رفتن به محتوای اصلی

● صفحه شما

دوستان و خوانندگان عزیز، امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.

لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.

افزودن دیدگاه جدید

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .تکرار شوربختانه.
دیدگاه:

معرفه های مقالات 4 خطی شما:

- با خاطره نویسی و فاکت های غرض ورزان شخصیو غیرواقعی گذشته و تاریخی نمیتوان به مشکلات امروز پاسخ داد.
- شما که بارها اینجاگفتید ساکن شمال ایران هستید و با سن 16 سالگی با 57 ها همراهی نکردید برای سرنگونی شاه وحالا از پیک نیک و زنده باد و مرده باد یاد میکنید.
همیشه عمدا یا سهوا فراموش میکنید که 50 درصد فاجعه شکست انقلاب به گردن شاه محبوب تان است که تمام متفکران و مبارزان و انقلابیون و ملیون و انترناسیونالیست ها و مجاهدین و فدائیان را نفله کرده و کسی نمانده بود که جلو آخوندها به ایستد.
--خاطره نویسی های گمراه کننده، برای اینکه اشتبا هات را به کردن دیگران انداختنداز کثیف کارترین اعمالیست که ..........انجام میده تا روزانه اسم خود را اینجا به روز کند.
--ایرانیان مبارز و مردمی این چنین نامرد نبودند که مبارزه را لجن مال کنند؛ مگر اینکه ب................ در سایتها باشند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: امکان ترور
دیدگاه:

سالام.
جناب سازگارا،شماها و دوستان همفکر شما که الان بیشتر درآمریکا،اروپا تشریف دارید، دراین گونه تبحرلازم را
دارید،
میتوانید ،خوب نظر دهید.
شما ،آقای نوری زاده،اکبرگنجی،سروش،
مهاجرانی،عالی پیام،،هالو،،حتی نوری زاد،وو،،خیلی های دیگر ،
که دراول انقلاب درسطح بالای سیاسی
نظامی ،فرهنگی تشریف داشتید،
بفکرم کارشناسان خوبی هستید،
چون درآن زمان ،هم پارچه وهم قیچی دست امثال شماها ویاران شما بود،
فکرمیکنم،
راستای ترورهای اول انقلاب تاکنون
همین شکلی بوده است.
چون زمان کودتا گذشته ،ترور های مرموز فیزیکی می‌تواند ،
یک ابزار برای سلطه نفت وگازومعادن خواران استعماری مسیحی و نوچه هایش باشد،
دنیا که نمی تواند بدون مدیریت اداره شود،
راستی ،چرا این پیش بینی و دانسته هارا زودتر بروزنمی دهید؟
شماها که انقلاب ۵۷ را به اینجا رسانده،
.........................
آیا خودرا مقصراین ویرانی ها نمی دانید؟
در ادبیات ونگاه کمونیستی ،یک تزی بود،میگفتند،وطن سرمایه دار،کیف پولش است،
هرکجا امن برای حفظ و ارزش سرمایه
گذاری داشته باشد،
آنجا میروند،
حال بفرمایید، وطن نوچه های استعماری واستعمارگران کجاست؟
میشه دراین باب مارا راهنمایی کنید؟
نوشته های من را اگر خوب بخوانی
متوجه منظورم میشوید.

تاریخ:
نوشته شده در: توسعه چیست؟ - کتاب
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: سپاس از محمود شوشتری گرامی …
دیدگاه:

سپاس از محمود شوشتری گرامی برای ترجمه روان " کتاب توسعه چیست" در این وانفسا که ادم سیاسی جز شعار و حرف های کلیشه ای " هنری" ندارند

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: حسین لاجوردی در پاسخ به جناب…
دیدگاه:

حسین لاجوردی در پاسخ به جناب فرامرز حیدریان گرامی :

فرمایش شما درست است ولی بنظرم نیازمند یک بحث و نگاه ریشه دار تری است.
سپاسگزار لطف شما هستم.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .فرهنگ تراژدیک آرکائیک.
دیدگاه:

--- روانشناسی تودهها--- فرهنگ تراژدیک آرشائیک ایرانی---- مرده پرستی شیعه ایرانی.---
برای سیاهی لشکر شدن مردم در نظام فاشیستی، بهتر است به 3 نکته فوق نیز توجه نمود.
دلایل دیگری مانند فرصت طلبی و مغزشویی شدن جامعه، طی 40 سال گذشته میتواند قابل بحث باشد. اینگونه رفتار ها که کسی در مراسم یک ابله آدمکش فالانژ ضد بشر، شرکت کند و سینه چاک دهد و پل مو ببرد،میتواند مربوط به فرهنگ اقشاری باشد که حداقل نیم قرن پیش از انقلاب، در فرهنگ شاهنشاهی زیسته اند و در آن دوره سعی نشد علیه مرده پرستی آرکائیک قدری روشنگری سکولار و ملی انجام شود.
با اینهمه-- دلیل شرکت مردم را باید در روانشناسی تودهها جست و جو، کرد که الحمدالله کشور ایران از نظر جامعه شناسی ضعف و کمبودی ندارد ،و نخست این گروه میتوانستند طی این چند سال از زمان مرگ خمینی و یا انفجار حزب جمهوری یا مراسم سلیمانی ،در این مورد روشنگری میکردند. ولی مدام از آسیب شناسی! حرف زدند، در حالیکه واجبات را فراموش نمودند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: احساسات دینی
دیدگاه:

آقای مستشار متاسفانه نتیجه گیری خطایی از احساس دینی مردم دارند.
تاثیر هزارسال تبلیغات دینی و سوار بر احساس مردم همین است که مشاهده می‌کنیم.
نه تنها جریان حاکم سنگ شهید به سینه می‌زند، بلکه جریان دینی مجاهد نیز بر همان سیر شهید پروری می‌کند.
شهید پروری متاسفانه دامن چپ را آنچنان گرفته است که ماتریالیسم دیالکتیک در عزاداری چپ بیگانه است.
نگاهی به نوشتارهای چپ همه سخن ازشهیدان توده ای و شهیدان سیاهگل است.
هنوز یاد اعدام شهیدان توده ای خسرو روزبه، کیوان وحکمت جو اشک توده حزبی را سرازیرمیکند. شهید پروری متاعی بابرکت برای کسب قدرت برای همه جریانها بویژه مجاهدین است. کتابچه ای ازتصاویر اعدامیان مجاهد نشان می‌دهد درجه شهادت جریانی
ملکوتی است که با عقل آدمیزاد سنجش نمی‌شود.
دفاع بی قید وشرط حزب توده و فدایی و مجاهد از نظام اسلامی تقدس آخوند هارا ر قم زد.
آیا حزب توده ماتریالیست خبر نداشت دین اسلام چه گندابی است که خلخالی را کاندید حزب خود معرفی کرد؟؟
همین رئیسی همکار و برادر دینی خلخالی بود، چه جای شکایت است؟
بدون شک قدرت همه معادلات را به هم زد و تاسف بزرگ این است که همه گروه ها آزادی ورستگاری خود ومردم را قربانی قدرت کردند چرا که به تنهایی خواهان کسب قدرت هستند.
مطمن باشید اگر چپ ویا مجاهد قدرت می‌داشتند همین دلقکبازی و شهید گردانی را انجام می‌دادند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: استقلال فلسطین
دیدگاه:

سالام
درهمین سایت ،،در همان روزهای اول
فاجعه غزه نوشتم،
وهمه شاهدهستند،
که نطفه استقلال فلسطین در آلماتی
پایتخت قزاقستان توسط کشورهای تورک باپیشنهاد اردوغان بسته شد.
وبعداز اولین اعلامیه کشورهای تورک،
در کنفرانس کشورهای مسلمان این
پیشنهاد توسط تورکیه وباحمایت
عربستان وقطر برای دومین بار
بسته شد.
که هم اکنون ،کشورهای معتدل اروپایی
یکی پس ازدیگری کشورفلسطین را
به رسمیت می‌شناسند،
میشه گفت ،،دیگر دولت وکشورفلسطین یکی از اعضای رسمی
سازمان ملل است،
وهیچ کشور و دولتی توان مقابله با
این اراده جمعی و رسمی ملل مسلمان
تورک واسلامی نخواهدبود،
اسرائیل نیز باید با تعظیم واطاعت از
این اراده جمعی فلسطین رابه رسمیت
شناسد،
واربابان غربی ومنطقه ایی اسرائیل
هم دیگرتوان مقابله نخواهند داشت.
بهتراست، به صلح وهمزیستی احترام
بگذارند،
جبرزمان و قدر انقلاب آنفورماتیک را
باید همه قبول کنند.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: یک دوست؛
دیدگاه:

یک دوست؛

درود بر شما آقای مستشار،،
همانطورى كه نوشتيد اين اكثريت مردم خاكسترى خاموش هميشه به عنوان اينكه مسلمان هستند پشت سر اين مفتخواران در طول اين چند صد ساله بودند وا از ترس اينكه بلاخره اينها سيد و اولاغ پيغمبر هستند و همشون هم بد نيستن يك لطفى بهشون داشتند اين مردم بعقيده من پنج نسل ديگر بايد عوض شود تا بفهمند جريان چيه !!!!اينجا فقط يك ده درصدى مى فهمند و زجر مى كشند يك عده از ايران مهاجرت مى كنند عده اى دگر جوانان گهگايي به مناسبتى به خيابانها مى ريزند و كشته مى شن و متا سفانه از طبقه فرودست جامعه كه در تنگناى اقتصادى و معشيتى هستند حمايت نمى شوند مثل باز نشسته ها كه براى لقمه نانى بيشتر مدام در خيابانها هستند و شعار مى دهند ولى در هنگام انقلاب زن زندگى ازادى مثل بخ اب شدند رفتن زمين !!!! اقاى مستشارى عزيز اين اكثريت مردم در ايران طورى در اين چهل و پنج سال بار اورده شدند كه ازادى نمى خواهند لقمه اى نان بيشتر مى خواهند كرايه خانه ارزون مى خواهند برايشان فرقى نمى كند چه كسى بر انان حكومت مى كند !! اين حكومت اخلاق مرام معرفت از خود گذشتگى و مردانگى را در اين جامعه از بين برده هر كس بفكر خودشه !!ما در تظاهرات مى بينيم كه فقط جوانان و نو جوانان به تنگ امده به خيابانها و مى ايند !!! ببينيد يك باز نشسته در خيابانها با جوانان جانش را داد ؟؟ مذهب در رگ و ريشه بسيارى متا سفانه رسوخ كرده و سالها طول خواهد كشيد تا اين مردم بفهمند كه حسين ابن على دشمن مردم ايران بوده نه دوست 🥲 بگذريم چندى پيش حدود دو هفته پيش يك از دوستان چپى و توده اى كه همزمان المان امده بوديم را ديدم در يك ك…😁 خوب من مجرد هستم ولى اين اقا ى شصت و ……. را ديدم ،يادم مياد اوايل كه تازه امده بوديم مدام بحث مى كرديم ايشون از مخالفان شديد شاه بود و مدام دوغهاى شاخدار از رژيم گذشته مى گفت و من قبول نداشتم و به من شاهى مى گفت ،،الان سالهاست كه ديگه چپى نيست و دنبال ……..۰ ،به هر حال اين اقا را ديدم و طبق معمول شروع به شوخى و بحث كرد و گفت من رضا پهلوى را قبول دارم بعنوان رهبر وبهار از همست ،،گفتم اره خوب كسى ديگر را نداريم ،،گفت اگر مثل پدرش نره امام رضا خوبه و اسلام را ترويج نكنه ،،من نگهاش كردم و گفتم يعنى اگه شاه يكبار به مشهد نمى رفت انقلاب نميشد !! چهل و پنج ساله اين حكومت پدر مردم را دراورده جان و مالشون را بنام دين گرفته هنوز اين اكثريت مردم حاضر نيستند با اين همه رسانه و شبكه هاى اگاه كننده در دنيا اينترنت و اين همه اگاهى كه ان زمان ما پنج در صدش را هم نداشتيم و خاين همه ظلم و جورى كه اين ناكسان بر سر اين مردم و سرزمين اوردند دست از دين بكشند !!!واقعا كه ،،،ببخشيد سرتون را درد اوردم روزتان شاد

