Skip to main content

جناب آقاي دكتر حامد ايراني،

جناب آقاي دكتر حامد ايراني،
Anonymous

جناب آقاي دكتر حامد ايراني، متاسفانه مسئله اي كه به موازات هجوم دشمنان آذربايجان از سوي برخي دوستان نيز باعث ضربه به آذربايجان ميشود تخطئه و طرد چهره هاي درخشان و فرزندان اين مرز و بوم است كه سالها براي آذربايجان خون دل خورده،تنگدستي كشيده و قلم زده اند.آذربايجان در دوره هاي مختلف از كمبود مورخ رنج برده و فرصت ثبت وقايع تاريخ و شرح حال و زندگي روزمره مردمان آن به ندرت پيش آمده،مرحوم كسروي از جمله معدود مورخيني است كه گوشه اي از تاريخ معاصر،فرهنگ و زبان ملت آذربايجان و حتي جزييات زندگي آنان را براي هميشه ثبت و ضبط و براي آيندگان به يادگار گذاشته اند.نا آگاهاني كه تهمتهاي ناروا و حتي خائنش ميدانند بايستي بررسي كنند كه چنين شخصيت بزرگي كه عينا و بي غرض تاريخ معاصر آذربايجان را به رشته تحرير در آو رده اند كه در جاي جاي آن فرهنگ و زبان تركي آذربايجاني را ميشود حس كرد

با قهرمانان مشروطه محلات تبريز و اروميه و شهرها را با فرهنگ اصيلمان درهم آميخته و مشت محكمي بردهان مغرضانه بسياري كوبيده كه اي بسا در غير اينصورت منكر رواج زبان و ادبيات تركي آذربايجاني حتي در يكصد سال گذشته هم ميشدند و ستارخان و باقرخان و شيخ محمد خياباني را هم فارس زبان ميخواندند.اگر امروز من بعنوان يك فرد آذربايجاني و با ارائه شناسنامه خودم و پدر و مادرم مدعي تولد در شهر ساوجبولاغ(مهاباد فعلي) بشوم و ادعائ آذربايجاني نشين بودن ساوج بولاغ (مهاباد) در چند دهه قبل را بنمايم كه در اثر كوچ هدايت شده اكراد و سياست ساكن كردن اجباري عشائر كرد و فشار معنوي و فيزيكي آنان مجبور به ترك ديار آبا و اجداديمان گرديده و به اروميه كوچيده ايم همين نوشته هاي مرحوم كسروي هم اسناد صد ساله آنرا بعنوان مدرك تاريخي در اختيار جهانيان قرارداده و توطئه هاي عده اي را در كردنشين ناميدن غرب آذربايجان برملا و رسوايشان ميسازد.اگر امروزه عده اي فرصت طلب و نوكرصفت سعي در ظالم نشان دادن آذربايجانيان و اشغالگر بودن آنان مينمايند همين نوشته هاي مرحوم كسروي است كه با ثبت مظلوميت ملت آذربايجان و ذكر دقيق فاجعه جلولوق و قتلعام مردم آذربايجاني ساوج بولاغ و اروميه و سلماس و خوي به دست آسوريان و ارامنه و كردها خط بطلان زده و ضمن تشريح نحوه هجوم و جرم و جنايات اين سه گروه زواياي مختلف آنرا عيان و مرتكبان اين قتلعامها را به صراحت معرفي مينمايد.حال با اين توصيف بهتر نيست كه نويسندگان ما با تكيه بر اين اسناد معتبر و تحقيق هرچه بيشتر ضمن تاكيد بر حدود تاريخي و فرهنگ و زبان آذربايجان ابعاد و آثار آن ستمها را به نسل جديد و جهانيان بشناسانند؟در مورد مطلب فوق هم بايد خاطرنشان كرد كه سواي از تاريخ تحرير اگر آنرا متعلق به مرحوم كسروي بدانيم باز مصدق حاكميت فرهنگ و زبان تركي آذربايجاني است و كتاب زبان آذري ... تنها فرضيه اي همچون دهها فرضيه ديگر است كه تاكنون صحت و سقم آن تأييد نشده و بهتر است دوستاني كه دستي در عالم نويسندگي دارند و صاحب اكانت سايت هستند با تنقيد بند به بند كتاب ياد شده و نقض منطقي و علمي آن خط بطلان بر اين فرضيه بكشند.