Skip to main content

مقاله محتاطانه اما بسيار خوبي

مقاله محتاطانه اما بسيار خوبي
Anonymous

مقاله محتاطانه اما بسيار خوبي بود،من معتقد به برابري خوبي و بدي نيستم چون اين دو ضد يكديگرند و نبايد براي خوشايند برخي ولو اندكي از حق بريد و به ناحق داد.حق و باطل مثل شب و روز و سپيدي و سياهي در يكجا نميگنجند.شايد صدها سال است كه ملت ترك عثماني،ترك آذربايجاني و كردها بأهم همزيستي دارند آنهم از نوع مسالمت آميز آن،اگر قضيه كوردلوق و جلولوق را در صد سال گذشته و برخي تحركاتي كه براي تجزيه عثماني توسط انگليسيها همچون نهضت اعراب و كردها مخصوصا در عراق را كه كمتر به حدود ايران رسيده در نظر نگيريم در تاريخ به موردي از برادركشي بين ترك آذربايجاني و كرد برخورد نميكنيم(اگر مواردي در تاريخ هست دوستان مطرح نمايند) هر دو ملت همسايه و مهمانان نمك شناسي براي هم بوده اند تا جاييكه امروز هم در آذربايجان غربي شاهد حضور برادران كرد و همچنين در كردستان آذربايجانيها را ميتوان يافت

حالا فاجعه و نسل كشي آذربايجانيها در اروميه و سلماس و خوي به تاريخ پيوسته اما همه بايد بدانند كه فاجعه سولدوز(نقده) و وقايع بعدي آن ديگر تاريخ نيست بلكه واقعيتي پيش چشمان ماست.آقاي ائليار سعي كرده با تسامح از كنار اين واقعه بگذرد اما بايد بداند كه طرفي كه حق است را نميتوان با چند جمله و كتاب و بريدن و چسباندن گوشه اي از باطل آلوده نشانداد.تركيب جمعيت ساوج بلاق(مهاباد) در سال ٥٧-٥٨ حدود ٨٠٪ كردنشين بود و بالعكس اكثريت بيش از ٩٠٪ جمعيتي سولدوز را آذربايجانيها تشكيل ميدادند،در ميزان و منشا اكثريت كرد نشين آنموقع مهاباد حرف و حديث بسيار است اما بگذريم كه حزب به اصطلاح دموكرات؟ كردستان در اولين روزهاي دوره انتقالي در مركز، به عوض برگزاري به اصطلاح ميتينگ حزبي(مثلا سياسي) آنهم مسلحانه در ساوج بلاق كه اكثريت جمعيتي نسبي كردنشين داشت و سولدوز (نقده) كه اكثريت قاطع آذربايجاني نشين داشت شهرهاي كرمانشاه و سنندج و مريوان و ... را انتخاب نكرد؟؟!! اگر اين حزب و يا بهتر بگوييم سازمان تروريستي به اصطلاح دموكرات كردستان(چون اگر سياسي بود أقدام به برگزاري ميتينگ غير مسلحانه ميكرد) با به اصطلاح مساعد و مناسب ديدن اوضاع به مانند دوران اخلافشان در فاجعه كوردلوق دوران جنگ جهاني اول سعي بر ايجاد فاجعه اي به مراتب وحشتناكتر از گذشته داشت و بدين لحاظ و با آمادگي و برنامه ريزي قبلي و به قصد نسل كشي وارد سولدوز شده بودند و شليك آن تك گلوله هم قطعا با برنامه ريزي قبلي صورت گرفته تا بهانه اي براي آتش زدن خانه ها و كشتار ساكنان بي دفاع سولدوز باشد. حال چطور ميتوانيم عاملان اين كشتار را با قربانيان آن برابر بدانيم؟آيا مردميكه براي دفاع از خانه خود به چاقو و تبر و چند اسلحه سرپر و قديمي متوسل شده اند با هزاران تروريست تا دندان مسلح كه از عراق و تركيه و جاهاي ديگر جمع و با اشغال پادگان ارتش مجهز به تانگ و توپخانه هم شده اند برابرند؟حق با كدام است؟.كشتار قانا هم از اين أمر مستثنا نيست،تاكنون اطلاع دقيقي از عاملان أصلي آن در دست نيست و دو احتمال مطرح هست يكي اينكه چند نفر پاسدار و مامور دولتي عامل اين قتلعامند و يا عده اي از اعضاي همين سازمان تروريستي حزب دموكرات كردستان كه در لباس پاسدار و به قصد ايجاد بار رواني و تبليغاتي و تحت شعاع قراردادن قتلعام سولدوز و سوء استفاده از اين مسئله جهت آتش افروزيهاي بعدي أقدام به اين جنايت كرده اند،به هر صورت اين جنايت توسط هركسي و در هرلباسي صورت گرفته ولو دولتي و فارس و آذربايجاني و كرد بايستي مشخص و عاملان آن بايستي محاكمه شوند اما مسائله اي كه در مورد قتلعام سولدوز جلوي چشم همگان و ثابت شده است انجام يافتن اين جنايات توسط سازمان تروريستي حزب دموكرات كردستان است و علي رغم مشخص بودن كوچكترين جزييات و عاملان آنها دست اندركاران اين جنايات هنوز هم كه هنوز است محاكمه نشده و حتي بر انجام آن افتخار هم ميكنند! و با تغيير شيوه عمل خود بازهم بر انجام اعمال مشابه در آينده برنامه ريزي و اصرار ميورزند و عينا مترصد تضعيف دولت مركزي در كش و قوس حمله اختمالي آمريكا به ايران و يا أقداما تي از ايندست هستند تا ماهي مراد خود را بگيرند اما غافل از آنند كه با ويژگيهاي عصر حاضر منجمله تسهيل ارتباطات و تغيير ملاك جامعه بين المللي و هوشياري آذربايجانيان خوابشان تعبير و رؤيايشان محقق نخواهد شد!