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: چنین نیست ؛ این نتیجه گیری…
دیدگاه:

چنین نیست ؛ این نتیجه گیری غلط است .در انتخابات اخیر و همبنطور گمانه زنی های موسسات نظر سنجی نشان می دهد که حدودا ۱۵ در صد از جمهوری اسلامی حمایت می کنند و هیج گونه آماری هم وجود ندارد که این ۱۵ درصد از اعدام ها تایید کنند، بهر حال حکومت مذهبی در ایران می تواند در مراسم های این جنینی چند میلیون آدم جمع کند ، خیلی ها گرسنه اند و در این جا معمولا ساندویچ و‌نوشابه هم بطور مجانی توزیع می شود

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کلیت دادن دلیل بیسوادی و…
دیدگاه:

کلیت …….و ناتوانی در تحلیل است. مردم به اقشار و طبقات و قطب های گوناگون تقسیم میشوند. اینکار شما نوعی آدرس غلزط دادن و ناامید کردن عوام و نیهلیسم کشنده خرده بورژوتزی دلال بازار و روشنفکر دور افتاده از وطن ،و بی ریشه و از خود بیگانه شده ساکن غرب و ماوراء البحر و ماوراء النهر است.!
زن.مقاومت. رهایی !

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت خدا.
دیدگاه:

عزرائیل: خیر قربان من شدیدا انکار میکنم و این اتفاق بدون دخالت من بوده.
امام حسین از کوره در میره و با صدای بغض آلود شبیه به جیغ بنفش میگه : خوب والله ها روزگاری شده که عزرائیل هم منکر گرفته شدن جان یکی از اولاد من را میکنه! آخه یک چیزی بگو که شدنی باشه!
عزرائیل: تو خیلی وقته مردی و از دنیا خبر نداری. نمیخوام بی احترامی کرده باشم ولی شما آپدیت نیستید جانم!
امام حسین: خب عقل کل آپدیتمان کن ببینیم!
عزرائیل: قبلا فقط ما بودیم که وظیفه ی جان گرفتن خلق خدا بودیم ولی مدتهاست که دست زیاد شده. پوتین سرخود با رادیواکتیو میگیره موساد با چیزهایی که آمریکا بهش میده میگیره , چینی های چشم تنگ هم تازه بدوران رسیدن و بسبک خودشان والبته یواشکی جان گیری میکنند و الحق کارشان هم خوبه.
امام حسین: با چشمانی از حدقه در آمده به سر بریدش قسم میخوره و رو به خدا میکنه و میگه: مغلطه میکنه میخواد از مسئولیت شانه خالی کنه باور نکنید! کار خودش بوده .
خدا دوباره چکش میزنه که ساکت بگذار ببینم کی بکیه؟ رفتیم کپه مرگمان یک چرتی بزنیم ببین چه بلبشویی شده.! بعد رو به عزرائیل میپرسه حالا وضعیت از چه قراره؟
عزرائیل: قربان از آنجائیکه من هنوز مجوز مرگ را امضا نکردم گزارشات میگه هنوز زنده هستند ولی نیمه جان چون بالگردشان فرود خرکی کرده. حالا بنده منتظر دستور شما هستم.
دراینجا ملک مخبر که تا کنون ساکت بود گلویی صاف میکنه و میگه: قربان در همین فاصله کلی دعا رسیده که جانش را نگیریم و عمردوباره بدهیم.
خدا: خب همین کار را بکنید.
ملک مخبر با حالتی شرمگین ادامه میده: یک مشکلی هست.
خدا: چه مشکلی؟
مشکل اینه که تعداد خیلی بیشتری هم نفرین دریافت کردیم که تمنا دارند جانش گرفته شود.
خدا: عجب ! بعد دستی به محاسنش میکشه و متفکرانه میگه: حق با توست. تصمیمش سخته. حالا بگو نسبت موافقین و مخالفین مرگ رئیسی چند چندن ؟
ملک مخبر: فعلا که نفرین کنندگان خیلی میچربن.
امام حسین که در بد شرایطی قرار گرفته مداخله کرده و میگه: نه نباید اینطور باشه . امار دستکاری شده اصلا مهندسی شده. و شروع میکنه از مثال آوردن های زیادی که در همین چند ساله اتفاق افتاده که خدا حوصله اش سر میره و میگه بسیار خوب میرویم میخوابیم تا اذان صبح ببینیم نتایج آرا به چه سمتی تمایل پیدا میکنه. بعد یواشکی در گوش امام حسین میگه تا صبح وقت داری کاری بکنی .
اذان صبح دوباره جلسه رسمیت پیدا میکنه. پروردگار عالم در حالیکه توی فکره وارد میشه و در جای مخصوص قرار میگیره و بازدن چکش طلائی جلسه آغاز میشه.
خدا رو به ملک ومخبر: خب بگو بدانیم نتیجه چند چند شده؟
ملک مخبر با تعظیمی کامل میگه: قربان نتیجه خیلی دور از هم شده. یعنی شده 85% نفرین 7% دعا 8% هم ممتنع.
خدا: هومممم بعد رو به امام حسین میکنه و میگه متاسفم کاریش نمیشه کرد. عزارئیل برو کار را تمام کن. جلسه تمام.
خدا در حالیکه برای سایر امور جاری به جلسه ای دیگر میره با خودش میگه این اولین باره که به رای اکثریت تن در میدم.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: این روز ها بازار سناریو سازی…
دیدگاه:

این روز ها بازار سناریو سازی داغ است و طنز ماجرا این است که که سناریو های انان فاقد اطلاعات از درون رژیم است و بر اساس حدس و گمان ساخته شده است .خوب این اقا حمید که در امریکا زندگی می کند ؛ چرا از نام مستعار استفاده می کند ؛ پس احتمالا , تحلیل شان بر اساس بخار معده ساخته شده است

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موضوع ترور منطقی است.
دیدگاه:

سالام
رخدادها،اتفاقات در دنیای مجازی و خبررسانی یکی از اهرام های کنونی
دنیای مدرن است،
درهمان لحظه اول درگروه های تورکان
ایران این خبر،
من ترور بتوسط
ایرانشهری ها وشعوبیه رااعلام کردم،
من درگروهایی این نظر را دادم ،که
حداقل ۳۰۰۰نفر،۱۰۰۰ و ۴۰۰و،،نفرعضو دارند، این ترور راشبیه ترورهای اول انقلاب که توسط نیروهاییکه درون حکومتی هاپرورش داده بودند،مثل فرقان اعلام کردم،
مطهری،مفتح ،دکتربهشتی،رجایی،
وغیر ترور گشته و جو امنیتی درکشور
ایجادشد،معرفی واعلام کردم،
درآن زمان دقیقا یادم است،باترور
این افراد مکتبی وصادق به انقلاب
وتغییرات و اصلاحات، شروع جوسازی
ها برعلیه گروه های سیاسی آغازشد،
نیروهای درون حکومتی و وابستگان
خط سیاسی غرب تقویت شدند.
ماها که انقلاب کرده بودیم ، کم کم به لاک خودرفتیم،
صف کشی در درون حکومت مقداری
خودرانشان داد،
باند راست تقویت شدند،
که پس ازآن پشت سرهم وتا به امروز
تسویه حساب‌های درونی بوجودآمده است،
اززمان روی کارآمدن رئیسی ،میشه گفت باند مکتبی و صادق به آرمان‌های اسلامی تقویت شده بود،
ازسه سال پیش مقداری تکان‌های تسویه با باند ایرانشهری وشعوبیه
دیده میشد،
تحریم سفارش مخفیانه انتخابات توسط محمدخاتمی،نامه کتابچه ایی
حسن روحانی،افشای و رویگردانی
تعدادی ازسیاسیون حکومتی برعلیه
رائفی پور،رو آمدن احمدی نژاد،و عقب
نشینی از بدگویی از رهبری،
اعلام ،،اینکه شاهنامه فردوسی کپی از
داستانهای باستانی چینی ،وساکایی بوده،توسط آقای آرش نورآقایی،
از یاران احمدی نژاد، مسافرت هیئتی
احمدی نژاد به مجارستان،
همه اینها بعلاوه ،اعلام رئیس مجلس
ارمنستان که هیچ اسنادی ازجنایت وکشتار درآرشیو پیدانکردیم،
اعلام پاشینیان رئیس جمهوری ارمنستان که سندسازی برعلیه تورکیه
توسط

روس‌ها صورت گرفته وچنین چیزی وحرفی دروغ بوده است،
تحویل چندین روستا به آزربايجان،
واعلام واگذاری ۸ روستای دیگر به آزربايجان،
وو ،،،تشدید اختلافات درونی جناح هارا بیشترکرد،
ازطرفی گفتگوهای ایران در اردن،نزدیکی به تورکیه وآزربایجان،
همگی دلیلی برحذف فیزیکی نزدیکی
برعقلانیت نیروهای اسلامی واقع گرا،
می‌تواند، دلیل این ترورباشد،
ازطرفی ،مایوس شدن سلطنت طلبها واعتراض به غرب ،که در خوداین سایت هم اشاراتی برآنها بوده،همگی
میتواند،
نشان ازجنگ قدرت‌های بین المللی برای
منافع خودباشد.
ما ازکنار این نزدیکی ها به جمهوری آزربايجان وقدرت گیری جبهه تورکان درمنطقه وایران نمی توانیم براحتی
عبورکنیم.
نزدیکی ایران و تورکیه درجبهه گیری برعلیه
اسراییل،
همگی راباید دید.
غرب نفت وگازخوار درایران ،سیستم تفرقه
و سیستم پان ایرانیستی ضد تورک وضدعرب
مسلمان میخواهد ،تا درسایه این تفکر که به ایدئولوژی تبدیلش کرده اند،
تسلط برمنطقه وفروش اسلحه وتنش های
گوناگون را دردست داشته باشند،
وچون تاریخ مصرف زمانی کودتاهای نظامی
سپری شده.
مجبورند،نیروها وخط های فکری خطرساز
بخودرا ازبین ببرند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: جمعبندی جالب مجتبی واحدی از…
دیدگاه:

