Skip to main content

شرمتان باد ! و ما رنج کشیدیم

شرمتان باد ! و ما رنج کشیدیم
Anonymous

شرمتان باد ! و ما رنج کشیدیم . گرسنه و تشنه . در گرما و سرما . بدون برق و آب جاری . کتک خوردیم از معلم . در سربازی سینه خیز رفتیم . گاهی با کفش پاره باید به دیدار پدر بزرگ به ده می رفتیم . با پای پیاده . به حمام شهر میرفتیم . ماهی یکبار . در حوض کثیف حمام بوی واجبی می آمد . حتی لنگ های حمام عمومی شهر . قرمز رنگ بوی سفیداب میدادند . عصرها نوبت زنها بود . پوست دستمان به سبب چرک قاچ شده بود . و اکنون شما و ما روبروی هم . در آرزوی بت هایتان و ما در نبرد برای حق و عدالت عام مان . شرم تان باد . که راه را صاف کردید تا آخوندها بیایند . چون آزادی خواهان را داغون و نفله کردید . ----/////// استخانلو