیزی که آخوند نداره مردانگی هست و شرف و آبرو. ما غیر آخوندها در مقابل این اصطلاحات بسیار حساس هستیم اما آخوند ضد این ضربه ها هست. ریشه اش در همان دوران طلبگی شان هست که شرف و آبرو و مردانگی را از اینها ستاندند.