جمعبندی جالب مجتبی واحدی از سقوط هلکوپتر رئیسی و شایعات دروغ آخوندها در لینک ذیل .

https://www.youtube.com/watch?v=LDC0n7GbRRA

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مَرم ایران بسیار «کُند ذِهن»…
دیدگاه:

مَرم ایران بسیار «کُند ذِهن» هستند؛ به همین دلیل نیز بیش از ۴۵ سال است که حتّی یک آدمِ با ارزشِ سیاسی در میانِ این جماعت تولید نشده است؛ هم رژیمِ شیعی و هم اپوزیسیون همگی از جنسِ «............» هستند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: جلاد ۶۷
دیدگاه:

اقای حسن لطفا اینجا قمپز در نکنید سلاخ به درک وارد شد و شما و امثال شما هم بنیشید و گریه کنید و یا مصیبتا ذکر گنید
لطفا لازم نکرده از شاه فقید ذکر کرده که دم شما به خامنه ای وصله برادر عزیز .

تاریخ:
نویسنده: بهنام چنگائی
عنوان دیدگاه: درود جناب یاشار پاشائی؛
من…
دیدگاه:

درود جناب یاشار پاشائی؛
من از شما پیش از همه سپاسگزارم که نوشته ی مرا خوانده و پانویس تان را بر آن افزوده اید. با اینوجود من از این چکیده ی زیر برداشت روشنی ندارم و از شما درخواست دارم کمی بیشتر پیرامون آن برای من و دیگر خواننده های پانویس تان بنویسید.

(( پس تو هم مثل میلیونها ایرانی دیگر برو و کرم شو و با بقه بلول. سرت را کلاه میگذارند تو هم کلاه دیگری را بردار درست همانگونه که در بازار تهران چنین میکنند ))

پیشاپیش سپاس و دست مریزاد ـ بهنام چنگائی

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تحلیل هر روشنفک.......... …
دیدگاه:

تحلیل هر روشنفک.......... ؛همیشه بجای تکیه به مردم حواسش به دخالت و هدایت سیاست ایران توسط امریکا و روسیه و نیروهای بیگانه است.. حتی آخوندها نشان دادن که با اینهمه حماقب و بدبختی میتوانند گوش و دم امپریالیست ها را قیچی کنند.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: امتداد تقلید و شکست غم انگیز
دیدگاه:

دروووددبر کیانوش و جیلو عزیز!
اندکی حاشیه بیراهه ای؛ ولی در سمت و سوی راهگشایی.

یکی از کلیدی ترین و بزرگترین و مهمترین دلایل شکست فاجعه بار آنچه خودش را در تاریخ معاصر یکصد ساله ایران، «چپ» مینامد، نداشتن «متفکّر و فیلسوف ایرانی» است. نگاهی به آثار «آنتونیو گرامشی» که هنوز کثیری از دیدگاهایش، موثّر و با ارزش هستند، اثبات میکند که یک ایتالیایی چطور توانست در رویکرد خودش به آثار مارکس و ایده «سوسیالیسم»، حسب تاریخ و فرهنگ مردم ایتالیا به عبارتبندی مغزه ایده سوسیالیسم و پیوند زدن آن به تاریخ و فرهنگ ایتالیایی همّت کند. «گرامشی» هیچگاه نیامد مبلّغ و شارح و مدافع و یسل کش مارکس و حواریونش بشود؛ بلکه با انگیخته شدن از ایده سوسیالیسم و نگرشهای مارکس توانست خلاقیّت و استعداد و مایه دار و موثر و نقشگزار بودن خودش را در چارچوب جامعه ایتالیایی به محک بزند. امّا در جامعه ما متاسفانه از زمان شکلگیری حزب توده تا همین امروز که میبینی، گرایشی به نام «چپ»، کلا نه تنها هیچ پیوندی با تاریخ و فرهنگ مردم ایران نداشت و هنوزم ندارد؛ بلکه دقیقا در تضاد و خصومت و گلاویزی با فرهنگ و تاریخ مردم ایران نیز برآمد و امکانهای ریشه زنی و بالندگی خودش را بر هیچ و پوچ خیالات و فانتزیها استوار کرد. به همین دلیل نیز قدرتمداران وقت توانستند آنها را درو و لت و پار و سرکوب کنند. چیزی که در خاک مردم یک سرزمین، ریشه نداشته باشد، هر چقدر نیز پر صلابت و ایده آل و خوش نقش و نگار جلوه کند، آخرش فرو خواهد ریخت و به جایی بند نخواهد شد؛ زیرا در اجتماع مردم، هیچ ریشه ای ندارد.

فقر گرایشهایی که خودشان را چپ می نامند – مهم نیست درجه و حدّت و شدّت کنشها و واکنشهایشان چگونه است -، بلکه اصل مسئله به گرداگرد «ایده» مربوط میشود، در این است که اهل اندیشیدن نیستند؛ بلکه بیشتر به دلیل ذهنیّت و تعلیم و تربیت اسلامی، اهل تقلید و دنباله روی هستند؛ ولو مجتهدین آنها، استادان دانشگاههای باختر زمینی باشند. تمام آنانی که فعلا بازمانده گرایشهای چپ هستند، جیک و بُک سوپرمارکت نظری خود را از «بازار مکّاره ترجمه جات صد تا یه غاز» که دست کمی از آش شله قلمکار قجری ندارند، به حیث مبانی تئوریک خود در رویارویی با مسائل ایران به کار میبرند. در حالیکه برای ایجاد جنبشی «استخواندار و ریشه دار و تاثیر گذار» باید «اندیشیدن فردی و هنر پیوند زنی ایده ها» را به درخت تاریخ و فرهنگ مردم خود آموخت و به کار بست. چنین کاری به شناخت تاریخ و فرهنگ مردم خود منوط است و استعداد اندیشیدن و سنجشگری؛ یعنی همان کاری که «گرامشی» در ایتالیا و «فردیناند لاسال» در آلمان انجام دادند. چپ فقط با داشتن دو سه تا متفکّر و فیلسوف ایرانی که از ژرفای بنمایه های تاریخ و فرهنگ مردم ایران در جامعیّت وجودی، آبشخور افکار و ایده هایشان را تغذیه کنند، خواهد توانست با ظرافت و ژرفبینی نه تنها ایده های سوسیالیسم؛ بلکه افکار و ایده های ارزشمند و شایان پروریدن متفکّران و فیلسوفان عرصه «سوسیال اندیشی» را به درخت تاریخ و فرهنگ ایرانیان پیوند بزند؛ در غیر اینصورت در تمام اقدامها و تلاشهایی که بکنند همواره کما فی السّابق با شکست رویارو خواهند شد. از من گفتن.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
عنوان دیدگاه: کدام ایرانیان؟
دیدگاه:

درووود بر آقای لاجوردی گرامی!
اندکی بحث بی اثر؛ ولی ناگزیر از گفتن.

اینکه آب از آب، تکان نخواهد خورد، مبحثیست که تقریبا از سی سال پیش تا همین امروز با توجّه به وضعیّت حکام سلسله خلفای الله و مخالفان آنها در معنای وسیع کلمه، به سهم خودم به گواهی مقالات و کتابهایم مدام بر آن به طور مستدل و با برهانی منطقی تاکید کرده ام و دلایل تکان نخوردن آب از آب را نیز گفته ام و نوشته ام. مثلا هفده سال پیش مقاله ای نوشتم با این تیتر:
در جست – و – جوی باهمستان ایرانی
[آن، یک نفر مستبد و مصمّم. ما، صد هزار آزاده؛ ولی گسسته!]
در باره اینکه گفته اید: «ما ایرانیان». مایلم بپرسم که منظورتان از «ما» چه کسانی هستند؟. مگر هر کسی که شناسنامه ایرانی دارد، خودش را در دایره «ایرانی بودن» میداند؟. آخوندها نیز شناسنامه ایرانی دارند، آیا در دایره «ایرانی بودن» محسوب و مشمول میشوند؟. معیار و سنجه ایرانی بودن چیست؟. آیا هر شخصی که مثلا به زبان فارسی سخن بگوید و بنویسد، ایرانی محسوب میشود؟. شاخصها و پرنسیپها و اصول و ساختمایه های «ایرانی بودن» کدامینند؟. هر گاه معضل «ایرانی بودن» برای آنانی که شما با عنوان «ما ایرانیان» خطاب میکنید، معلوم و مشخّص نشوند، هر گونه صحبت کردن و امیدوار بودن به اینکه چیزی به نام «ما ایرانیان»، ما به ازای واقعی و عینی و ماتریالیستی داشته باشد، در هیچ نفطه ای از کره زمین یا منظومه شمسی به وقوع نخواهد پیوست.

اینکه حکومتگران فقاهتی برای دوام قدرت و استیلای خودشان حاضرند نه تنها هشت میلیارد مردم کره زمین را سر ببُرند؛ بلکه آن آمادگی الهی را نیز دارند که پشبندش هشتاد میلیارد انسان دیگر را نیز بکشند و خونشان را بریزند، اگر بدانند که قدرت و استیلایشان تا قیام قیامت از این طریق تضمین ابدیست. آخوند جماعت هچیگونه پرنسیپ اخلاقی و منشی و اصولی ندارد. بی نهایت فرصت طلب و منفعت طلب و سفت و سخت نیز قدرت پرست مطلق است و حاضر نیست خردلی از اقتدار و قدرتش کاسته شود؛ ولو مادر و خواهر و زن و فرزند خودش را در ملاء عام تکه و پاره کند. اصل برای آخوند جماعت، فقط مطلقیّت مصدر قدرت و آمریّت بودن است و بس. بنابر این با توجه به وضعیّت آخوندها و ارگانهای تابع آنها که از قِبَلِ قدرت آخوندی به منافع و امتیازها و سهیم بودن در غارتهای ناشی از «المغازیها» چنگ یافته اند، ضرورت دارد که معنای «ما ایرانیان به همراه شاخصهای متفاوتشان از طیف آخوندها و اعوان و انصارشان» روشن و آشکار شود. صرف گفتن «ما ایرانیان»، هیچ چیزی را موجب نمیشود و هیچ تاثیر و تلنگری را برای ایجاد اقدامهای بایسته در تقابل با سلسله خلفای الله ایجاد نمیکند.
آنچه که مستلزم است خیلی شفّاف در عبارتهای فهیم و مستدل و متّقن، عبارتبندی شود، «ماهیت ما ایرانیان» است و تاکید بر اینکه کدام گرایشهای سیاسی، خودشان را در گستره «ما ایرانیان» میشمارند و به حساب می آورند. هر گاه ماهیّت «ما ایرانیان» و «پرنسیپها و اصول و ساختمایه ها و هویّت مشترک یا به عبارت دیگر، مخرج مشترک آنها» همچون خورشید تابان برای تک تک گرایشهای سیاسی و مردم ایران در جامعیّت وجودی؛ یعنی حتّا آنانی که شناسنامه ایرانی دارند، اظهر من الشّمس شد، آنگاه میتوان امیدوار بود که از کجا باید آغاز کرد و سنگبنای ساختن جامعه ای نو را پی ریخت. با «شولم شولم گفتن [ماجرای دزد و صاحبخانه در کتاب کلیله و دمنه]»، هیچگاه نمیتوان به معزول و خنثا کردن حکومت آخوندها و اعوان و انصارشان کامیاب شد. آنها تا زمانی که «ماهیت ما ایرانیان» روشن و آشکار نشود، در قدرت و استیلای بلامنازع خودشان دوام خواهند آورد، گیرم که از سر ناچاری و فشارهای داخلی و عصیانهای مردم، گاه گداری مجبور شوند که امتیازهایی را به مردم از در بدهند، ولی در شرایط مقتضی و ضروری از پنجره دوباره، امتیازها را بازپس بگیرند و مدام مردم را در حالت جلیز و ولیز سیخ کباب بر روی آتش جنگ و گریزهای خودشان و مردم تداوم دهند.
آنچه باید ماهیّتش روشن شود، «ما ایرانیان و شاخصهای مخرج مشترکی» آنهاست؛ طوری که هر کسی به چنان ماهیّتی گواهی تصدیقی و تاییدی بدهد. ناگفته نگذارم که همصدایی نظری از لحاط سیاسی [= دمکراسی خواهی، سکولار خواهی، لائیسیته خواهی، آزادیخواهی، جدایی خواهی دین از حکومت و امثالهم] هرگز و هیچگاه به معنای «شاخص و پرنسیپ و ماهیت و مخرج مشترک واحد» نیست. تفاوت این دو مسئله باید دائم در مقابل جشم انسان هوشیار و بیدار باشد؛ وگر نه هر اقدامی به معنای آب در هاون کوبیدن است و بس. اصل کلیدی همانا شناخت و آگاهی مستدل داشتن از «شاخص و پرنسیپ و اصول و ساختمایه ما ایرانیان» است که راهگشای مسئله است؛ ولاغیر.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: دل خوش باین مقدار نباشید که ماندنی هستند.
دیدگاه:

بهنام جان میدانم که هر چه بیشتر بدانی خشمگین تر و غمگین تر میشوی. پس تو هم مثل میلیونها ایرانی دیگر برو و کرم شو و با بقه بلول. سرت را کلاه میگذارند تو هم کلاه دیگری را بردار درست همانگونه که در بازار تهران چنین میکنند. همرنگ شو عزیز که در منجلاب کشور اسلامی امکان نداره گل رز پروش یابد. اگر منداب اسلام خشک شود شاید بشود کاری کرد.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تازه فهمیدم منظور پدربزرگم چی بود.
دیدگاه:

بچه که بودیم و از پدرم پول میخواستیم همیشه ندارم جوابش بود و ما هم بدو بیراه میگفتیم. پدربزرگم حق را به پدرم میداد و میگفت بچه جان در این مملکت فقط گنده دزد ها وقاچاقچیان و دلالان محبت وضعشان خوبه.
من میدانستم که اردشیر بیسواد بوده ولی نمیدانستم که سفارت کبرای شاهنشاهی در واشنگتن را تبدیل کرده بوده به عشرتکده.
بیخود نبود که هنری کسینجر مدام میرفته سفارت ایران. فکرشو بکن دست هیچ پلیس یا خبرنگاری هم بآنها نمیرسیده چون خاک ایران بوده. چه صفایی میکردن؟؟؟

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: چرا ‌وبه چه دلیل نوشته اید :…
دیدگاه:

چرا ‌وبه چه دلیل نوشته اید : « طرفداران رابطه با امریکا به رهبری مجتبی خامنه ای که فرزندانش در لندن زایمان می‌شوند بسیارند!»

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: جنگ تروریست‌های یهودی و مسلمان
دیدگاه:

بعید بنظر نمی‌رسد که انفجار کار دولت یهود باشد، هرچند یکی از باورهای دینی یهود کشتن مخالفان دینی و سیاسی میباشد.
دولت یهود و جمهوری اسلامی در کشتن مخالفان خود هیچ نگرانی ندارند و کشتن مخالف را امری شرعی می‌دانند و به آن عمل می‌کنند.
مردم غزه از زن ومرد کودک سالمند همه شامل قتل عام می‌باشند. کشتار مردم غزه خود شاهد این ادعاست. آن ژنرال یهودی گفت :آب برق و نان را بر روی مردم غزه ببندید.
نازی های ژرمنی اینگونه نکردند.
هریهودی بنابر باورهای دینی یک جاسوس ویک قاتل حرفه ای است و این باور با رضایت خاطر انجام می‌گیرد.
کشتار سال 67 در ایران ناشی از یک باور دینی بود و یادمان نرود اعدام صدها نظامی در ایران و کف زدن‌های چپگرایان محصول باورهای کمونیستی بود.
اما شرم آوراست از مردمانی که از ترور ویا مرگ اعضا دولت ایران پایکوبی می‌کنند.
این شادمانی یادآور شادمانی شاه اسماعیل از قتل شیبک خان است. شرم‌آور است عده ای بی هیچ گونه جانبازی برای هدف ملی، برای دشمنان ایران شادمانی می‌کنند.
اگر این مخالفان گوناگون باهم متحد می‌شدند و خود اقدام به اجرا عدالت می‌کردند بیشتراثربخش بود تاهوراکشیدن برای تروریست‌های یهودی. دولت یهود با هیچ ایرانی نه برادر است ونه چشم دیدن ایران متحد را دارد. شاه فقید خوشبختانه این دور اندیشی را داشت که همواره برای حفظ ایران از دولت یهود وفلستین سخن می‌گفت.
بدون شک اگر شاه فقید زنده بود تروریست‌های یهودی آین گستاخی را نداشتند به مرزهای ایران نزدیک شوند.

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: بله من هم بدین وسیله تائید…
دیدگاه:

بله من هم بدین وسیله تائید می کنم که دوستم؛ اصغر جیلو از جمله کسانی بود که با امدن سرشاخه به خارج مخالفت نموده بود(طی نامه کتبی) و متاسفانه کسی به هشدار های او توجه ای نکرده بود

تاریخ:
نویسنده: اصغر جیلو
عنوان دیدگاه: كيانوش جان ديدم يكي از…
دیدگاه:

كيانوش جان ديدم يكي از دوستان و اعضاي سابق هيءت سياسي سازمان فدائيان اكثريت ضمن تاييد اقدام تو در تهيه اين كليپ و شرح بخشي از ماجراهاي تلخ إن روزگار گفته است كه مسءوليت ضربه خوردن ودستگيري سر شاخه هاي سازمان در داخل بر عهده همه رهبري آن زمان سازمان اكثريت است. چنين سخني منصفانه و درست و منطبق بر حقايق آن دوره نيست. كسانيكه به بقيه هشدار دادند و با آمدن سر شاخه ها به تاشكند مخالفت كرده و گفتند آنها و شبكه هاي زير نظرشان را بعد از بازگشت مورد حمله قرار داده و خواهند زد، با چه منطقي بايد در بي مسءوليتي بقيه در مواظبت از سلامت كادرها واعضاي سازمان در داخل ، دخيل و مسءول دانست؟ اين ديگر چه منطقي است؟

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

به هر شکلی که به سرنگونیِ هلیکوپترِ حاملِ اوباشانِ دانه دُرشتِ شیعه و با هر دوربینی و از هر زاویه ای که نگاه میکنم آنرا ادامهٔ بمبارانِ ساختمانِ جعلی کُنسولگری در سوریه می بینم که اوباشانِ دانه دُرشت نظامیِ رژیم را به بُخار تبدیل کردند.
آن ساختمان ماهها بود که زیرِ نظر بود و حتّی کلاهکهایِ جنگیِ موشکها نیز چنان تهیّه شده بود که فقط آن ساختمان را ویران کنند و مانندِ یک سلّولِ خُفتهٔ چریکی فقط منتظرِ زمانِ مناسب بودند.
در رابطه با این هلیکوپتر نیز یک سلّولِ خُفته عمل کرده است.
تحلولگران طبق معمول ذهنشان به دنبالِ این است رئیسی ارزشی نداشت که او را بکُشند و هیچ تغییری بوجود نخواهد آمد.
امّا مسائلِ اصلی را نمیتوانند ببینند.
۱- جزغاله شدنِ اوباش ابراهیمی و عبداللّهیان فقط کشتنِ چند موجودِ دَرِ پیتی نبود. بلکه حملهٔ مستقیم به ۲ جایگاهِ حکومتی بود و این پیام را به رژیمِ تبهکار شیعی داد که: در هیچ جایگاهی و مقامی امنیّت ندارید‌یک ماهِ پیش در آنچه که کُنسولگری نامیدید به بخار تبدیل شدید و امروز در درونِ خاکِ خودتان و در میانِ شدیدترین پروتوکولهایِ امنیتی و در جایگاهِ دولت به جِزغاله تبدیل شدی.
لذا زمانی که حتّی بخواهید با پای چپ به مستراح بروید۱۰ بار فکر کنید.
۲- یکی از منفورترین چهره ها را انتخاب کردند تا به مردمِ ایران که تازه میخواهند بیدار شوند و در حالِ خمیازهٔ صبحگاهی هستند روحیه بدهند که نترسید این رژیم پیزوری تر از آن است که بتواند گهی بخورد و خودتان شاهدِ این قضیّه هستید که چقدر مردم خوشحال شده اند و رژیم از ترسِ اجرایِ جشن و سرورِ مردمی در خیابانها مجبور شدکه ۵ روز عزایِ عمومی اعلام کرده و مسابقاتِ ورزشی را از ترسِ اینکه به لانهٔ زنبورِ تماشاگران تبدیل شده و پس از

تماشایِ مسابقات به جُنبِشِ ملّی شادمانی تبدیل گردد تا زمانی نامعلوم (اطّلاعِ ثانوی) تعطیل کنند.
لذا به سخنانِ مُزخرفِ تحلولگران هیچ اهمیّتی ندهید. این تحلولگران همیشه بوق را از سَرِ گُشادَش نواخته اند و همینگونه خواهند ماند.
۳- این عملیّات هُشداری به رژیمِ شیعی بود که یاسگهایِ هارِ لبنانی را قلّاده بزنید و یا اینکه ضربه ای دیگر و دردناکتر از کُنسولگری و هلیکوپتر خواهید خورد و همهٔ این پیامها به صیغه زادهٔ پوشَک پوشِ فرزانه فرستاده میشوند.
۴- دامن زدن به بی اعتمادی حتی به سایهٔ خویش و چیرگیِ وحشت بر همهٔ لایه هایِ ساختارِ رژیم و کشانیدنِ آنها به بازیهایِ بی سَر و تَهِ شکارِ جاسوس
۵- پیام دادن به اوباشانی مانندِ جو بایدن و اُلاغ شولتس و جوزف بورل مبنی بر اینکه:
اگر بخواهیم میتوانیم سُفرهٔ پر آب و نانِ رژیمِ تبهکار شیعی را از زیرِ پایتان بکشیم. لذا از بازیهایِ مزخرفِ ICC و ICJ دست بکشید و بگذارید مسئلهٔ غزّه را بی دَردِ سر تمام کنیم

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: شک و شبهه و عمل توطئه - سابوتاژ
دیدگاه:

یک متخصص نظامی - هوائی تورکیه در رابطه با هلیکوپتر سرنگون شده ایران میگوید با اطلاعات بدست آمده این هلیکوپتر یا سیستم سیگنال نداشته و یا توسط خلبان بسته شده بود که هر دو شک بر انداز است اگر نداشته چطوری رئیس جمهور این کشور را سوار چنین هلیکوپتر میکنید اگر داشته و توسط خلبان بسته شده آنوقت خلبان دیوانه و احمق بوده که چنین کاری را کرده و این شک و شبهه و عمل توطئه - سابوتاژ را بر میانگیزد

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: پنج روز عزا برای خودشان و پنج روز شادی برای اینوری ها.
دیدگاه:

یعنی چند نفری هستن که پنج روز عزادار خواهند بود ولی از طرف دیگر ما میبینیم خیلی ها شادند ئس نتیجه میگیریم اینوری ها هم باید پنج روز به رقص ئایکوبی بپردازند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تلویزیون سی ان ان میگوید
دیدگاه:

تلویزیون سی ان ان میگوید هلیکوپتر سرنگون شده رئیسی ساخت سال 1994 امریکا است و در شرایط هوای روشن و مناسب با فاصله دید محدود و قابل رویت قابل استفاده است در صورتیکه در ایران در هوای مه آلود بارانی مورد استفاده قرار گرفته و ایران بخاطر تحریم ها با مشکلات لوازم یدکی مواجه است .

تاریخ:
عنوان دیدگاه: تلاش کوشندگان آزادی
دیدگاه:

درووووود!
بحثی مختصر و گذرا.

«مارتین اسکورسیزی» در عرصه سینما و نسل خودش، یک «پدیده منحصر به فرد» است. کسانی که فیلم «آیریشمن» او را دیده باشند، میتوانند پروسه تحوّل یک انسان ساده و زحمتکش را از راننده قصّابخانه بودن و پیوستنش به مافیا و طی کردن مراحل مختلف تقبّل ماموریتهای جنایی تا اوج کادر رهبری و اصلی سازمان مافیائی ببینند. در این فیلم، دو تکه بسیار کلیدی وجود دارد که شایان اهمیّت هستند: 1- صحنه ای که «روبرت دنیرو و جوزف پشی» در کنار همدیگر نشسته اند و دنیرو از پشی میپرسد که چه کسانی چنین دستوراتی را میدهند یا مخالفتها میکنند و پشی جواب میدهد که «بالائیها». نکته ای که در این پاسخ نهفته است و ممکن است بیننده متوجّه آن نشود، همانا پوچ بودن پاسخ و رد گم کردن است. در حقیقت، چیزی به نام «بالائیها» وجود ندارد؛ بلکه مناسبات «قدرت و امتیاز» است که مواضع و رفتار مهره های مافیائی را تعیین میکند و رقم میزند. «بالائیها» فقط یک توهّم و مترسک روانشناختی برای تحکیم مناسبات مافیائی است تا هر کسی که عضو یا در دایره مناسبات مافیائی است، بفهمد که سایه ای مدام، مراقب رفتارها و گفتارهای اوست و با کوچکترین خلافی که در تضاد با مرام و مسلک مافیا باشد، سرش به باد خواهد رفت. در امتداد همین صحنه، میتوان صحنه آخر را نیز در نظر گرفت. 2- صحنه ای که روبرت دونیرو در خانه سالمندان است و به شخصی که در نزد اوست، موقع رفتن میگوید که «لای درب ورودی به اتاق را باز بگذارد». جنبه نمادین این قضیه، حکایت از «وحشت و گریز» انسانی میکند که در مناسبات مافیایی به هیچکس اعتمادی نیست و هر چه هست به هوشیاری و زیرکی و دانش و تجربه شخصی خودش منوط است.

»بالائیها» عین قضیه «مخلّفات سرّی» در آشپزی میباشد که حرف مفت و پرتیه. مسئله فقط به هنر آشپزی و شناخت مواد پخت و پز و شیوه های ترکیبی آنها و استعداد و تبحّر و تجربه آشپز مربوط میشود که خوشمزگی غذاها را تعیین میکند. مناسبات مافیایی در کشورهایی مثل «روسیه، کره شمالی، ایران و امثالهم» همواره سوخت و ساز زمامداران حاکم بر آنها را تا امروز رقم زده است. اینکه مرگ رئیسی و همراهانش آیا از سر تصادف و نقص فنّی هلیکوپتر بوده است یا از سر دخالت و نفوذ و آمریّت کسی/کسانی که قصد از میان بردن او و همراهانش را داشته اند، مبحثیست که سالیان سال میتوان در باره آن گمانه زنیها کرد. ولی بر اصل مسئله، هیچ تاثیری ندارد و آنهم مناسبات مافیایی در ساختار حکومتهایی است که هیچ حقّانیتی به زمامداری ندارند، امّا برای دوام قدرت و حفظ امتیازات خود به هر جنایتی و تبهکاریی تحت انواع و اقسام توجیهات دم دست اقدام میکنند. احتمالا با نزدیک شدن مرگ خامنه ای، کسانی که چرتکه یارگیری و آرایش قدرت و امتیاز را در سر میپرورانند، در رویداد حادثه، موثّر بوده اند و فعلا چند صباحی که بگذرد، نتایج محاسبات آنها در عرصه حکومت آخوندی معلوم خواهد شد. چیزی که در اینگونه حکومتها باید مدام در پیش چشم کوشندگان آزادی باشد، «اخلاق نهفته و ابزاری» در بین مشارکین و سهامداران قدرت و امتیاز است که باید زیر ذرّه بین سنجشگری گذاشته شود؛ زیرا پیامدهای فاجعه بار اجتماعی و فرهنگی دارد که راه را برای امکانهای تحوّل و آفرینش مناسباتی انسانی و فرهنگیده و درخور ستایش به شدّت مسدود میکنند. حکومتگرانی که پس از تسخیر قدرت و تحکیم کرسی اقتداری خود، بلافاصله مردم را در جامعیّت وجودی حذف میکنند و برای دوام قدرت و اقتدار خودشان سرکوب و کشتار و پایمالی حقوق مردم را مهمترین برنامه اجرایی خود میدانند و فقط در نقش «سلطان غازی» و بر محور اراده و تمایلات و اغراض و نیّات خودشان تمرکز میکنند، حکومتگرانی هستند که فساد اخلاق و تبهکاریهای هولناک را به مرام و مسلک پسندیده کشورداری استحاله و جامعه را به سوی قهقرائی و حتّا نابودی مطلق سوق میدهند. مسئله تلاش برای عزل و خنثا کردن کندوی مافیایی حکومت خلفای الله، فقط معضلی سیاسی نیست؛ بلکه باید لایروبی اساسی جامعه ایرانی از هر گونه بال و پر گرفتن مناسباتی باشد که بخواهد نشانه ای از اخلاق و سیستم مافیایی داشته باشد.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

سئوال آقا(دایی جان ناپلئون ) ..شازده تو با این همه سوابق به عنوان کارمند بلند پايه وزارت خارجه شاهنشاهی ایران آينده چین و روسیه را چگونه میبینی؟ تا الان که مثلث چین روسیه و ایران خوب تونستن در مقابل هژمون غرب ایستادگی کنن و حتی حالت تهاجمی گرفتن
پاسخ شازده اسدالله میرزا. . ..به روح آقاي بزرگ قسم ... جوجه ها را آخر پاییز میشمارند.
رژیمِ تبهکار شیعه که خیلی ها آنرا ایران میخوانند زیر خوابِ پوتین و ژیجین پینگ است و نقشِ نیابتی را برایِ آنها بازی میکند. این مبحث را بارها توضیح داده ام. لذا پشتک و وارو زدن روی ک... پوتین را موفقیّت ندانید همانگونه که بشار اسد به گور زینبشان رید و جزایرِ سه گانه را به اماراتِ عربی متعلّق دانست.
یعنی اینکه: ک.... بشار اسد توی ک... فاطمةالزهرا فرو گردید

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: رئیسی تقاضای کمک ایران از تورکیه
دیدگاه:

ایران از تورکیه برای پیدا هلیکوپتر و سرنشینانش - رئیسی تقاضای کمک کرده و ستاد ارتش تورکیه هلیکوپتر آکینجی که دارای دوربینهای شبانه است همراه ١٥ نفر کوهنورد با تجهیزات کامل به تبریز فرستاده . ٩ ساعت از حادثه گذشته ولی هنوز رئیس جمهور ایران اسلامی پیدا نمیشود

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

....پیامد حذف وانفجار هلیکوپتر رئیس ۶ کلاسه حکومت اسلامی انفجار قیمت‌های کالاهای اساسی خواهد بود یک بار دیگر رژیم تبهکار برای فرار از مهلکه به پای خود شلیک کرد

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: عامل اصلی تفرقه خودت وهمفکرانت میباشند
دیدگاه:

سالام.
همه میدانند،که ازتو برای ایرانی وایران
تومان که هیچ پیژامه هم نمیشه.
عامل اصلی تفرقه ورشکست خودت و دار دسته مفت خوارو دزد اطرافیان خودمیباشید.
اگر شماها کناربکشید مردم راهی پیدا
خواهندکرد،
یا رژیم را مجبور به اصلاحات اساسی
میکنند،یا خود وارد میدان میشوند.
توقع داری اروپا،آمریکا برای تو انقلاب کند؟
یا مثل پدربزرگ دیکتاتورت کودتای
جنایتکارانه بکنند؟
اروپا وآمریکا دنبال منافع خودشان هستند،
توراهم دلقک میدان کرده اند،
همانطورکه مدتی رجوی را کردند،
برای مردم ایران مهم اجرای قوانین
حقوق بشری ومدنی است،
مردم ایران ،فرانسه،انگلیس،آمریکا، روسیه ،چین،آلمان وو. ،،را شناخته اند،
شماها هم مردم رانمیحواهید،
چه فرقی با سران جمهوری اسلامی دارید؟
آنرا بفرمایید،
وقتی کسی هنوز معنی زبان مادری را
نفهمیده مگرمیتواند،معنی درد مردم رابفهمد؟
جناب رضاپهلوی، نه پالانی،،البته
نام اصلی فامیلی شما پالانی است،
پهلوی را آن لعنتی تیمورتاش بشماها داد،
آخرش هم بدست شماها گوربگورشد.
شما و دار دسته شما واقعن طرفدار مردم ایران هستید؟
یا طرفدار جیب خود؟
مگرخرابه های ایران ازشما به جمهوری اسلامی هدیه نشد؟
بلوچستان،ارستان،آزربایجان،خراسان
وو،،،اگر در زمان شماها آباد بود،
چرا ویران شد؟
چطورشد،ویران گشت
پسرخوب شماها کدام اتوبان را ساخته بودید،
کدام شهرهارا گازکشیده بودید؟
کدام شهری ،حتی تهران تلفن داشت؟
کدام روستا جاده،آب وبرق داشت؟
کدام شهری مترو داشت؟
کدام استان فرودگاه داشت؟تو میخواهی کجا را آبادکنی؟
ما همه می‌دانیم وطلب داریم ،که حقوق مدنی،آزادی های سیاسی،
حقوق زنان ،آزادی‌های اجتماعی،
مخالفت با اعدام ،محیط زیست،
خواست همه است.
این ها هم از پدربزرگ وپدرشما واز دار
دسته کنونی شما به جمهوری

ارث رسیده وباید ازبین برداشته شوند،
تو این وسط چکاره هستی؟
از بست نشینی در پشت در حکومت‌های چپاولگر غربی دست بردار،
آنها خیلی زرنگتراز تو واز دار دسته
توهستند.
جناب پهلوی اگرحقبقت راقبول کنی
ورود تو به ایران با تجزیه ایران مواجه
خواهدشد.
این راحتم بدان،
دوباره دستگیر خواهی شد،
واینبار دیگر خلاصی برایتان نخواهدبود.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: توهین را جای شعورگذاشتی
دیدگاه:

سالام،
کیف احوال نئجوردی،
امروزها بدجوری حالتان گرفته است.
دنیای زیبایی داریم،
انقلاب انفورماتیک عملا نزدیک ۳۵ ساله پاک
روزگارتان را خراب کرده است،
فکرکنم ،من یکی ،میتوانم کل همفکران عقب مانده شمارا یک تنه به زباله دان بریزم.
چاره ایی نداری بغیرازتوهین،
فکرمیکنی رسانه مجازی چاله میدان و یا
میدان خراسان دوران ............ است،
که روزها در کوره آهنگری کارش فوت کردن
به کوره آهنگری و شب هادرتاریکی لاتی و قمه کشی و لاشی‌گری است.
ودرماه محرم خره گیری و دسته راه اندازی
است.
که توی مخ مگسی بیایی وتوهین های وارث
اوبشی،
تو اگرسوادداشتی میدانستی که کوروش اگربوده ،کجا بدنیا آمده ،کدام حکومت‌های
مدرن آنزمان را مثل اعیلامی وماد را
نابودکرده است.
تقصیرنداری،
فکرکنم،من راخوب میشناسی ،،
لاقل سالی ۵ بار می بینی ،
ولی نمی دانی از کدام طرف ات رد میشم،
خودرا معرفی خواهم کرد،
تابدانی از رگ گردنت بتو نزدیک ترم.
تقصیرهم نداری،چون جیره خواری انسانهای
تهی مغز رابه این روز می اندازد.
من بتو توهین وفحش نمی دهم،
فقط واقعیت هارا مینویسم
چه خوشتان آید،یانه،
بخودت مربوط است،
همین که به این اندازه بهم میریزی،نشان از
نامتعادل بودن عقل ومنطق و شعور انسان
سرچشمه میگیرد،
تمام توهین های تورا کلمه به کلمه می نویسند،
ولی حتی نوشته های مدنی و منطقی من را
پاک میکنند.
ایرادی نیست،
فرمودی نوشته های من رانمی خوانند،
فرمودی. خودرا به روانپزشک نشان دهم،
این توهین و کلمات بند تومانی تو نشان میدهد،
که هم میخوانی،هم ازنوشته های من می‌ترسی
وهم نیازبه روانپزشک پیدا میکنی،
در زمانهای قدیم،به آدم‌هایی بد دهن وبی ادب
وهتاک درمنطقه ما میگفتند،
که ماما های سنتی وبومی با خانواده این گونه
افرادمشکل ودشمنی داشته اند.
که درهنگام

زایمان مادرانشان بجای اینکه به دهن کودک
معصوم تازه به دنیا آمده شکلات و قند و
چیز شیرین بمالند، تا دربزرگی شیرین سخن
باشند،
دشمنی کرده ، بجای شیرینی، از گوهی که مادرانشان براثر فشار زایمان مقداری بول
بیرون میریختند،
ماماهای شیطان و کینه ایی ازآن گوه به دهان
بچه معصوم می مالیدند،
فکرکنم،در موقع زایمان به دهان توهم از
آن ، ،،ه مالیده اند ،
که بلدنیستی مثل آدم حرف بزنی.
از کنترلی چی محترم ،درخواست دارم،
این نوشته بدون توهین من را درقبال توهین
های بی ادبانه این جیره خوار بیسواد،چاله
میدانی ،،طبق اصول قوانین آزاد جوامع آزاد
چاپ کنند،

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کتاب را نخوانده نفرت درونی خود بتورکان رانشان میدهد
دیدگاه:

سالام.
وقتی به این فرد الدنگ میگویند،حق دارند،
کتاب رانخوانده بدروغ میگوید،خوانده است.
فقط میخواهد نفرت گندیده درونی خود به تورکان رانشان دهد،
ما می‌دانیم
که اگراین تفکرماسونی رانداشتی
استعمارگران نفت وگارخوار نمی گذاشتند،۵ سال هم حکومت کنی،
چه کنیم،که روشنفکران ایران هم
اکثرا مثل توی الدنگ نژادپرست بوده
و نمی توانند، بخاطر تفکرات نژادپرستی خود ،دموکراسی راقبول کنند.
تا ما هم تکلیف خودراباتو و با دار دسته توی الدنگ مشخص کنیم،
چون برای ما فرقی نمی کند،
که توی الدنگ باشی یا یک الدنگ دیگر.
رفتن توی نوچه استعمارگران باعث شد
فردای آنروز که این چرندیات را گفتی
فاشیست های مذهبی ماسیونی ریختند
بهترین کتاب های نمایشگاه راجمع کردند،
تا مثل پالانی ها که تنقال آتش‌سوزی
کتاب درتبریز وشهرهای تورک درست
کرده بودند،
نوچه های مذهبی هم عین همان را درقرن ۲۱ اجرا کنند.

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: تورک اوغلی نفهم
دیدگاه:

مردیکه نفهم بی همه چیز. گاو پدر نفهمت بود که تو نفهم را پس انداخت و نفهمید چه گهی خورده. تو از کدام «ما» و به نمایندگی کدام حرامزاده یا کدامان حرامزادگانی حرف میزنی که کورش را گاو میدانند؟ تو گه میخوری که افتخار ایران را گاو می نامی؟ مردک نفهم تو کی میخواهی وجود نحس و نفهم ات رو از اینجا گم کنی؟ کی میخوای دست از سر ما ایرانیان برداری؟ کیانوش توکلی تو چرا به این نفهم اجازه میدی به تاریخ ایران دم به دم توهین کند؟ اگر تو هم عقیده داری که کورش گاو بوده اینجا اعلام کن تا دیگران هم بدانند. و اگر چنین عقیده ای نداری چرا به این مردکه نفهم هرزه اجازه هرزه گویی در اینجا میدهی؟ توهین به افتخار یک ملت کجاش دمکراسی و آزادی بیان است؟ تو روح هرچی دشمن کورش و تاریخ ایران مثل تورک اوغلی و همپالکی های نفهم تز خودش. مردیکه .. خایه هم نداره با اسم واقعی اش بیاد تا سکه یک پول شود. مطمئا یک پاش ایران هست و دم فرودگاه از کون پاسدار میخورد و خایه هیچ اعتراضی ندارد اما اینجا با نام مستعار عقده هایش و مغز پر از گه اش را میاورد با فرغون خالی میکند خالی میکند. پفیوز حرامزاده نوکری بیگانگان را اینجا میکند و به ایرانیان از هر قومی توهین و دشمنی روا میدارد. این دشمن ایران برای چه اینجا جولان میدهد؟

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: به موضوعات اصلی بپردازید.
دیدگاه:

سالام
امثال ...............................
درچهل وپنج سال گذشته سهمشان را
در بی‌خبری ازجنایات وهمراه باجنایتکاران ،هم خورده اند،هم برده اند،الان هم یدتراز حکومتی ها تند
روی درتفکر پان ایرانیستی دارند.
جناب توکلی،شماهم میفرمایید،
سی ساله تفکر چپ و فداییان راشسته
وکنارگذاشته وتبدیل به یک لیبرال دموکرات شده اید،
آفرین برتکامل فکری شما،
بنطرشما تفکر لیبرال دموکرات یعنی چی؟
بفکرمن لیبرال یک ترقی خواه روبه جلو، دموکرات هم میشود،آزادیخواهی که به تفکرات مختلف نگاه عدالتخواهی
وبرابر داشته باشد.
نظرشما دراین موردچیست؟
میشه یک تعریفی ازنظر لیبرال دموکرات خودبکنید؟
آیا از این پنجره تفکرشما ................... میشه دید،
اخبار فعالین آزربایجان،
صدها نفرتفکرات تیم تراختور،
اعترافات رئیس مجلس ارمنستان ،
اعترافات رئیس جمهور ارمنستان،
که اعلام کرده اند،نسل کشی ارمنی
ها دروغی است که روس‌ها وکشورهای
غربی آنرا اختراع کردند،را ازپنجره
تفکر لیبرال دموکرات شما نمیشه دید؟
آقای توکلی ،یا خواهشن این تفکررا
بخود نچسبانید،،
یا بدان عمل کرده و عدالت وبرابری را
درتمام زمینه ها اجرا کنید.
میترسم، بازهم این نوشته به مذاق شما
خوش نیاید.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: علّامه های مادرزادی
دیدگاه:

درووود!
به ناشناس!
خاک عالم تو سرت که هیچی حالیت نیست و نمیخواهی هم چیزی یاد بگیری. به جای اینهمه پرت و پلانویسی، برو بشین کیهان شریعتمداری را بخون. حدّاقل یه چیزی یاد میگیری که به دردت بخوره. من حوصله بحث کردن با آدمهایی را ندارم که خودشون بلند نیستند فکر کنند و هنوز شهامت خود بودن را ندارند و پشت صدها اسم استعاری، خودشونا قایم میکنن و زر مفت میزنن مدام. آقا جان!. «علم/دانش» نیز «خرافات» است. تفاوت خرافات علمی با خرافات مذهبی در این است که انسانهای جوامع باختری سعی کرده اند از خرافات مذهبی/اسطوره ای/افسانه ای/قصه ای و امثالهم که خیلیاشون از شرق به غرب رفتن و به آنها اعتقاد دارند از طریق شک کردن، آگاهی لازم را کسب کنند تا بدانند که به چه خرافاتی اعتقاد دارند و به چه دردشون میخورند خرافات. آنها پروسه آگاهی کسب کردن خود را از جنگل اعتقادات دینی/مذهبی/قصه ای و افسانه ای و اسطوره ای و غیره و ذالک، اسمش را گذاشتند: «علم/دانش/ساینس/ویسنشافت/پژوهش/تفخص». جوامعی مثل جامعه ما از تلاش برای آگاهی کسب کردن از خرافات خودشون، غفلت کردند. همین.

بیخودی گرد و خاک راه ننداز جانم. انسانها ی کره زمین در جهانی از خرافات زندگی میکنند. مللی آگاهند به خرافاتشون. ولی مللی دیگر هیچ آگاهی ندارند و مغلوب اونایی هستند که از خرافاتشون آگاهند. به توهم مبتلا نشو که تصوّر کنی، چیزی میدانی؛ زیرا اگر انسانها، «دانشی» داشتند، مطمئن باش که هر کسی میگفت: «من، فلانی را میدانم»، نمیگفت که «من فلانی را میشناسم». در تمام زبانهای دنیا، حتّا بوشمنهای صحراهای آفریقا نیز صحبت از «شناختن» میکنند؛ نه «دانستن». چیزی به نام دانستن وجود ندارد ای بشر خاکی. این مسئله را سیصد و خورده ای سال قبل نیز «ایمانوئل کانت»، متّقن و مستدل در زبانی کاملا بچه گانه و کودکستانی عبارتبندی کرد که کثیری از پرمدّعیان روزگار در دوران خودش نفهمیدند حرفش را و اشخاص وامونده ای همچون جنابعالی نیز نفهمیده اید حرف کودکستانی او را تا کنون؛ برغم اینکه از زبان صدها متفّکر برجسته و هزاران استاد دانشگاهای اروپایی بعد از کانت تکرار شد و در آثارشان علنا فریاد زدند که «چیزی» به نام دانستن وجود ندارد. فقط اگر من بیایم بگویم، چیزی به نام دانستنی وجود ندارد، بند یقه جنابعالی و حضراتی همچون جنابعالی که مادرزادی «دانشمند و استاد دانستن» متولّد شده اید ولی دوغ و دوشاب را از همدیگر تمییز و تشخیص نمیدهید، دادتان به آسمان بلند میشه. خلاصه بشین کیهان شریعتمداری را بخون، هم ثواب داره. هم یه چیزی یاد میگیری. جدّی میگم.
خوش باشی!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: کامنت های طول و دراز که…
دیدگاه:

کامنت های طول و دراز که ربطی به مقاله نداشنه باشد؛ حذف می شود

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

میگویند که در دموکراسی شما آزادیِ بیان دارید... این آزادیِ بیان برایِ چیست؟ آیا برایِ این است که به خاطرِ نارضایتیها هر چند سال به چند سال... به یکی از از سازمانهایِ متشکّل از صیغه زا ده هایِ فَربِه (احزاب) رأی دهند و همیشه مانندِ سَگ به دنبالِ دُمِ خویش بدوند و به جایی نرسند؟ و این چرخهٔ کثیف همچنان ادامه یابد؟
آیا نباید این چرخهٔ تعریفِ شهروند به عنوانِ مُشتری.. سرباز رأی دهنده در جایی متوقّف شود؟
از قیامِ بَردِگان بگیر تا جامعهٔ یک و نیم میلیاردی هندوستان که مانندِ تلّ هایِ شِپِش زندگی میکنند و آمریکایِ به شدّت دو قُطبی شدهٔ کنونی که بدتر نیز خواهد شد و یا روسیهٔ تحتِ فرمانِ مافیایِ پوتین وووو...

تاریخ:
عنوان دیدگاه: کار امروز را به فردا میفکن.
دیدگاه:

مجددا دروود بر کیانوش عزیز!
اندکی گپ بیشتر.

من خودم شخصا سوای اینکه به شناخت ریشه ها و تاریخ و فرهنگ ایران دلبستگی خاصّی دارم، در زندگی شخصی ام از دوران نوجوانی به شناخت و تاریخچه گرایشهای چپ نیز علاقمند بوده ام و سفت و سخت به مطالعه در باره زیر و بم آنها همّت کرده ام. اکثر دوستانم از سازمانهای «فدائیان و پیکار و راه کارگر و سازمان وحدت کمونیستی و سازمان رزمندگان و تروتسکیستها و چند تایی دیگه بودن». تازه این یه طرف. از طرف دیگر دوستان واقعا مومن مسلمان نیز داشتم که هیچوقت خودشان را آلوده سیستم فقاهتی نکردن و انسانهایی پاک و سالم موندن. از این موضوع واقعا خبر موثّق دارم. آدمهای سالم و دوست داشتنی ماندن و زندگی خانوادگی خودشان را پیش بردند و همیشه نیز اعتقاداتشان را برای خودشون حفظ کردن و به دیگران تحمیل نکردن. تعدادی از آن دوستان چپ که اعدام و ناپدید شدند. سه چهار نفر از همولایتیهایم که به سازمان مجاهدین گرایش داشتند، اعدام شدند. همین الان نیز بچّه محلمان - سعید مدنی - که از خانواده ای بسیار دوست داشتنی و با فرهنگ است، در زندان اوین محبوسه. یه بچّه محل دیگه نیز دارم که دیگه پیر شده و بازنشسته است و در دوران شاه، عضو سازمان منصورون بود. آدم سالم و دوست داشتنیه و سالها استاد دانشگاه بود و خودش را هرگز آلوده نکرد.

من اگر تاکید میکنم که بنشین و خاطراتت را دقیق بدون هیچ ملاحظه کاری بنویس، دلیلش از سر احترام به تمام آن انسانهائیست که برای سرفرازی و آبادی و عزّت و احترام و پیشرفت و شادمانی و سعادت مردم ایران جان باختند و در میان ما نیستند؛ گیرم که راه و روش رسیدن به آرمانها و ایدآلهایشان از چشم انداز امروز ما، سنجش پذیر و انتقادی بوده باشد. اصل مسئله، آرمانها و آرزوهای آنهاست که اگر فرصت و امکانها و شرایط مساعدی وجود میداشت، احتمالا همانها نیز اگر زنده بودند، مطمئنا کثیری از آنها همچون خودت، به راه دیگری میرفتند و مصدر کارهایی مفید میشدند. هنوزم وقتی که عکس «مرضیه احمدی اسکوئی» را با گردن کج کرده اش و گیسوان دم اسبی میبینم، اشکم در میاد. در معصومیّت سیمای او، عظمت مهر به ایران و مردمش میدرخشد. چیزی که برای من خیلی غم انگیز است، سرنوشت سازمانهای «چپ» در ایران و بیرون از ایران است که میتوانستند با پتانسیلی که داشتند و هنوزم دارند، به حیث اهرمی کلیدی برای تحوّلات مثبت و بار آور در ایران سهیم شوند. ولی دریغا که افتادن در باتلاق ایدئولوژی و تصادم عقیدتی در مبارزه با «تاریخ و فرهنگ مردم ایران» باعث شد که نه تنها منزوی و قربانی قدرتهای حاکم شوند؛ بلکه از نقش پر باری که میتوانستند در جامعه ایرانی ایفا کنند، محروم و حتّا رانده و بخشی از آنها منفور نیز شدند. این برای من، خیلی غم انگیزه. سراسر انتقادات و علاقه من به تاریخ تحولات و زیر و بم گرایشهای چپ فقط به حول و حوش پتانسیلی تمرکز کرده است که اگر از باتلاق ایدئولوژی به در آید و رنگ و گوهر ایرانی بودن خودش را پیدا کند، میتواند کلیدی ترین نقش را در جامعه ایرانی ایفا کند برای بسیاری از تحوّلات. به همین دلیل همچنان تاکید میکنم که در نوشتن خاطراتت و هر چیزی که میدانی، تاخیر مکن. تو دیگر بیست و چهار ساله نیستی و عمر آدمی به دمی بند است. وقت بذار و بنویس که تا من نمرده ام، خاطراتت را بخونم.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: با درود فرامرز حیدریان عزیز …
دیدگاه:

با درود فرامرز حیدریان عزیز ؛ حق با شماست که نوشتی:"اینجوری فایده نداره که هر کسی بیاید چیزی بگوید و تو در صدد پاسخ برآیی. به نظر من باید بنشینی برای خودت فرصت ضروری کنار بگذاری و هر چیزی را که میدانی و شنیده ای و تجربه مستقیم کرده ای، بر روی کاغذ بیاوری و در اختیار وجدان بی غرض و مرض پژوهشگران ایراندوست و جوینده شناخت بگذاری" راستش من چیز های می دانم که کمتر کسی از ان اطلاع دارد . حتما سعی می کنم . اما در مورد این ویدئو چند نکته : 1- این را بعوان "نمونه " انتشار دادم تا بینم باتاب آن چیست ؟ 2- هدف اصلی من در این ویدئو این بود که نشان دهم که چگونه 57 تی ها را قضاوت کنیم؟3-

3- من درسخن پایانی نوشتم : " این درست است که تجربه تلخ انقلاب ۵۷ فاجعه آمیزترین و مصیبت بارترین سرنوشت را برای مردم ما رقم زد

.اما سوی دیگر واقعیت این بود که درست در فردای تاسیس رژیم نکبت اسلامی بخش عمده همراهان انقلاب به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداختند و چندین و چند هزار نفر در این راه جان باختند و یا در حبس های طولانی مدت گرفتار امدند و اکثریت آنانی که زنده ماندند بتدریج از گفتمان ضد امپریالیستی _ خلقی فاصله گرفتند و به نقد های بیرحمانه ای از گذشته خود روی می آورند

. مهم این است که امروز ما چگونه فکر و عمل می کنیم ؟ ایا در کنار نسل های بعد از خود از جنبش ازادیخوانه مردمان ایران حمایت می کنیم؟

شخصا 30 سال است که از سازمان فدائیان کناره گرفته ام و به لحاظ فکری خودم را یک لیبرال دمکرات می دونم؛

آری صرفا 57 تی بودن ملاکی برای قضاوت یک نسل نیست."
4- بسیاری از حقایق تاریخ فدائیان درست و حقیقی انعکاس نیافته است که سعی می کنم در 15 دقیقه به شکل ویدئویی _تصویری برای نسل های پس از انقلاب 57 بازگو کنم

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: عضو سابق هئیت سیاسی سازمان…
دیدگاه:

عضو سابق هئیت سیاسی سازمان فدائیان:

سلام کیانوش جان راستش............. الان اما کامل شنیدم. دست مریزاد. چه باید بگویم؟ دفاع برحق یک دلسوخته ی روزگار و مایه گذار ان طوفان از مظلومیت توام با خطای نسل 57 است. یک واگویی مبتنی بر تجربه ی خود زیسته. من بیشتر از اینکه بر این باشم کدامین زاویه از ورود راوی به موضوع درست بوده و یا برعکس جانداشت، و نیز چگونگی تبیین نسبت وقایع با هم و نقش نهادها و افراد در وقایع، بر این تاکید دارم که حقایق باید بازگویی شوند. این مهم تر از هرچیزی است. تو در زمره کسانی بودی که در قلب یکی از صحنه های حساس و بسیار هم تراژیک قرار داشتی و لذا موظف به تشریح آنچه که گذشت. دستت درد نکند. همان شعر برشت خطاب به آنانی که بی هیچ چرخیدن در دل اتش سوزان ان زمان، امروز اما کم فرمایش نمی فرمایند:
آهای آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون می جهید
که ما را بلعیده است.
شما که وقتی از ضعف های ما حرف می زنید،
یادتان باشد
از زمانه سخت ما هم بگویید.
به یاد آورید که ما بیشتر از کفش هامان کشور عوض کردیم.
...
این را خوب می دانیم:
حتی نفرت از حقارت نیز
ادم را سنگدل می کند.
آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم
خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید
که انسان یاور انسان بود
درباره ما
با رافت داوری کنید!
قربانت، ……

تاریخ:
عنوان دیدگاه: وجدان و مسئولیّت فردی
دیدگاه:

مجددا درووود بر کیانوش عزیز!
کوتاه و تعجیلی.

کیانوش جان. اینجوری فایده نداره که هر کسی بیاید چیزی بگوید و تو در صدد پاسخ برآیی. به نظر من باید بنشینی برای خودت فرصت ضروری کنار بگذاری و هر چیزی را که میدانی و شنیده ای و تجربه مستقیم کرده ای، بر روی کاغذ بیاوری و در اختیار وجدان بی غرض و مرض پژوهشگران ایراندوست و جوینده شناخت بگذاری. اینگونه پاره گوییها، مثل خشت و آجر پراکنده شده از یک ساختمان مجهول است. من قبلا بارها گفته ام و باز هم تاکید میکنم که خاطرات نویسی به وجدان فردی و مسئولیت شخصی و رادمنشی نویسنده اش مربوط است [زیباترین و صمیمی ترین و دلگشاترین خاطراتی که من تا کنون خوانده ام، «خاطرات پابلو نرودا» است]. اینکه کثیری از خاطرات منتشر شده به دروغ و اتّهام و کژنویسی و تحریف آغشته اند، مبحثیست روشن و وظیفه و تکلیف مورّخ است که صحت و سقم گفته ها را سرند کند و راهی به سوی کشف حقیقت پیدا کند. ولی هستند کسانی که بر شالوده دلایلی خاص که من نمیدانم؛ ولی میتوانم گمانه ها بزنم، از ذکرشان خودداری میکنن و آنها را با خود به گور میبرند. فراموش نکن که وجدان تاریخی در تاریکترین اعصار نیز همچون آذرخش میتواند به طور ناگهانی بدرخشد و خبر از واقعیّتها و رویدادها و اتّفاقاتی بدهد که قرنهای قرن در تاریکی استتار شده اند. بنابر این کیانوش عزیز. همّتی کن و هر چیزی را که میدانی بر روی کاغذ بیاور.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: جناب ابولی گرامی / چند نکته…
دیدگاه:

جناب ابولی گرامی /

چند نکته مهم : 1_نقی حمیدیان , بهزاد کریمی وعلی توسلی عضو موثر دستگاه رهبری سازمان فدائیان بوده اند و طبیعتا مسئولیت داشته اند 2_ علی توسلی سال 1994(1373) در جمهوری اذربایجان ربوده و به ایران برده شد در حالی که دستگیری فتح الله دیانت در شهریور ۶۵ بود و تو سط رژیم جنایتکار اسلامی اعدام شد 3_ در ان سالها رهبری سازمان به دو جناح چپ انقلابی (نقی حمیدیان , بهزاد کریمی و...) و راست متمایل به حزب توده (علی توسلی ....) تقسیم شده بود . 4_ به نقل از يكي از اعضاي كميته مركزي سازمان " فضاي بحراني درون سازمان در آن مقطع به درجه اي بود كه نه به مخالفت چند نفر از اعصاب كميته مركزي سازمان با آوردن سر شاخه هاي داخل كشور به پلنوم اعتنائي نشد و نه به ارزيابي مبتني بر اطلاعات موثق از درون كشور در مورد نقشه وزارت اطلاعات براي جمع كردن تشكيلات سازمان بعد از باز گشت سر شاخه ها به درون كشور اهميتي داده شد. اين ارزيابي مدتي قبل از خارج كردن كادرهاي شر كت كننده در پلنوم توسط عضوي از كميته مركزي سازمان بصورت مكتوب در اختيار هيت دبيران سازمان قرار گرفته و پيش بيني كرده بود كه كادرهاي مسول نه قبل از خروج بلكه بعد از بازگشت به كشور زير ضرب خواهند رفت و همين نيز اتفاق افتاد و متاسفانه هنوز هم كسي از آن رهبران مسوليت بي توجهي به اين هشدارهاي قبل وبعد از پلنوم را بر عهده نگرفت."5_ خلاصه کنم مجموعه رهبری مقصر بود و اینکه گفته می شود که تنها علی توسلی مقصر بوده ؛ نادرست است و مجموعه رهبری در ان سالها مقصر بوده است که در و در کتاب " بر بالهای آرزو جلد دوم؟ فصل هجدهم صفحه 395 و همچنین در اسناد این سازمان به روشنی امده است

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: انتقاد ایرج مصداقی....
دیدگاه:

ایشان باز هم سر منبر رفته اند
ماشالله از هم چیز. و. همه کس هم خبر دارند.
اقای میهن تی وی هم از همه جا بیخبر در پی تصدیق مغز متفکر قرن.
اقای مصداقی گاهی اوقات هم خوبست که تاملی کنید و به پر سشگر بگویید که مثلا این پرسش یا ان پرسش در حوزه اطلا عات من نمی باشد.
شاید. هم ما اشتباه میکنیم و طرف صحبتهای شما خیل عظیم ....
دوست عزیز اقای میهن تی وی عزیز. عزیز برار اقای بهبهانی شما میتوانید از مفسران خیلی اگاه در حوزه های تخصصیشان دعوت کنید واز ایرج مصداقی هم در حوزه خودش در بد و بیراه گفتن به این و ان

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: یک سیکل تکرار شونده بنام انقلاب.
دیدگاه:

از دید من اشکال برسر تحمل بیش از حد ایرانیان است. یعنی وقتی میبینند که دولت دارد ظلم میکند فوری و با قاطعیت جلوی آن نمیایستد. روی سخنم آن تعداد کم از شهروندان نیستند که همواره در صحنه حضور میابند, اشاره ام به اکثریت مردم است. که کشور را مال خود نمیدانند و در طول تاریخ همواره رعایای شاه بوده اند بنابراین کوچکترین حسی از مالکیت کشورشان ندارند. برای همینستکه خیلی راحت مهاجرت میکنند.
ملت ایران تحمل میکنند تا فنرشان در برود آنگاه استکه شعار ذهنی شان میشود اینها بروند هر کسی میخواهد بیاید.
در زمان شاه هم همین حالت بود. شاه زیربار هیچگونه سازشی با روشنفکران جامعه نبود. تا فنر در رفت.
امروز گمان میکنید چند در صد مردم میگویند اینها بروند هرچه میخواهد بشود؟

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مقایسه دو رژیم،نقش امپریالیسم
دیدگاه:

سالام.
جناب مستشار،،من اززمانیکه شما دراینجا مقاله میگذارید،
فکرکنم ،سه یادداشت گذاشته ام،.که اولی مقداری تند،
..........د،که متاسفانه به قبرستان بقیح رفت.
دومی یادم نیست، چه سرنوشتی پیدا
کرد،
انشالله که این یکی چاپ شود،
برادرم،عزیزم،قهرمانان کارخودرامیکنند،
حاکمان آنان را وزحمات آنان‌ رابباد میدهند.
تفکرشما بدتر از تفکررژیم کنونی و رژیم قبلی است،
حتی نتیجه نوشته خودرا یک مقایسه
سطحی هم نمیکنی،
خوب این رژیم را بقول درست شما
امپریالیستها آوردند،
رژیم قبلی را کی ها آوردند؟
همین مقایسه کوچک ،برای همین نوشته کوتاه شما کافی است،
خداراشکر که مقاله کتابی ننوشته ایی،
تاوقت مردم رابگیری،
اگر مرد عاقلی باشی ،به نوشته ادامه
نمی دهی،
یا جوانی ازهیچ خبرنداری،
یا از مانده ها و اولاد رژیم قبلی هستی
وفکرمیکنی ،هیچ کس چیزی نمی فهمد،
وشما وتفکرارتجاعی تان محق است.
کوروش مانده بود امامزاده کنی،
که الحمدالله هم رژیم قبلی،وهم این رژیم آنرا امامزاده کرده اند البته هردو
بخاطر عوامپروری و نفرت پراکنی با
چراغ سبز استعمارگران غربی مسیحی.
اگر شما موفق شدید،
آنرا قبر کوروش را در سازمان ملل
نماد جهانی کن،
که برای ما ارزش،،،یک گاو هم ندارد.